اطلاع از بروز شدن
جمعه 86 مرداد 26
غروب جمعه ... روز ولادت امام حسین .. شب ولادت حضرت ابو فاضل
روز تولد هم اینچنین دلگیر باشی ؟
چرا نه ..؟ که پیامبر گریست وقتی قنداقه ی حسین را به دست گرفت.. و علی نیز وقتی بر دستان عباس بوسه می زد..
چه دلگیر است این غروب ..
نمی دانم چرا سر نماز مفرب .. دلم رفت.. بد جوری هم رفت
شاید باید به کربلا می رفت .. اما مظلومیت این خاندان دلم را بی اختیار برد به مدینه.. کربلا که امروز غریب نیست ... اما مدینه ..
یاد اذان های غروب های مدینه به خیر.. یاد بین الحرمین.. یاد باب علی .. باب 36.. یاد پنجره ی هلالی بقیع که برای شیعه نشان قبر ام البنین است .. و یاد قبرهای بی چراغ بقیع .. امام سجاد..
یاد سنگ فرش هایی که رویش می ایستی برای نماز .. یاد نمازهای با شکوه و قیام های طولانی بعد از رکوع ... حتی یاد پلیس امر به معروف عربستان که نمی گذارد راحت حال کنی ... امر و نهی هایی که مظلومیت را نشان می دهد و عقده ها را متراکم تر می کند... یاد کلمن های آب .. یاد قرآن های یک شکل .. یاد ستون های مسجد النبی که وقتی به آن تکیه می دهی بوی بهشت را حس می کنی... یاد خانه ی فاطمه ... خانه ای که حسین در آن متولد شد
نمی دانم شاید همین باعث شد بی اراده دلم به مدینه پر بکشد .. نمی دانم
آقا جان ...
بد جوری دلمان گرفته است ... خنده هایمان عمق ندارد ای وارث حسین
این عیدها هرچند مرهمی است بر دل های خسته ی شیعیان .. اما عزیز... در روز ولادت حسین هم غم نهفته است .. این غم نهادینه شده است در دل شیعیانتان .. تا تو نیایی و دادمان نستانی... تا تو نیایی و عقده هایمان را نگشایی، غم پایان ندارد ... باورمان کن نازنین
غروب جمعه چه دلگیر می شود بی تو
و انتظار ... نفس گیر می شود بی تو
پ ن: چه حالی به تو دست می دهد وقتی در همین آشفتگی یک اس ام اس دریافت کنی با این متن: سلام در بارگاه حضرت سید الشهدا به یادتان هستم و دعاگو..
و من... چه می توانستم بنویسم غیر از اینکه: سلام عزیزم ممنونم .. سلامم را برسان و بگو دلتنگیم آقا .. جان فطرس مددی
کاش می شد قطره ای اشک را هم به پیوست کرد تا شاهدمان باشد و شفیع..
یکشنبه 86 مرداد 21
صلیبی ها در خدمت صهیونیست ها
جریان های تبشیری مسیحیت را درمیان مسلمانان که می شناسید ... متمرکز شدن این جریان ها بر ذهن و اندیشه ی جوانان ایرانی با استفاده از انواع ترفند ها از جمله ترویج ازدواج های اخیر مسلمان مسیحی را که خبر دارید... الفرقان الحق را که در همین وبلاگ تحت عنوان قرآن قرن بیست و یکم برایتان نوشتم یادتان که هست..
این هم نمونه ی دیگر از کارهای این جریان تبشیری که بسیار هدفمند در راستای یک هدف جهانی صورت می گیرد:
موسسه ی ایلام در انگلستان توسط شخصی به نام سامیق نظر اداره می شود و با هدف مسیحی ساختن مسلمانان ایران (ایلام) کلیه ی محصولات خود را برای مردم ایران مننتشر می کند.
این موسسه اخیرا اقدام به چاپ و توزیع کتابی با عنوان " جرأت کردم او را پدر بخوانم" نوشته ی یک خانم مسلمان پاکستانی به نام بلقیس کرده است.
این کتاب حاوی رمانی از اتفاقات دوران 50 سالگی وی می باشد که به بیان مشکلات زندگی در محیط های اسلامی، احکام سخت اسلام و برداشت های متعصبانه مسلمانان پرداخته است.
قهرمان این رمان مسلمانی است که با مراجعه به قرآن و شرایطی که مسلمانان ایجاد کرده اند مشکلاتش حل نمی شود و به آرامشی که دنبالش می گشته است نمی رسد .. اما در نهایت با مطالعه ی انجیل گم شده ی خود را پیدا می کند و به آرامش می رسد.
این کتاب مثل دهها نمونه از آن که به دستور سرفرماندهی سازمان مخفی ناتوی فرهنگی تولید می شوند، با هدف قرار دادن باورهای دینی، در پی ایجاد تزلزل و سست کردن پایه های اعتقادی مسلمانان ایرانی است... و البته این مقدمه ای است برای مر حله ی بعد ...
کتاب دیگری توسط همین موسسه منتشر شده است که مقدمه سازی مراحل بعدی پروژه ی صهیونیست هاست. این کتاب با نام " خدا یکی راه یکی " نوشته ی کوین جی و بازنویسی ریما میناسیان است که با پرداختن به داستان زندگی انبیا و اهداف آنان ، نتیجه می گیرد که هدف و مسیر همه ی انبیای الهی به مسیح ختم می شود تا با بذل جان خود انسان ها را از گناه نجات دهد.
آیا این چیزی غیر از همان اعتقادات مسیحی صهیونیزم است که معتقد است برای ظهور عیسای مسیح باید با یهودیان اسرائیلی نهایت همکاری را کرد و حتی در تخریب بیت المقدس و بر پایی جنگ بزرگ آرماگدون علیه مسلمانان آنان را یاری نمود.. زیرا اگر این چنگ برپا نشود و در آن یک ملیون مسلمان از بین نروند عیسای مسیح ظهور نخواهد کرد.
در این باره حرف زیاد است و مجال کم ... و العاقل تکفیه الاشاره
دوشنبه 86 مرداد 15
وقتی دم در حرم ایستاده ای و جرأت نمی کنی بروی داخل...
وقتی داری با خودت کلنجار می روی که با چه رویی به آستانه ی این خانه آمده ای...
وقتی بین ترس و امید گرفتاری که آیا به تو اجازه می دهند وارد بشوی یا نه؟
وقتی داری اذن دخول می خوانی و از روی رو سیاهی و شرمندگی آرام آرام اشک می ریزی
دستی به نرمی پروانه روی شان ها ات می نشیند... تا بر می گردی یکی از خدام حرم پیشانی ات را می بوسد
واااااااااای ... ممنونم ای امام رئوف ... درست است من لایق نیستم
ولی تو مهربانتر از این حرفهایی...
جانم فدات ای مهربان... ای ثامن ضامن
یکشنبه 86 مرداد 14
حاصل ساعت ها گفت و شنید
قابل توجه آن هایی که دوست داشتند سرکی بکشند و بدانند در گفتگوهای خودمونی چه می گذرد...
گفت: تو و قطار ..؟
شنید: مگه من چه فرقی دارم؟ تازه با این بر و بچه ها بودن، می ارزد حتی با پای پیاده ...
گفت: مسلمانم اما نمی توانم بعضی از احکام دینی را قبول کنم.
شنید: مسلمان اهل { نؤمن ببعض و نکفر ببعض } نیست...
گفت: نمی دانم چرا خداوند این همه به من لطف می کند؟ با این که شایسته اش نیستم.
شنید: خدا به شایستگی من و تو نگاه نمی کند؛ طبق شایستگی خودش عمل می کند. خداوند اگر لطف نکند که دیگر خدا نیست..
گفت: مرز حلال و حرام در چت کردن دختر و پسر چیست؟
شنید: وقتی قلقلک شدی بدان که لب مرز قرار گرفته ای...
برای شنیدن بقیه ی مطلب بفرمایید تو .. دم در بده
پنج شنبه 86 مرداد 11
بشتاب در بهشت باز است
پارسال همین موقع ها بود نوشتم:
مشهدم...
و در اوج ...
و اکنون دوباره نیز ..
امسال با بر و بچه های وبلاگ نویس هستیم... جاتون خالی دیشب تا نیمه شب روی پشت بام محل اقامت که رو بروی گنبد امام رئوف است دور هم نشسته بودیم
یه چیز دیگه ... اونا که تا حالا به ما می گفتن مارکو .. حالا خودشون با ما هستن
تازه آهنگ وبلاگم رو هم برای اولین باره که اینجوری دارم می شنوم .. چون ویندوز من خرابه و موسیقی وبلاگم را پخش نمی کنه اما اینجا ..
سه شنبه 86 مرداد 9
تاثیر انقلاب اسلامی در رفتار
قدرت های جهانی با مقوله ی دین
مقدمه
قرار است در این مقاله به بررسی روند دین ستیزی قدرت های غربی و شرقی و در یک کلام نظام سلطه ی جهانی، قبل از انقلاب اسلامی ایران و پس از آن بپردازیم و سیر تحولات این روند و تبیین نوع ارتباط آن را با واقعه ی بزرگ انقلاب اسلامی، تحلیل کنیم.
قبل از هر چیز لازم است دو مفهوم دین ستیزی و دین گریزی مورد دقت کافی قرار گیرند. هر چند هر کدام از این دو مفهوم به نوعی می تواند زیر مجموعه ای از مفهوم دیگر قرار گیرد؛ بدین معنی که دین ستیزی به نوعی دین گریزی است و همین طور دین گریزی نیز به نوعی دین ستیزی. و البته این اشتراک تقریبی در مفاهیم به خاطر آن است که در هر دو مفهوم، نوعی تقابل با دین و موضع گیری و زیر بار آن نرفتن وجود دارد.
به طور مشخص، منظور ما از دین گریزی عبارت است از اوضاع و شرایطی که در ظاهر، هیچ گونه مقابله و صف آرایی نظامی یا اعتقادی علیه دین وجود ندارد؛ اما فرد یا جامعه از پذیرش دین و التزام به قواعد و لوازم آن خودداری و پرهیز می کند و به نوعی آن را موجب ایجاد محدودیت در زندگی دلخواه خویش می بیند. اما دین ستیزی در شرایطی شکل می گیرد که نه تنها از پذیرش دین و احکام آن خودداری می شود، بلکه با تمام نیرو و با انواع وسایل سخت افزاری و نرم افزاری به برخورد با دین و دین مداران پرداخته می شود؛ یعنی جنگی تمام عیار علیه گرایش های دینی و باورهای مذهبی به منظور خشکاندن ریشه و انداختن تنه ی نهالی که نام دین و اعتقادات دینی را به خود گرفته است.
این جستار بر آن است تا ثابت کند مواجهه ی قدرت های غرب و شرق (به مفهوم کلی نظام سلطه) با دین و مذهب، اگر تا پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی، براساس دین گریزی و بی هویت کردن مردم بوده، پس از نقطه ی عطف بهمن 1357 و پیدایش این تفکر اصیل و در عین حال نوین و گرایش روز افزون مردم جهان به آن، به دین ستیزی بدل می شود که مفهوم دین گریزی را هم در خود دارد. این پیش فرض با توجه به قرائن موجود خود به خود می تواند حکمی غیر قابل انکار و ثابت شده باشد. ادامه مطلب...
سه شنبه 86 تیر 26
مدتی است که از شعر عقب افتادم و فضای وبلاگ خیلی جدی شده است ... این هم یک شعر جدید
شوخی با مدرنیستها
بگو به یار پر از ذوق هیجده ساله بس است آه .. چقدر جیغ ؟ تا کجا ناله؟
برای آنکه خدا را چو خویش میبیند چه فرق میکند این عمه است یا خاله!
تمام زندگیاش وعدههای توخالی همیشه و همه جا میرود به دنبالِ >
یکی دو وعده غذای حرام و لقمه ی چرب شراب خارجی و رقص غربی باله
بس است یار قدیمی بگو به این بابا کتاب و دفتر ما تحفهای است از سالِ >
نهنگ،نه .. مار و موش، نه .. عقرب، نه پلنگ نه،نه، نه، نه،نه ... سال بزغاله
بگو به یار جدید هزارهی سوم شناسنامهی من مال ماه شوالِ >
هزاروسیصد و پنجاه هجری است و ..هنوز شناسنامهی تو، توی ثبت احواله!
اگر چه شعر نمیفهمم و نمیدانم ولی چه میشود اینک که ذهن جوالِ >
حقیر آخر سر، کار می دهد دستم و می گذاردم آخر.. به روی تا بو.. بوت
تابوت = نقاله
یکشنبه 86 تیر 24
هر که دلآرام دید از دلش آرام رفت
آمدم ..
اما دلم را ...
جا گذاشته ام
نمی دانم کجا ؟
نمی دانم
شاید زیر پای زایران دلسوخته ی بقیع
یا کنار ستون های روضةالنبی
شاید در گوشه گوشه ای که بوی فاطمه می دهد
یا در اشک زلال خواهرانم بر مزار ام البنین
شاید لابلای پنجره های حایل چهار قبر غریب
یا کنار در سوخته ی خانه ی علی
شاید در رکن یمانی
یا در جوار حجر الاسود
شاید در مستجار
یا بر قبر ابوطالب و خدیجه
نمی دانم ..
اینقدر می دانم که دلم...
با من بر نگشت
الهی ..
هیچ وقت برنگردد
چهارشنبه 86 تیر 13
وقتی این پست آپ می شود، سالروز ولادت بی بی دو عالم است... و من در زادگاه متبرکش نایب الزیاره ی همه ی شما عزیزان هستم .. مطمئن باشید فراموشتان نمی کنم
تحقیقی در اختلاف اقوال در ولادت و عمر فاطمه (ع)
فاطمه علیها السلام کی به دنیا آمد و چند سال زندگی کرد؟
هر چند معتقدیم فاطمه، فاطمه است هر وقت به دنیا آمده باشد و هر مقدار که عمر کرده باشد. و هر چند معتقدیم فاطمه، به خاطر فضیلت ها و صفات بارزی که دارد مورد علاقه ی همگان است و ستایش از وی، هیچ ربطی به سن و سال و شرایط ظاهری و زندگی فیزیکی او ندارد؛ اما بد نیست که به مناسبت ایام فاطمیه، تحقیقی مختصر در این باره داشته باشیم.
البته در سالروز ولادت بانو هیچ تفاوتی وجود ندارد و همگان اتفاق نظر دارند که این اتفاق مبارک در بیستم ماه جمادی الثانی صورت گرفته است. اما در مورد سالزاد آن حضرت نظرات متفاوتی مطرح شده است. همانطور که در تحقیقی پیرامون سالروز شهادت حضرتش نوشته بودم این اختلاف در تاریخ شهادت به عکس می شود یعنی سال شهادت مورد تردید نیست و تنها روز شهادت است که بین 75 روز پس از پیامبر یا 95 روز تفاوت اقوال وجود دارد. گویا از آنجا که فاطمه ، خود از اسرار الهی است ، زندگانی و شهادت و مزارش نیز باید همیشه جزو اسرار باقی بماند. به امید روزی که فرزندش بیاید و تمام این رازها را برای شیعیان دلسوخته اش فاش نماید.
به هر حال اینک به طورخیلی خلاصه به اختلاف در سالزاد آن حضرت می پردازیم:
- تولد در پنج سال قبل از بعثت
بعضی نوشته اند: آن حضرت پنج سال قبل از بعثت به دنیا آمده است.
این بدان معنی است که ازدواج ایشان در 18 سالگی و رحلتشان در 28 الی 29 سالگی اتفاق افتاده است. طرفداران این نظریه بسیاری از مورخان و محدثان اهل سنت مانند: طبری، ابوالفرج اصفهانی، احمد بن حنبل، ابو طلحه شافعی و... می باشند.
این روایت هرچند طرفدارانی ــ عمدتاً از اهل سنت ــ دارد اما من احتمال قوی می دهم که از حقیقت و واقعیت ماجرا فاصله ای شگرف داشته باشد. زیرا بدون تردید نطفه ی فاطمه زهرا از میوه و غذایی بهشتی شکل گرفت که به عنوان تحفه ی پروردگار به رسولش اعطا گردیده بود. این تنها یک باور شیعی نیست؛ بلکه دانشمندان بزرگ اهل سنت مانند حاکم نیشابوری، خطیب بغدادی، محب الدین طبری، ابن مغازلی، ذهبی، خوارزمی و... در روایت های متعددی همین موضوع را با صراحت کامل تایید می کنند.
اگر بخواهیم خوشبینانه این قول را توجیه کنیم باید آن را ناشی از اشتباه و نوع نگارش آن روز نماییم. مثلا اربلی در کشف الغمه می نویسد: فاطمه پنج سال بعد از بعثت به دنیا آمد و آن سال، سالی بود که قریش خانه ی کعبه را تعمیر می کردند.
درست است که او تاریخ تولد را پنج سال بعد از بعثت می نویسد اما به یقین اشتباهی در کتابت یا روایت پیش آمده و به جای کلمه ی « قبل » کلمه ی « بعد »آمده است، زیرا به طور قطع می توان گفت که در سال های اول بعثت هرگز خانه ی کعبه تعمیر و بازسازی نشده است و آن چه در تاریخ آمده که قریش خانه ی کعبه را تعمیر کرد، مربوط به پنج سال قبل از بعثت و همان ماجرای معروف نصب حجرالاسود توسط محمد امین (ص) است.
اما در یک نگاه بدبینانه، به نظر می رسد می توان این قول را حمل بر غرض ورزی دشمنان اهل بیت و دستان پلید و ناپیدای تاریخ اسلام کرد. بدین معنی که خواسته اند با این تحریف تاریخی، فضیلت فاطمه را زیر سوال ببرند و انعقاد نطفه ی او از میوه ی بهشتی را با این تاریخ جعلی مخدوش جلوه دهند؛ زیرا در این صورت می توان سوال کرد که چطور وقتی هنوز پیامبر به رسالت برگزیده نشده و ارتباطی با عالم ماورایی پیدا نکرده است، غذای بهشتی بر او عرضه می شود و نطفه ی فاطمه از آن غذا شکل می گیرد؟
بنابر این ولادت فاطمه (ع) در پنج سال قبل از بعثت منتفی به نظر می رسد و باید سراغ اقوالی که ولادتش را بعد از بعثت می دانند رفت.
پیش از آن باید گفت تنها چیزی که در زمینه ی غذای بهشتی، مورد تفاوت در اقوال گوناگون است این است که آیا پیامبر اکرم، غدای بهشتی را که موجب انعقاد نطفه ی فاطمه شد، در معراج تناول کرده اند یا اینکه روی زمین و در شهر مکه میل نمودند؟ همین امر موجب اندک تفاوتی در نظرات اینان شده است.
ـ تولد در سال اول یا سوم بعثت:
بسیاری از بزرگان شیعه و دانشمندان بزرگ اهل سنت مانند حاکم نیشابوری، خطیب بغدادی، محب الدین طبری، ابن مغازلی، ذهبی، خوارزمی و... روایت کرده اند که نطفه ی فاطمه (ع) از میوه ای بهشتی که پیامبر در شب معراج از آن تناول کرد، شکل گرفت.
حال اینکه معراج در چه سالی اتفاق افتاده، برخی آن را در سال اول بعثت، عده ای 15 ماه پس از بعثت و گروهی 18 ماه پس از بعثت دانسته اند که ممکن است در دفعات متعدد اتفاق افتاده باشد.
بنابر این قول ، ولادت فاطمه (ع) هم در پنج سال قبل از بعثت و هم در سال پنجم بعثت منتفی به نظر می رسد. به احتمال زیاد باید درفاصله ی زمانی بین سال اول تا حد اکثر سال سوم بعثت اتفاق افتاده باشد.
تائید این احتمال، نظر یعقوبی است که می نویسد: فاطمه (ع) هنگام وفات 23 سال داشت.
همینطور عده ای از علمای بزرگ شیعه از جمله شیخ مفید، شیخ طوسی و کفعمی که تولد آن حضرت را در 20 جمادی الثانی سال دوم بعثت ذکر کرده اند، تائید ی دیگری بر این احتمال است.
مؤید دیگر بر این مطلب، نظر عده ای از بزرگان علمای اهل سنت است که تولد وی را در سن 41 سالگی پیامبر (یعنی سال اول بعثت) می دانند.
بر اساس این نظر، عمر حضرت فاطمه (ع) هنگام ازدواج 14 سال و هنگام رحلت 23 بوده است.
ــ تولد در سال پنجم بعثت:
قول مشهوری که به استناد روایت بسیاری از علما چون کلینی، طبری، طبرسی و مجلسی همواره در میان شیعه رواج داشته و البته عده ی زیادی از اهل سنت نیز بر این باورند، این است که آن بانوی گرامی در بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت به دنیا آمد. معنای این نظر این است که آن حضرت تنها هیجده سال زندگی کرده است.
بر مبنای این نظریه، تناول غذای بهشتی الزاماً در معراج نبوده است و بر اساس روایات صحیح، بعد از یک دوره ی چهل روزه ی عبادت و دوری گزینی از خدیجه، مائده ی آسمانی بر پیامبر فرود آمد و آن حضرت از آن تناول کرد و...
بر این قول، دو اشکال وارد می شود که هر دو پاسخ های خود را دارد:
الف ـ اگر فاطمه در سال پنجم بعثت به دنیا آمده باشد، معنایش این است که هنگام ولادت وی، پدرش رسول خدا (ص) 45 ساله و مادرش خدیجه (ع) 60 ساله بوده اند. درست است که زاییدن زنی در سن شصت سالگی محال نیست اما کمی مشکل به نظر می رسد.
این ایراد خیلی وارد نیست؛ زیرا اینکه خدیجه هنگام ازدواج با پیامبر 40 سال داشته است، هر چند خیلی مشهور است، اما قطعی نیست و در سن وی در زمان ازدواج اختلافات است. بعضی او را در آن زمان 25 ساله، عده ای 28 ساله، عده ای دیگر 30 ساله و گروهی نیز 35 ساله دانسته اند. این بدان معنی خواهد بود که خدیجه در سن و سالی کمتر از شصت سالگی، فاطمه را به دنیا آورده است.
از سوی دیگر بر فرض که 60 ساله هم بوده باشد اشکالی ایجاد نمی کند چون معمولاً زنان قریش از سن 60 سالگی یائسه می شوند.
ب ـ تولد فاطمه (ع) در سال پنجم بعثت بدان معنی است که هنگام ازدواج 9 ساله بوده است و باردار شدن یک زن در 9 سالگی خیلی مشکل به نظر می رسد. این ایراد نیز هر چند در نگاه اول درست می نماید، اما اینگونه نیست که محال باشد؛ زیرا دختران در مناطق گرمسیری معمولاً از رشد سریعتری بر خوردارند. نکته ی قابل توجه اینکه ازدواج و باردار شدن دختران در 9 سالگی، امروز خیلی نا متعارف شده است و چه بسا که آن روزگار متعارف بوده است. زیرا نمونه های دیگری نیز وجود داشته است از جمله عایشه که در سن ده سالگی با پیامبر اکرم ازدواج کرده است.
از همه ی این ها که بگذریم اراده ی الهی فوق تمام این علت ها و معلول هاست که وقتی قرار باشد حجتش را تمام کند و امر خود را جاری سازد بر اساس قاعده ی "کن فیکن " همه چیز فراهم و خواست خدا اجرا می گردد.
امید که همگی مشمول شفاعت آن بزرگ بانوی دو سرا و شفیعه ی روز جزا قرار بگیریم.
پنج شنبه 86 خرداد 31
غروب چهارشنبه 26 اردیبهشت 86 ـــ جاده ی رشت
مه
و غروب
دست و پایم را بسته اند
می ایستم
پیاده می شوم
***
و .. آسمان
زمین را به آغوش کشیده است
بوسه هایش را بر شانه ی زمین
احساس می کنم
و بر گونه ی خود نیز
باد... اگر بگذارد
***
باد که به خود می پیچد
ترک های آسمان را می بینم
و چه زود
در تاریکی می شنوم
فریاد دردناکش را
***
باد وحشی
با دست های خیس باران
بر سر و رویم
سیلی می زند
و حسودانه
بر پیکر آب رفته ام
تازیانه می نوازد
و من
گریه می کنم آسمان را..
***
من که گناهی نکرده ام
جز آن که عاشق بارانم
می خواهم
با او
قهوه ای بخورم
باد اگر بگذارد البته ..