اطلاع از بروز شدن
یکشنبه 92 تیر 23
شنبه 92 تیر 15
ژنرال ها محدود به این عده نیستند
چهارشنبه 92 تیر 5
این روزها و در توصیف زمامداران امور اجرایی کشور، زیاد از اصطلاح ژنرال و سرباز یا ژنرال و گروهبان میشنویم. این تعابیر در واقع، به معنی حرمت یکی و جسارت به دیگری نیست که از منظر اسلامی و انسانی همه یکسانند و نزد خدای متعال جز به تقوی تفاوتی ندارند. این تمثیل برای آن است که بگویند هرچند سرباز هم در پیشبرد جنگ نقش اساسی دارد، اما قطعاً نمیتواند کلیت جنگ را اداره کند و نمیتوان فرماندهی جنگ را به دست سربازی سپرد که آشناییاش با ابزار جنگی تنها همان اسلحهی انفرادی است که در دست دارد و محیط جنگ را تنها در محدودهی دید خود تجزیه و تحلیل میکند و تنها به صدای فرماندهاش گامی به جلو برمیدارد یا گامی پس میکشد و در نتیجه قدرت تصمیمگیری و خطرپذیری از او سلب میشود.
از اینرو نباید کارهای بزرگ را به کسانی سپرد که در حد و اندازهی مسئولیتشان نیستند و کوچکتر فکر میکنند و البته انتظاری هم از آنان نیست که بزرگ فکر کنند. تردیدی نیست که برای ادارهی کشور باید بر دولتی قدرتمند تکیه کرد و از ژنرالهای با تجریه و موفق استفاده برد؛ چه در حدیث است که یک علتِ زوال امتها سپردن کارهای بزرگ به دست انسانهای کوچک است. متاسفانه آفتی که در مدیریت کشور چه در سطوح میانی و چه در سطوح کلان بسیار مشاهده میشود همین است که بعضی از مدیران ترجیح میدهند به جای استفاده از ژنرالها از سربازانی استفاده کنند که فقط گوش به فرمان باشند تا حرفی روی حرفشان که نه، بلکه حتی کنار حرفشان هم حرف دیگری نباشد. و چنین است که آدمهای کوچک بر مناصب بزرگ تکیه میزنند و میشود آنچه همه میدانیم و دیدهایم.
با بیان این مقدمه باید گفت که انتشار اسامی همکاران احتمالی رییس جمهور منتخب جناب آقای دکتر روحانی در دولت یازدهم، تنها در حد گمانهزنی و گفتوگوهای محفلی است. به نظر میرسد که این گمانهزنیها و انتشار اسامی که گاهی شکل هجمهی رسانهای به خود میگیرد، دلایل مختلفی دارد که فعلاً از بیان آن میگذریم. خوشبینانهترین حالت این است که دوستان میخواهند مدیران مطرح عرصههای مختلف را مطرح کنند و مورد توجه آقای رییس جمهوری قرار دهند.
هرچند مدیرانی که نامشان در این گمانهزنیها وجود دارد نوعاً و غالباً از ژنرالهای امتحان پسدادهی دولتهای گذشته هستند، اما باید گفت که خوشبختانه ژنرالهای کشور اینقدر محدود و انگشتشمار نیستند که لازم باشد به گذشتهها برگردیم و زمام امور اجرایی کشور را به مدیرانی بسپاریم که که در یکی دو دههی گذشته، همان مسئولیتها را داشتهاند. شاید هم بسیار موفق بودهاند، اما دلیلی ندارد که ژنرالهای کارکشته و موفق را منحصر به این عده بدانیم و برای هرکاری و سپردن هر پستی در درون این دایره به جستجو بنشینیم.
با درایت و اعتدالی که در وجود جناب آقای دکتر روحانی سراغ و انتظار داریم به نظر میرسد که ایشان نه اسیر جوسازیهای رسانهای خواهند شد و نه گرفتار سهمخواهی خواص. و بدون تردید همکارانشان را علاوه بر نگاهی که به این دایرهی بسته دارند، در میان ژنرالهای جوانتر و کارآمد خارجِ آن جستجو خواهند کرد. ژنرالهایی که همین بسته بودن دایره، تا کنون به آنان مجال عرض اندام نداده است. البته کسی مخالف نیست و به حکم عقل و تدبیر باید از قدیمیهای با تجربه در حوزهی مشاوره بهره جست. آقای روحانی میتوانند شگفتی بیافرینند، اما نه به سبک دولتهایی که برای شگفتیسازی و به قولی سورپرایز کردن ملت و به نیت مردمیبودن دولتشان، سربازانی را جای سرداران نشاندند. به نظر میرسد نه این خوب است و نه آنکه تنها یک طبقهی خاص و افراد معدودی را مناسب سپردن کارهای کلیدی بدانیم و هرچه سبد اسامی را به هم بزنیم باز هم نام آنها از سبد در بیاید.
چهارشنبه 92 خرداد 29
هرچند بالاخره به جام جهانی برزیل رسیدیم اما نباید این افتخار را ناشی از مربیگری و توان فنی آقای کیرُش گذاشت. نگاهی به بازیهای تیم ملی در این گروه نشان میدهد که بسیار ضعیف و بی برنامه شروع کردیم و اگر در سه بازی خردادماه به پیروزی رسیدیم و به جام جهانی صعود کردیم همه و همه ناشی از تعصب و تکنیکهای فردی بازیکنان بود نه از تاکتیک تیمی و شطرنج بازی آقای کیرُش...
الحق و الانصاف نباید نقش مربی تیم ملی کره را هم در پیروزی دیروز تیم ما در اولسان نادیده گرفت. اگر آن مزخرف گویی و توهین او به ایرانیها نبود معلوم نیست بچهها اینگونه غیرتی بازی میکردند و شهد شیرین پیروزی را به کام ملت میریختند... بگذریم که نه موقعیت مناسب گل داشتیم و نه برنامهای برای پیروزی چیده بودیم اما در مقابل، کرهایها هم خوب برنامه داشتند و هم خوب حمله کردند و تنها شانس نداشتند تا یکی از این همه حملهشان به گل تبدیل شود.
آقایان! شما را به خدا به خود بیایید و این صعود را پای مربی پرتغالی تیم ملی ننویسید و افتخار نشستن بر سکوی ایران در برزیل را به او ندهید. آقایان! به صعود نگاه نکنید و برای مردم با احساس کشورمان از کیرُش قهرمان نسازید.
آقایان! باز هم تکرار میکنم که این صعود، تنها به خاطر تکنیکهای فردی و غیرت بازیکنان ما بود و اینکه بازی به یازی مسنجمتر عمل میکردند. یعنی بعد از آن نتایج ضعیف و حتی شکست مقابل لبنان که فوتبال ایران تحقیر شد، طبیعی بود که بچهها روز به روز بهتر بشوند و اگر من هم که هیچ مربیگری بلد نیستم بودم و بچهها را به حال خودشان میگذاشتم همین نتیجه را میگرفتیم.
آقایان! من بارها در همین وبلاگ گفتهام که مربی خارجی ناجی فوتبال این کشور نیست و نمیتواند باشد؛ مخصوصاً از نوع کیرُشش... خدایا کیرُش کی رود؟
یکشنبه 92 خرداد 26
در ایام تبلیغات انتخاباتی، اقدام غیر حرفهای یک سایت خبری و نقل مطلبی از این وبلاگ با شرایطی خاص، باعث شد خودسانسوری کنم و در این مدت در مورد انتخابات و شرایطی که دچار تغییر و تحول روزانه بود، اظهار نظری نکنم. اما الان نمیتوانم مراتب خوشحالی خودم را از انتخابات پرشکوه 24 خرداد و خلق حماسهی سیاسی امت همیشه در صحنه اعلام نکنم و به مردم آگاه و رهبری هوشمند تبریک نگویم.
به رییس جمهور منتخب مردم ایران جناب آقای دکتر حسن روحانی نیز تبریک میگویم و امیدوارم که این انتخاب باعث همدلی و ایجاد وفاق ملی گردد و علاوه بر موفقیت در حل گرفتاریها و مشکلات اقتصادی، در سایهی مشی معتدل و استفاده از نخبگان همهی جناحها ملتی که سالها درگیر تنش و اختلاف و بگومگو بوده است به آرامش روانی و اخلاقی برسد.
آرزو میکنم که با اقدامات محبتآمیز و وحدت گرایانهی ایشان، بهزودی حتی آنان که از روی مصلحت به وی رأی دادهاند از صمیم دل دوستش بدارند و طولی نکشد که پسوند محبوب و عزیز را پشت نامشان بشنویم و بدون تملق و رودربایستی بهکار ببریم که رییس جمهوری محبوب ملت ایران...
جمعه 92 خرداد 24
آنچه مردم و نویسندگان درباره « آقای سلیمان میشود من بخوابم» گفتهاند
خبرگزاری فارس ـ گروه کتاب و ادبیات: در 3 مطلب گذشته که در باره رمان متفاوت و تاثیر گذار «آقای سلیمان میشود من بخوابم» منتشر کردیم،یک بار از زبان و نگاه خودمان این کتاب را بررسی کردیم و نگاهی به آن داشتیم. بار دیگر تلاش کردیم خود این رمان راوی خودش باشد و تکههای جذابی این کتاب را کنار هم آوردیم و در مطلب آخر مصاحبهای داشتیم با سید محمدرضا واحدی نویسنده کتاب و از نویسنده درباره کتاب پرسیدیم و راوی روایت متفاوت نویسنده بودیم.
اما در این گزارش به سراغ نظرات کسانی رفتهایم که این کتاب را خواندهاند. یک بخش از این افراد نویسندهها و منتقدان سرشناس ادبی کشورمان هستند و بخش دوم هم مخاطبان واقعی این کتاب یعنی مردم. به خصوص جوانترهایشان. در ادامه مروری داریم بر نظرات مختلف پیرامون این کتاب:
اولین رمان یک روحانی آن هم در فضای عشق ممنوع!
سید علی شجاعی مدیر انتشارات «کتاب نیستان» این کتاب را رمانی بی ادعا و پر مخاطب خوانده و دربارهاش نوشته است:
«آقای سلیمان! میشود من بخوابم؟» اولین رمان یک روحانی است و سید محمدرضا واحدی هم، اولین روحانی رماننویس. این موضوع وقتی عجیبتر میشود که بدانیم رمان در بستر عاشقانهای آرام شکل میگیرد و در فضای عشقی ممنوع شاخ و برگ مییابد و در تقابلی دیالکتیک به اوج میرسد و در شکوهی اساطیری گرهگشایی میکند.
رمان، قصه نغمهای است که دارد ورود به حوزه عشق ممنوع را تجربه میکند، اما ادامه مطلب...
سه شنبه 92 خرداد 21
گفتوگوی مشروح با سیدمحمدرضا واحدی
خبرگزاری فارس ـ مهناز سعیدحسینی: سید محمدرضا واحدی نویسنده کتاب «آقای سلیمان! میشود من بخوابم؟» است. اما این رمان جذاب و تاثیرگذار تنها اثر تاثیرگذار و قابل توجه این روحانی دست به قلم و پرکار نیست. واحدی شاعر هم هست و علاوه بر کتابهایی که در حوزههای تخصصی علوم دینی نوشته است، دو مجموعه شعر قابل توجه با نامهای «چقدر فاصله» و «ادامه دلواپسی» دارد که کتاب «چقدر فاصله» برنده جایزه نهمین دوره قلم زرین هم شده است.
از همه اینها که بگذریم کتاب «آقای سلیمان! میشود من بخوابم؟!» اولین ورود جدی واحدی به حیطه داستان و ژانر پر مخاطبی چون رمان است و با وجود همه اینها همین کار اول نیز بسیار استادانه و حساب شده نوشته شده است و خبر از ... ادامه مطلب...
پنج شنبه 92 خرداد 16
شیطنت یک سایت خبری باعث شد پست گذشته، بیش از حد در فضای مجازی انتشار یابد و اظهار نظرهای متفاوت بینندگانی را به دنبال داشته باشد. این در حالی است که معمولاً گسترهی مخاطبان این وبلاگ، علی القاعده تعدادی محدود از دوستان خاص من هستند که هم با قلم و هم با نوع تفکر فرهنگی و سیاسیام آشنایی دارند.
به هر حال با توجه به نظرات دوستان و و به درخواست برادر عزیزم عارف حسینی این توضیح را باید اضافه کنم که هرگز قصد توهین به کسی را نداشته و ندارم و پست مزبور ملغمهای از طنز و تحلیل بوده است که بدون گرایش خاص سیاسی نوشته شده است. به همهی این هشت نامزد احترام میگذارم و هرکدام را در حد و اندازهای قبول دارم... از جمله آقای حداد عادل که به شخصیت فرهیخته و فرهنگی ایشان اعتقاد راسخ دارم، اما خب با زبان طنز و شوخی گفتهام که به جای پست خطیر ریاست جمهوری بهتر است که به فعالیتهای فرهنگی بپردازند.
در مورد برادر عزیزم جناب آقای مهندس غرضی هم که از قضا روزگاری با ایشان مراودهای داشتهایم و نان و نمکی با هم خوردهایم، باید بگویم که فحوای جملهی مزبور توهین به ایشان نیست. منظورم از شوخی این بوده است که چون غالب مردم او را نمیشناسند، رأی آوردنشان بیشتر به شوخی میماند. و گرنه جدای از روابط شخصی گذشتهام با وی، ادبیات تبلیغاتیاش را بسیار میپسندم و معتقدم از سادگی و صداقتی برخوردار است که بر دلها مینشیند و مردم اگر به او رأی هم ندهند، او را دوست خواهند داشت... درست مثل من...
چهارشنبه 92 خرداد 8
دیشب پستی گذاشتم به نام انتخابات هشت گزینهای، اما به دلایلی برش داشتم تا روزی که روزش باشد...
فعلاً این را میتوانم بگویم که خبر حمایت مقام معظم رهبری از جلیلی و این شائبه که جلیلی کاندیدای مورد نظر ایشان است، شایعهای بود که از رسانههای خارجی به خصوص بیبیسی نشأت گرفت و در کمتر از چند ساعت پس از ثبت نام وی کشور را فراگرفت.
این خبرسازی در واقع یک چوب دو سر طلا برای ضد انقلاب بود که اگر جلیلی رأی آورد بگویند: دیدید کسی را که رهبر انقلاب بخواهد از صندوق بیرون میآید و رئیس جمهوری میشود و اگر هم رأی نیاورد بگویند: دیگر خط رهبری در کشور به پایان رسیده و مثل گذشته مورد اقبال مردم نیستند.
این شایعه در روزهای اول، بدجوری ذهن مخاطبان رسانههای بیگانه و دهنبینان را به خود مشغول کرده بود و همهجا میگفتند: خب معلوم شد که جلیلی رئیس جمهور است. ولیکن خوشبختانه نقشهشان به سرعت لو رفت و نقش بر آب شد.
اینک مشکلی دیگر وجود دارد که یک جورهایی من را هم مشغول کرده است و آن اینکه گمان میرود وی نامزد خاموش یا کاندیدای پنهان دولت باشد. البته قرائنی در این زمینه وجود دارد که فعلا نمیخواهم وارد تحلیل ان بشوم. اگر این گمانهها درست باشد و اگر او رئیس جمهور بشود، ممکن است احمدی نژاد معاون اولش باشد و مشایی رئیس دفترش...
راستی چقدر خوب بود کاندیداها ملزم میشدند ده دوازده نفر از مهرههای اساسی کابینهشان را از الان تعیین و به مردم معرفی میکردند. مثلا معاونان اصلی، وزرای کشور، خارجه، ارشاد و عناصر اقتصادی و بانکیشان را... این موضوع دوتا حسن داشت: یکی اینکه مردم به جای شنیدن شعارهای آرمانی و کلی کاندیداها از بررسی سوابق یارانش میفهمیدند که چند مرده حلاجند و دوم اینکه مردم پی میبردند که کاندیدای مربوطه با فرهیختگان و کارشناسان کار خواهد کرد یا با کوتولههایی که کشور را به ناکجا آباد میبرند...
آقای سلیمان در دست مقام معظم رهبری
شنبه 92 اردیبهشت 14
رمان «آقای سلیمان! میشود من بخوابم؟» در دستان مقام معظم رهبری
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران امروز 14 اردیبهشت 1392