سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 221
بازدید دیروز: 65
بازدید کل: 1382573
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



ترجمه ی آزاد
دعای ابو حمزه ثمالی
قسمت سوم

سپاست ای خدا !
به خاطر صبوری ات بر من، با اینکه از کردارم آگاهی
و سپاست ای مهربان!
 به خاطر گذشتت از من، با اینکه  بر مجازاتم توانمندی.

مولای من!
چیزی که  به من جرأت بیشتر برای معصیت می دهد، بردباری توست
و  چیزی که باعث کم شرمی من از حضورت می شود، خطا پوشی توست
و چیزی که مرا به سرعت به گناه می کشاند
شناخت من از گستردگی رحمت و فراوانی عفو توست.

ای بردبار کریم!
ای زنده ی جاوید!
ای بخشنده ی گناه!
ای پذیرنده ی توبه!
ای صاحب منت عظیم!
ای صاحب نیکی های همیشگی !
کجاست پرده پوشی نیکویت؟
کجاست عفو والایت؟
کجاست گشایش نزدیکت؟
کجاست فریادرسی زودهنگامت؟
کجاست رحمت گسترده ات؟
کو عطاهای فراوانت؟
کو موهبت های گوارایت؟
کجاست لطف بسیارت؟
کجاست فضل عظیمت؟
کجاست نعمت های انبوهت؟
کجاست احسان همیشگی ات؟
کجاست کرامتت ای کریم؟

با همان کرامت، مرا نجات بده
و با رحمتت از عذاب خلاصی ام بخش..
ای نیکوکار!
ای نیکومنش!
ای نعمت بخش!
ای مهربان!
من برای رهایی از مجازات تو
هرگز به اعمال خود تکیه نمی کنم و تنها به فضل تو بر خویش امید دارم
زیرا تو در عین حالی که شایسته ی آنی که مردم از عذابت بیمناک باشند
شایسته ای که چشم انتظار بخششت باشند.

تو به خاطر ذات نیکت، نعمت آغاز می کنی
و آنگاه از سر بزرگی از گناهان درمی گذری.

به خاطر کدام نعمت سپاست گوییم؟
خوبی هایی که منتشر می کنی؟ یا زشتی هایی که از چشم دیگران می پوشانی.. ؟  به خاطر  بلاهای بزرگی که آسان گرفته ای؟ یا امتحان ها ی زیادی که با کمک تو به نجات گذشت و سلامت... ؟ 

ای دوست کسی که دوستت دارد !
ای روشنی چشم کسی که از همه بریده و تنها به تو پناه آورده است!
تو نیکو کاری و ما زشت کردار ..
پس ای پروردگارم!
از زشتی های ما به زیبایی خود بگذر.
کدام خطایی است که جود تو  آن را فرا نگیرد؟
آیا زمانی طولانی تر از زمان بردباری تو هست؟
جایگاه اعمال ما در برابر نعمت های تو کجاست؟
چگونه بر اعمال خود بیفزاییم تا پاسخ بخشش تو را بدهیم؟
چگونه ممکن است رحمت بی پایانت بر گنهکاران تنگ شود؟

ای صاحب مغفرت گسترده!
ای دست به رحمت گشوده!
به عزتت سوگند مولای من!
اگر هم من را برانی، هرگز درگاهت را رها نخواهم کرد
و دست از ستایشت بر نمی دارم
که سخاوت و کرامتت را به تمامی می شناسم.

تو هر کار بخواهی می کنی
و هر کس را با هر چه و هرطور بخواهی کیفر می دهی
و به هرکس با هرچه و هرگونه بخواهی لطف می کنی.
 
در کارهایت بازخواست نمی شوی
و به ملکت تعرض نمی شود
و در اعمالت شریکی نیست
و در حکومتت  مخالفت راهی ندارد
و کسی را یارای مخالفت با تدبیر تو نیست
که تمام آفرینش و اداره ی آن از آن توست..
بزرگ است خدایی که پروردگار عالمیان است.

برای شنیدن فایل صوتی این قسمت از دعا و دیدن متن عربی آن .. کلیک کنید

ترجمه ی آزاد
دعای ابو حمزه ثمالی
قسمت دوم

پروردگارا! این سخن توست:
از فضل خداوند درخواست کنید که او همواره نسبت به شما مهربان است
و سخن تو چه درست است و وعده ات چه راست.
مولای من!
تو چنان نیستی که دستور دهی مردم از تو حاجت بخواهند اما از عطا دریغ کنی.
تو ـ حاکمی هستی که ـ بر اهل مملکت خویش به فراوانی عطا کرده است
و به خاطر مهربانی همیشگی اش این نعمت ها همواره ادامه خواهد داشت.
خدای من!
مرا از کودکی در دامان نعمت ها و نیکی هایت پرورانده ای
و اینک در بزرگسالی نیز نام نیکم عنایت کرده ای..
ای که در دنیا با فضل و احسان و نعمت هایش مرا رشد داد
و به من امید بخشید که در آخرت نیز از عفو و مهربانی اش برخوردارم.

شناخت من از تو، راهنمایم به سویت بوده است
و علاقه ام به تو، واسطه ی ارتباطم با تو ...
به این راهنمایی که خودت فراهمش کردی اعتماد دارم
و به این واسطه که تو می پذیری اش دل خوش کرده ام.
مولای من!
اینک با زبانی ترا می خوانم که گناه، لالش کرده
و با دلی به مناجاتت آمده ام که جرم، زمین گیرش ساخته است.

خدایا ! هراسان رو به تو آورده ام
و می خوانمت ..
هم امیدوارم و هم ترسان..
وقتی به گناهانم می نگرم دچار ترس می شوم
و وقتی به کرمت می اندیشم، امیدوار .
می توانی مرا ببخشی که تو مهربان ترین بخشندگانی
یا عذابم کنی که تو ستم روا نمی داری...
خدا جانم!
جود و بخشندگی ات به من جرأت داد تا تو را بخوانم
با اینکه آنچه را نمی پسندیدی انجام داده ام.
تمام دارایی من در سختی ها، رأفت و رحمت توست با اینکه از تو شرم نکرده ام
تمام امید من در این میان این است که نا امیدم نکنی.
امیدم را محقق کن
دعایم را بشنو
ای بهترین کسی که می توانش خواند
و ای برترین کسی که می توان به او امید بست.
خدای من!
امیدم زیاد است و کردارم زشت..
اما تو از عفوت به میزان امیدم نصیب کن
و به خاطر کردار زشتم توبیخم نکن
زیرا کرامت تو گسترده تر از آنست که گنهکاران را مجازات کنی
و بردباری تو بیشتر از آن است که مقصران را مکافات دهی.

و من اینک..
ای مولای من !
به فضل تو پناه آورده ام
و از ترس خشم تو به سایه ی لطفت می گریزم
و به این وعده یقین دارم که از هرکس به تو حسن ظن دارد می گذری
 
ای پروردگار!
من مگر کیستم و جایگاهم کجاست؟
فضلت را به من ببخش
و با عفو و مهربانی ات بر من تصدق کن
و زشتی هایم را بپوشان
و از توبیخ و مجازاتم به کرامت و بزرگواریت درگذر.
در این دنیا
اگر کسی غیر از تو از گناهان من مطلع می شد
هرگز گناه نمی کردم
و اگر مجازاتم پیش می افتاد
از گناهان دوری می کردم ..
نه از این رو که تو کم اهمیت ترین ناظرانی
و بی مایه ترین آگاهان...
بلکه چون تو بهترین پوشاننده ی بدی ها هستی
و قوی ترین حاکمان
و کریم ترین کریمان ...
مخفی کننده ی زشتی ها
بخشنده ی گناهان
و آگاه به غیب
که با فضلت گناهان را می پوشانی
و با بردباری ات مجازات را عقب می اندازی.

برای دیدن متن عربی این قسمت از دعا و شنیدن فایل صوتی آن کلیک کنید

ترجمه ی آزاد
دعای ابو حمزه ثمالی
قسمت اول

خدایا ! مرا با مجازاتت ادب نکن
و  مکرت را شامل حالم نگردان

من کجا و دسترسی به خیر کجا ای پروردگار من؟
خیری که اطمینان دارم جز از ناحیه ی تو اتفاق نمی افتد و به من نمی رسد.
من کجا و رهایی از گرفتاری و عذاب کجا؟
رهایی و نجاتی که می دانم جز با اراده ی تو حاصل نمی شود.

نه آن کس که کار نیک کرده است
           از یاری و مهربانی تو بی نیاز خواهد ماند
و نه آن کس که رفتاری بد داشته
و به ساحت پاک ـ احکام ـ تو تجاوز کرده
و رضایت تو را به دست نیاورده است
          از مدار قدرتت بیرون خواهد بود.

پروردگارمن!
تو را به وسیله ی خودت شناختم
و این تو بودی که من را  به سوی خود فرا خواندی
و به خویشت رهنمون شدی.
اگر تو نمی خواستی
هرگز به تو پی نمی بردم.

سپاس خدایی را که هر گاه او را می خوانم اجابتم می کند
هرچند وقتی او مرا می خواند به کندی جوابش می دهم.

سپاس خدایی را که تا درخواست می کنم عطایم می کند
با اینکه وقتی او از من ـ برای فقیران ـ قرضی می طلبد، بخل می ورزم.

سپاس خدایی را که هرگاه از سر نیاز، صدایش می کنم
و برای راز، بی واسطه به خلوتش می روم
رازم را می شنود و نیازم را برطرف می سازد.

 سپاس خدایی را که جز او نمی خوانم
چه اگر دیگری را صدا بزنم، جوابم نمی دهد.

سپاس خدایی را  که غیر او امیدی ندارم
چه اگر به دیگری امید بندم نا امیدم می کند.

سپاس خدایی را که تنها به خودش واگذارم گرد
و برای انجام خواسته هایم ـ نه تنها بر من منت نگذاشت که ـ کرامتم بخشید...
و مرا به مردم نسپرد تا به من اهانت کنند و خوارم سازند.

سپاس خدایی را که هرچند نیازی به من ندارد، با من دوستی می کند.
سپاس خدایی را که با من صبوری می کند، انگار هیچ گناهی مرتکب نشده ام.
پروردگار من،  ستودنی ترین است نزد من
و شایسته ترین کس برای ستایش و سپاس..

خدایا !
باور دارم که برای خواسته های بندگان
همه ی راه های به سوی تو هموار است
و چشمه های امید به تو، جوشان..
و نیز باور دارم که تکیه بر بزرگواری تو برای آرزومندان رواست
و درهای دعا و درخواست برای دادخواهان باز...
 می دانم که رفتار تو با امیدواران، از موضع قبول و اجابت است
و با پریشان خاطران، از موضع دست گیری و دادرسی.

و می دانم که پناه بردن به جود و کرم تو  و راضی بودن به قضای تو
بهترین جایگزین برای بخل بخیلان است
و سبب بی نیازی از دنیاداران.

می دانم مسافری که به سمت تو می آید راهی بسیار نزدیک دارد
و می دانم که تو در برابر بندگانت هرگز پرده نشینی نمی کنی ..
و این رفتار بندگان است که مانند پرده ای بین تو و آنان قرار می گیرد.

خدای من !
اینکه خواسته هایم را به درگاه تو آوردم
و برای نیازهایم رو به تو کردم
و تنها تو را پناه خویش قرار دادم
و به نیایش با تو متوسل شدم
نه از روی شایستگی من است که حرفم را گوش کنی
و مستوجب عفو و گذشت تو قرار گیرم
بلکه تنها به خاطر اطمینان به کرم تو 
اعتماد به راستی وعده ات 
تکیه بر ایمانم به یگانگی ات
و یقین به شناختت از من
که پروردگاری جز تو ندارم
و خدایی جز تو نیست؛ ای یکتای بی شریک.

ادامه .. کلیک کنید برای دیدن متن عربی دعا و شنیدن فایل صوتی این قسمت

دعای ابو حمزه ثمالی

پنج شنبه 86 شهریور 22

ترجمه ی دعای ابوحمزه در دوازده قسمت اینجا آرشیو شده است

سلام دوستان همراه ... و با عذر خواهی از کم کاری های اخیرم

خیلی وقت ها انسان در بیان حرف هایش با خدا، کلمه و جمله کم می آورد و گاهی اصلا نمی داند چه بگوید و چگونه ادا کند این راز ونیازهای عاشقانه را. اما با خواندن دعاهایی که از امامان معصوم نقل شده است، در می یابیم که این همان درد دل های ما بوده است که معصومان علیهم السلام به خوبی یادمان داده اند..
مشکلی که در این راستا وجود دارد این است خواندن دعا به زبان عربی برای بسیاری از ما که به عربی آشنایی نداریم و مفاهیم آن را درک نمی کنیم، گاهی موجب خستگی و عدم التذاذ روحی می شود.

دعا یا نیایش، حرف های صمیمانه ی بشر است با خدای خود. گفتگوی شیرین بنده است با مولایش و درخواست هایی که از او دارد؛ بنابراین هر چقدر که این کلمات را بیشتر بفهمد عاشقانه هایش باصفاتر و جذاب تر می شود و روحش را آرام تر می کند. از سوی دیگر به نظر من دعا مانند نماز یا قرآن نیست که الزام یا توصیه ی خاصی مبنی بر عربی خواندن آن شده باشد.
بنابراین می توان به ترجمه ی این آثار ارزشمند دینی مراجعه کرد. اما ترجمه های موجود در کتاب های دعا به دلیل ترجمه ی واژه به واژه و عدم برخورداری از نثری روان، نتوانسته است این خلأ را پر کند.

در رمضان های گذشته توفیقی بود دعای افتتاح را به عبارات فارسی روان برگردان کنم و در همین وبلاگ قرار دهم که مورد استقبال دوستان و جوانان عزیز قرار گرفت. امسال هم به یمن این ماه عزیز، ترجمه ای آزاد از دعای ابوحمزه ثمالی تقدیم دوستان می کنم. هرچند هر کدام از دعاهای نقل شده از امامان ما پر از معارف و آموزش های عقیدتی و عرفانی است، اما انصافاً دعای ابو حمزه ثمالی یکی از بهترین و پر ملاط ترین آنهاست.

ابوحمزه ثمالی از یاران حضرت سجاد علیه السلام است. دلیل نام گذاری این دعا به نام وی، تنها این است که او این دعا را از آن حضرت روایت کرده است. وگرنه خود دعا با این مضامین عالی و شگرفش، کار کسی غیر از معصوم نمی تواند باشد. این دعای طولانی، مناجات هایی است که امام سجاد در سحرهای ماه رمضان با خدایش داشته است. ابو حمزه ثمالى روایت کرده است که حضرت امام زین العابدین علیه السلام در ماه رمضان بیشتر از شب را نماز مى‏کرد و چون سحر مى‏شد این دعا را مى‏خواند.

این دعا طولانی است ولی هیچ ضرورتی ندارد که همه ی آن در یک نوبت خوانده شود. به ویژه اگر کسی بخواهد در مفاهیم و مضامین بلند آن بیشتر فکر کند و به ژرفای آن برسد.

من اینجا .. دعا را به دوازده قسمت تقسیم کرده ام و در طی این ماه عزیز، هر دو روز یک قسمت را با ترجمه و متن عربی آن می نویسم .. البته کار دیگری هم اضافه کرده ام که شاید برای علاقمندان مفید باشد و آن این است که فایل صوتی همان قسمت را نیز در ضمن کار قرار داده ام تا در صورت نیاز بتوان از آن استفاده کرد و بهره ی بیشتری برد.


رمضان آمد .. اما من..

چهارشنبه 86 شهریور 21


ای وای بر من...
می خواستم بگویم عجب شعبان بدی بود امسال ... اما زبانم را گاز گرفتم
و مگر می شود بد باشد ماه رسول خدا؟
من بد بودم که نتوانستم بهره ببرم از برکات این ماه  ..
از جشن و سروری که خدا به افتخار رسولش برپا داشته است..
از سفره ای که به احترام پیامبرش گسترده، است...
همه خوشحالند .. حق دارند
اما من ...؟!!  من هم حق دا م
آخر ... من هنوز آماده نیستم
آنها شعبان را شناختند .. درکش کردند ..
آنها خوشحالند از درک  فیوضات شعبان .. و خوشحالند از فرا رسیدن رمضان
اما من .. فقط خوشحالم که رمضان رسید
حالا خودمانیم ...
چطور می توان بدون درک محضر پیامبر مهربانی
 به حضور خدا ی مهربانی ها رسید؟
نمی دانم...
خدابا .. خودت کمکم کن ... من کم آوردم

پ ن 1 ـ  فرا رسیدن ماه خدا و میهمانی خدا بر شما میهمانان عزیز خدا مبارک باد
پ ن 2 ـ  در این یکی دو روز آینده دعای ابو حمزه ی ثمالی را با ترجمه ای سلیس در چند قسمت برایتان می نویسم .. سعی می کنم اگر شد هر فرازی را که می گذارم فایل صوتی اش را هم برای استفاده ی شما عزیزان قرار دهم.
پ ن 3 ـ ما را از دعای خیرتان فراموش نکیند .. ما نیز به یادتان خواهیم بود


 


تعامل فرهنگی

چهارشنبه 86 شهریور 14

پوشش زنان محجبه ، مد روزاروپا

پوشش زنان مسلمان و محجبه، مورد توجه زنان اروپایی قرار گرفته و تبدیل به مد روز شده است. نوع پوشش زنان محجبه درجوامع اروپایی، محیط کار و مهمانی ها توجه بسیاری ازشیک پوشان را به خود جلب کرده وتبدیل به مد روز اروپا شده است.
زنان مسلمان که اکثر آنها از قشرجوان این کشورها هستند با انتخاب شلوار، لباس های بلند  و روسری های رنگی توانسته اند علاوه برمعرفی حجاب به عنوان نمادی از هویت اسلامی و شخصیت والای انسانی، پوشش کامل خودرا به نوعی مد روز تبدیل کنند.
بنا به گزارش رویترز، علت اصلی تمایل زنان اروپایی به لباس های زنان محجبه و مسلمان این است که این لباسها درعین زیبایی از سادگی نیز برخوردار است و چهره ای نجیب ، پاک ومعصوم ازبانوان را به نمایش می گذارد.
برخی از دولتمردان کشورهای اروپایی از همه گیر شدن این گونه مدها ابراز نگرانی کرده اند.


پ ن1 ـ  اصلا تعامل و تبادل فرهنگی به همین می گویند.. آنها از ما یاد می گیرند و ما از آنها... مگه بده؟
پ ن2 ـ  ما اگه نخواهیم چهره ای نجیب، پاک و معصوم از بانوانمان به نمایش بگذاریم .. به شما چه ؟


و شعری دیگر..

جمعه 86 شهریور 9

یک غزل

غروب جمعه چه دلگیر می شود بی تو
               و انتظار ... نفس گیر می شود بی تو               
به پای این همه آدینه های تکراری
نگاه ثانیه زنجیر می شود بی تو
هزار سال گذشته است انتظارت را
همیشه زود زمان دیر می شود بی تو
بیا که دفتر شعر ترانه های خدا
مزورانه چه تفسیر می شود بی تو
صدای پای خطر می رسد به گوش آری
و نبض فاجعه تکثیر می شود بی تو
نرو که شیوه ی مردم فریب سامریان
شبیه آیه ی تطهیر می شود بی تو
بیا که طفلک غمگین آرزوهایم
نشسته چشم به در پیر می شود بی تو
بیا که خواب شب عاشقانه ها هر روز
بدون حادثه تعبیر می شود بی تو


نیمه ی شعبان

سه شنبه 86 شهریور 6

آقا سلام
تولدت مبارک
چیزی برای پیشکش ندارم
می شناسی مرا ..
می دانی که دلم تنگ است ...  می دانم
می بینی مرا .. آری
هوایم را داری ... نگرانم هستی
آری ... می دانم
همه ی این ها را می دانم
پس چرا  من ... من
نـ .. نمی ... نمی شنـ ...
وای ... جرأت ندارم بگویم
نمی .. شنا..
بگذار بگویم
نمی شناسمت ... چرا
دلم برایت تنگ نمی شود ... چرا
نمی بینمت
احساست نمی کنم
زندگی بدون تو
برایم سخت نیست
چرا ...
 گمشده ام نیستی
چرا ؟؟؟؟


           ***      
دیشب ..
یکی را که دوست دارم
و منتظرش بودم
کمی دیر کرد
آشفته شده بودم
صد بار در را باز کردم
مدام نگاهم به کوچه بود
ثانیه ها را تک به تک می شمردم
ولی تو ... آقا
دیر کرده ای
خیلی دیر ...
اما چرا آشفته نیستم
بی تو
ثانیه ها را که ... هیچ
سال ها را ... حتی نمی شمارم
شب و روز را
چه راحت سپری می کنم
فقط
شعار می دهم
عشقت را
انتظارت را ..


           ***
چرا پدر و مادرم را
در لحظه لحظه ی زندگی
حس می کنم
چرا دوستانم را
یک هفته که نبینم ..
دلم تنگ می شود
اما ترا ..
فقط روز های جمعه ...
حس که ... نه
سعی می کنم حس کنم
آن هم از سر تکلیف ...
از سر همرنگی با جماعت ..
ترا ..
فقط نیمه ی شعبان
چون یک نسیم ... زودگذر
و بعد ...
دوباره ... بی تو بودن را ادامه می دهم
 آقا... کمکم کن
می خواهمت
و می خواهم که بخواهمت
می خواهم ...
دستم را بگیر
عشقم باش .. عشق من


          ***
و باز هم ...
تولدت مبارک
گفتم که چیزی برای پیشکش ندارم
کاش دلم را ...



روز جوان ..

شنبه 86 شهریور 3

به مناسبت روز جوان ... از امروز " همایش فاطمی نگین آفرینش " به همت امور بانوان شهرداری منطقه ی چهار در فرهنگسرای سلامت آغاز شد و فردا نیز ادامه دارد... من هم در هر دو روز برنامه دارم

امروز در ورودی تالار و در نمایشگاه آثار بچه ها،  تابلوی دلنوشته های دخترانه جلب توجه می کرد.. از من هم خواستند مطلبی بنویسم... گفتم من که دختر نیستم .. گفتند باید بنویسی چون دکتر حسابی هم قبل از تو نوشته است ... من هم تسلیم شدم...
دختری نوشته بود با اینکه خودم یک دخترم ولی از دختر بودن متنفرم .. من هم کنار نوشته اش نوشتم: من اگر دختر بودم  هم افتخار می کردم و  هم زندگی دخترانه را معنای دیگری می بخشیدم...

بعد از جلسه ی سخنرانی  ــ که البته سخنرانی یک طرفه نبود و بچه ها هم حرف می زدند ــ  دختری دبیرستانی جلو آمد و گفت: شما با این حرف ها اعصاب من را خرد کردی ... من اول یکه خوردم ولی به شدت از شهامت و جسارت این دختر لذت بردم .. و البته بعد از چند دقیقه صحبت قبول کرد که حرفهایم اعصاب خرد کن نبوده و شوک هایی بوده که باید گفته می شده است...

محور صحبت های امروز بیشتر این ها بود:
شیعه ی واقعی عاشق است اما عاشق آگاه .. نه عاشق جاهل ...
خیلی ها  در مراسم عاشورایی عاشقانه به خرافات و ترویج باورهای سست می پردازند و نمی دانند چگونه دارند ریشه ی دین را می زنند..
و خیلی ها هم  در عرصه ی انتظار، گول کج اندیشان و مدعیان دروغین را می خورند... غافل از ابنکه این ها دکان های کاسبی و سود جویی و سوء استفاده های اخلاقی کلاشانی است که هیچ ربطی هم به فرهنگ مهدوی ندارد..

به روز ترین و کامل ترین مکتبی که برای همه ی بشریت حرف دارد مکتب شیعه است ... اما نه شیعیان خرافاتی و جاهلی که با باورها و رفتارهای خود تشیع را هم زیر سوال می برند..
اطلاعات ما از دینمان و فرهنگ دینی مان کمتر از هر نوع اطلاعات دیگر است و تازه همانقدر هم که داریم بسیار سنتی و از مادر بزرگ ها به دست آورده ایم..

کم کاری جوانان امروز در تحقیق و مطالعه، ستمی است به خودشان ... جوانان ما امروز دوست دارند همه ی معلومات و اطلاعات به صورت کپسولی یا ساندویچی به خوردشان داده شود..
سرانه ی مطالعه ی ما یک دقیقه و نیم است ... آنهم روزنامه ها و تازه آنهم صفحات حوادث بیشترین میزان مطالعه ی ما را تشکیل می دهد...

درست است که در این کوتاهی ها شاید روحانیت هم مقصر باشد و همینطور نظام آموزشی کشور و متولیان فرهنگی .. اما تقصیر بیشتر به عهده ی خود جوانان است که اهل تحقیق نیستند..

اطلاعات و الگو پذیری بسیاری از جوانان ما از تام کروز و مادونا و جنیفر لوپز و مایکل جاکسون و دیوید بکهام و .... خیلی بیشتر از اطلاع مان از فاطمه و علی و پیامبرو .. است...
و شناخت بسیاری از ما از گروه های رپ و پانک و هوی متال و ... خیلی بیشتر از آَشنایی مان با مکتب شیعه و معارف دینی و قرآنی است..


 


بوی یار مهربان ...

دوشنبه 86 مرداد 29

امروز صبح .. ساعت 8:30 ... بیت الرقیه ی تهران..
جای شما خالی .. عجب تشییع جنازه ای بود...
ناراحت نشوید که چرا برای تشییع جنازه گفته ام جایتان خالی ... این تشییع، با همه ی چیزهایی که برایش می گوییم جایتان خالی عوض شدنی نبود ...
باور کنید امروز .. بوی یار غائب حس می شد .. نگاهی عاشقانه کافی بود تا ببینی آن نازنین را..
تعجب ندارد .. وقتی یک عمر در خدمت او باشی... تمام زندگی را زیر سایه ی او سپری کنی .. وجودش را در گوشه گوشه ی رفت و آمدت ببینی .. نمک طعامت را هم از عنایت او ببینی ... آیا می شود او در مراسم تشییع و تدفینت نیاید؟ او که مظهر وفاداری و قدر شناسی است .. می شود مگر ..؟
خوانده بودیم در تاریخ که امام باقر علیه السلام در تشییع جنازه ی یکی از یارانش به نام کثیر شرکت کرد و خود زیر جنازه ی او را گرفت .. تا جائی که عرق از سر و روی مبارکش می ریخت.
اما امروز این را حس کردیم .. بوی مولایمان را استشمام کردیم... گریستیم ... نه برای مردن یک یار عاشق؛ که خوش به سعادتش.. بلکه به شوق آن مهربان...
حس می کردیم می بیند ما را و ما کوریم و نمی بینیمش ... و سرودیم که ای عزیز... مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا
ضجه زدیم که ای مهربان ... ما که غرق تباهی هستیم و معترف که لیاقت حضور نداریم... اما آمدیم در تشییع یکی از نوکران و فدائیانت شرکت کنیم .. تا باشد بهانه ای برای دیدن تو...
به بی خبران بگویید ارباب ما رعیت نواز است .. مولای ما بنده پرور است ... عشق ما عاشق پیشه است...
مرحوم حاج قدرت الله لطیفی ... عمرش را در ترویج فرهنگ مهدوی گذراند و چهل سال در توسعه و ترویج مسجد مقدس جمکران کوشید .. جمکران خانه ی دومش که نه .. خانه ی اولش بود و هر وقت دلت می خواست او را ببینی به جمکران می رفتی .. نفس گرمش بوی یار می داد ..
چند ماه پیش میهمانم بود در منزل ... اول نمی گفت تا به اصرار من گفت یکی دو نمونه از آن خاطرات شیرین را .. از شور و مستی اش که مستمان می کرد و عاشق تر..
در مراسم امروز ابتدا نوار خودش را گذاشتند که با سوزی عجیب می خواند و با آقا زمزمه می کرد.. خوشا دردی که درمانش تو باشی .. خوشا جانی که جانانش تو باشی..
بعد زیارت آل یاسین را بر جنازه اش خواندند ... السلام علیک حین تقوم و تقعد .. السلام علیک حین ترکع و تسجد.. آقای احمدی نژاد هم از اول تا آخر تشییع حضور داشت...


<   <<   36   37   38   39   40   >>   >