اطلاع از بروز شدن
یکشنبه 87 خرداد 5
شنیدم که به دلیل شرکت رژیم صهیونیستی در نمایشگاه کتاب فرانسه، جمهوری اسلامی ایران در این نمایشگاه شرکت نخواهد کرد.
نمی دانم این تصمیم توسط چه کسی و بر چه مبنایی گرفته شده است.. اما به نظر می رسد خالی کردن جایگاه عرضه ی فرهنگ دینی و ایرانی و از دست دادن این فرصت ها به صلاح نباشد.
باید توجه داشت که فضای نمایشگاه کتاب با فضای ورزش تفاوتی اساسی دارد. در مسابقات کشتی یا هر مسابقه ی دیگر، اگر ورزشکار ایرانی یا تیم ایران با ورزشکار رژیم صهیونیستی روبرو نمی شود، نه تنها چیزی را از دست نمی دهیم که به این شکل، نامشروعی این رژیم و اعتراض خود را به گوش جهانیان می رسانیم.
اما در نمایشگاه کتاب که عرصه ی تقابل ما و آنها نیست.. و اگر انتظار داشته باشیم که با این شرکت نکردن ها، میزبانان از دعوت رژیم صهیونیستی خودداری کنند، انتظار درستی نیست. زیرا آنان نه تنها با آن رژیم رابطه ی راهبردی و نهادینه دارند که اگر به خاطر همین شرکت نکردن ما هم باشد این کار را می کنند تا منادیان فرهنگ ناب اسلام نتوانند ندای حقانیت اسلام را به گوش جهانیان برسانند.
پس بهتر است با ساده انگاری موضوعات جهانی، فرصت سوزی نکنیم و به بهترین شکل ممکن از فضاهای به وجود آمده استفاده کنیم. به نظر من این برخورد، یک برخورد فعال است و شرکت نکردن یک برخورد انفعالی... همین
پشت پرده ی بازی های رایانه ای (5)
شنبه 87 خرداد 4
پشت پرده ی بازی های رایانه ای ـ قسمت آخر
در بازی «کانتر» کاربر رایانه باید برای مبارزه با تروریست ها به کشورهای اسلامی برود. تروریست هایی که با او درگیر می شوند همه پیشانی بند دارند و ریش دار هستند. نکته ی مهم در این بازی اینکه کاربر می تواند برای مبارزه با تروریست ها ملیت آمریکایی، انگلیسی و حتی اسرائیلی!! را برای خود انتخاب کند.
در بازی «طوفان صحرا» عرضه شده در سال 1381 که بازی کننده در نقش یک سرباز انگلیسی و آمریکایی است که مأموریتش، آزاد سازی عراق از یوغ دیکتاتوری است. او در این بازی، یک دشمن می شناسد و آن هم سرباز عراقی است. این بازی، هیچ مخالفتی را در آمریکا به وجود نیاورد و تنها به افراد زیر 16 سال، توصیه شد که این بازی را انجام ندهند. هدف پنهانی بازی طوفان صحرا، آن است که فرد بازی کننده،خود را در موضع دفاع از نظم نوین جهانی قرار دهد.
در بازی «ژنرالز» بازیگر رایانه در نقش یک سرباز آمریکایی، مأمور مبارزه با تروریست ها و بیشتر در عراق و افغانستتان است. در عراق قهرمان بازی در آستانه ی ورود به بغداد است که نیروهای عراقی یک موشک شلیک می کنند و در بازار شهر، عده ی زیادی از زنان و کودکان عراقی کشته می شوند. این صحنه باعث می شود قهرمان بازی در انجام مأموریتش برای نابودی نظامیان عراقی مصمم تر بشود. جالب این است که سعی شده است چه در عراق و چه در افغانستان، نمادهای دینی و اسلامی به شدت مورد توجه طراحان بازی قرار گیرد و مرکزیت در گیری ها و میدان های نبرد، محیط هایی با همین نمادها باشد.
یکی از این بازی ها که خیلی هم ماهرانه و با جذابیت های خاص گرافیکی ساخته شده است، بازی «طوفان صحرا ـ 2» است. شما در این بازی می توانید به انتخاب خودتان در نقش نیروهای ویژه ی آمریکایی delta یا نیروهای انگلیسی sas بازی کنید.
پس از آموزش های لازم رزمی و نظامی، در اولین مأموریت خود در دوم آگوست 1990 باید پس از درگیری با نیروهای عراقی اقدام به انهدام پلی میان عراق و کویت کنید و با گذراندن مراحل زیاد با مأموریت های مختلفی همچون نابود کردن مرکز نظامی، سایت های موشکی، فرودگاه های نظامی و .. در مرحله ی آخر اقدام به نابودی و کشتن ژنرال عزیز خان کنید.
پنج شنبه 87 خرداد 2
برای اول خرداد..
تبریک می گویند..
اما من که هر چه نگاه می کنم
چیزی در خور تبریک نمی بینم
جز اینکه یک سال دیگر به مرگ نزدیک شدم
و ده ها سال از خدایم دور...
پشت پرده ی بازی های رایانه ای (4)
چهارشنبه 87 خرداد 1
پشت پرده ی بازی های رایانه ای ـ قسمت چهارم
اما به هر حال بعد از فروپاشی شوروی، درست در زمانی که آمریکا می خواست طعم امپراتوری بلامنازع جهان را بچشد و تازه داشت نفسی راحت می کشید و نظم نوین جهانی را طراحی و به خورد جهان می داد، تأثیرات شگرف انقلاب اسلامی ایران بر همه ی ملت های مسلمان و غیر مسلمان در گوشه گوشه ی جهان پدیدار شد و خواب های طلایی آمریکایی ها مبنی بر تک قطبی شدن جهان به هم ریخت و مواجه با قدرتی موثرتر و کارآمدتر از قدرت بلوک شرق در پهنه ی گیتی گردید. این قدرت جدید که به عنوان یک قطب کارآمد در جهان پدید آمد، قطب قدرتمند اسلامی یا مسلمانان بود که در یک محدوده ی جغرافیایی محدود نمی شد و سراسر عالم را در بر می گرفت.
یکی از ویژگی های این قطب جهانی جدید، تکیه بر موضوع «انتظار» بود که قدرتی روز افزون و درونی در وی ایجاد می کرد. قدرتی که با توجه به اعتقاد به مقوله ی انتظار در همه مکاتب، می رفت تا به کانونی تبدیل شود که همه ی محرومان جهان و ستمدیدگان را پیرامون یک محور جمع کند و همه را به صف آرایی در مقابل سلطه گران وادارد. می دانید که یکی از باورهای مسلم همه ی مکاتب و گرایش های اعتقادی مقوله ی "انتظار" است. اکثر قریب به اتفاق فرقه ها و مذاهب بر این باورند که در دوره ی آخرالزمان که زمام امور از دست بشر خارج می شود و انسان به اوج هرج و مرج و بیچارگی می رسد مصلحی ظهور خواهد کرد که وضع مردم را سامان می بخشد و زندگی در پرتو رفاه و سعادت را برای بشر به ارمغان می آورد.
پشت پرده ی بازی های رایانه ای (3)
دوشنبه 87 اردیبهشت 30
پشت پرده ی بازی های رایانه ای ـ قسمت سوم
غالب این بازی ها روح و فکر مردم و به ویژه جوانان را ـ چه در جامعه ی داخلی آمریکا و چه در خارج آمریکا ـ هدف گرفته و حاوی پیام های زیر است:
ـ تجاوزهای آمریکا به کشورهای دیگر، از روی اهداف خیرخواهانه و انسان دوستانه است.
ـ آمریکا نماد صلح و دوستی است و هر جنگ و تجاوزی از سوی آن، در راستای صلح جهانی صورت می گیرد.
ـ مخالفان آمریکا عناصری شرور و محور های شرارت و سپاه اهریمن هستند.
ـ اگر قرار است کسی جهان را از ظلم و تباهی نجات دهد بی تردید آمریکایی ها هستند. زیرا آمریکا منجی جهان است.
ـ آمریکا با اهداف خیرخواهانه برای نجات انسان های دربند از دست بد خواهان و عناصر ضد انسان تلاش می کند و انواع خطرها را به جان می خرد.
- یک آمریکایی یک قهرمان است.
بنابراین بیخود نیست که پنتاگون و ارتش آمریکا، به طور مستقیم و غیر مستقیم در تولید و توزیع بازی های رایانه ای جنگی و نظامی، دخالت دارند. آنان ماهرترین برنامه نویس ها را جذب کرده و تواناترین موتورهای بازی را خریداری کرده اند و در مواقعی که نتوانند به شکل دلخواه، بازی های رایانه ای مورد نظر را تولید کنند، سایر سازندگان بازی های رایانه ای را به این کار وا می دارند.
امروزه تولید بازی های رایانه ای به حدود 3 تا 4 هزار نسخه می رسد. بیش از سی ملیون نفر در جهان، اوقات فراغت خود را پای این بازی ها می گذرانند و ده در صد این عده، روزانه بین 4 تا 7 ساعت وقت خود را پای آن صرف می کنند.
شاید بتوان ادعا کرد که بازی های رایانه ای به خاطر سهولت دسترسی و جذابیت های خاص خود، به عنوان یک رسانه ی محبوب و پر طرفدار، توانسته است از نظر جذب مخاطبان جوان و پر انرژی به طور جدی با هالیوود رقابت کند. هرچند که خیلی از بازی ها از روی فیلم های معروف و پر فروش هالیوود ساخته می شود، ولی به عنوان مثال جالب است بدانید در سال 1380 هالیوود تنها پنج ملیارد دلار سود داشته است در حالی که در همین سال سود شرکت های بازی های رایانه ای در آمریکا بیش از سی ملیارد دلار بوده است.
شنبه 87 اردیبهشت 28
اسم این پست را میان پرده گذاشتم چون هم وسط سلسله بحث های «بازی های رایانه ای» اتفاق می افتد؛ و هم بی مناسبت با آن ها نیست. راستش خبری دیدم که نتوانستم از آن بگذرم.
جایی خواندم که رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا گفته است: هیچ ممانعتی برای حضور افراد روانی در ارتش آمریکا نیست.
او افزود: سیاست جدیدی در کار است که از کارکنان نظامی و غیر نظامی برگه ی سلامت روانی درخواست نخواهد شد.
اعلام این تصمیم جدید به دنبال افزایش شدید بیماران روانی در ارتش آمریکا و عدم مراجعه ی آنان به مراکز درمانی صورت گرفت؛ زیرا بسیاری از نظامیان امریکایی از ترس این که با برچسب روانی بودن از کار برکنار شوند از مراجعه به مراکز درمانی خودداری می کنند.
ارتش آمریکا پیش از این نیز با تغییر در قوانین خود اجازه ی عضوگیری از تبهکاران و دارندگان سوء سابقه را دریافت کرده بود.
باید به ایشان گفت: مگر ارتشی که جنابعالی از مسئولانش هستید و فرمان جنگش در دست جناب بوش است، آدم غیر روانی هم دارد که حالا مثلاً تصمیم جدیدی گرفته اید و می خواهید اجازه ی استخدام آنها را صادر کنید.
سربازی که با اراده ی جنایتکارانی مثل شما همه چیز را وحشیانه به خاک و خون می کشد و از زن و بچه و کودک نمی گذرد، سالم است؟
شکنجه های وحشیانه ای که تصاویر آن از دستگاه سانسور خودتان هم درز کرده و دل هر انسانی ـ حتی بی خیال ها ـ را به درد می آورد، مگر کسی غیر از روانیان و تبهکاران و قاتلان حرفه می تواند مرتکب آن ها شود؟
بهتر بود آقای رابرت گیتس می گفت: ارتش آمریکا هیچ ممانعتی برای استخدام افراد سالم نخواهد داشت.
مرحوم صمصام یکی از خطبا و واعظان به نام شهر اصفهان بود که ید طولایی در حاضر جوابی داشت. او همیشه با خر خود در شهر تردد می کرد و همین خر هم بهانه ی خوبی بود که حرف هایش را آن طور که دوست دارد بزند. یک روز بر منبر مطلبی را بر خلاف مصالح و امنیت !! رژیم شاهنشاهی گفته بود و همین بهانه ای شد که رئیس ساواک اصفهان احضارش کند.
او هم سوار بر خرش شد و به سمت اداره ی ساواک راه افتاد. جلوی در ورودی، نگهبان به وی گفت: باید خرت را بیرون بگذاری و به داخل بروی.
صمصام پاسخ داد که بیرون امنیت نیست و می ترسم این زبان بسته را بدزدند. من بدون خرم وارد نمی شوم.. اگر آقای رئیس قبول نمی کند بر می گردم.
نگهبان که اصرار او را دید گفت: آخه عزیز من اینجا که جای خر نیست...
صمصام هم که منتظر همین جمله بود گفت: برادر! این همه خر در این اداره نشسته اند حالا که نوبت خر ما شد گیر داده ای؟ خر من چه چیزی از آن ها کم دارد؟ تازه بر خلاف آن ها آزارش هم به کسی نمی رسد..
حالا شده حکایت ارتش آمریکا و بیماران روانی.....
به کامنت صاحب وبلاگ وزین گنبد افلاک، دوست خوبمان امیر حسن طلایی که برای همین پست نوشته و بسیار هم مناسب همین موضوع و نیز موضوع بازی های رایانه ای است دقت فرمایید:
سلام برادر عزیزم
اینکه رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا گفته است: هیچ ممانعتی برای حضور افراد روانی در ارتش آمریکا نیست.علتش کمبود سالانه 80 هزار سرباز ارتش است حتما می دانید اکثر سربازان حاضر در عراق نیز به بیماری روانی مبتلا شده اند از دست دادن این تعداد به این مشکل کمبود نیرو می افزاید ، گزارش زیر نیز خواندنی است:
در گزارشی در ماه سپتامبر از واشنگتن خواندم: «آمریکا بازیهای کامپیوتری را در ارتش رواج میدهد». در این گزارش آمده بود ارتش آمریکا- بهویژه نیروی زمینی آن- در سالهای اخیر با مشکل کاهش تعداد افراد داوطلب خدمت روبهرو بوده و حتی پرداخت 5000دلار به شرکتهای خصوصی برای ثبتنام هر سرباز نیز دردی را از کمبود سالانه 80?هزار سرباز این ارتش، دوا نکرده است. از همین رو ارتش آمریکا برای جذب سربازان جدید، از بازیهای ویدئویی استفاده میکند. در ادامه این گزارش با تکیه به اخبار موثق از منابع نظامی آمده است: «نیروی زمینی از سال2002 برای جذب سرباز به تولید و پخش رایگان بازیهای کامپیوتری روی آورده است». کوین براون- کارشناس امور نظامی- درباره این اقدام ارتش میگوید: «بازیهای ویدئویی در میان نوجوانان از محبوبیت زیادی برخوردار است. میلیونها نوجوان و جوان، هر روز با این برنامههای کامپیوتری بازی میکنند؛ به همین خاطر ارتش تلاش میکند از طریق این بازیها با نسل جوان ارتباط برقرار و آنها را تشویق به خدمت در ارتش آمریکا و حضور در جنگها کند». بازی ویدئویی «ارتش آمریکا» یکی از پرطرفدارترین این بازیهاست. طراحان آن میگویند که این بازی شرایط واقعی خدمت سربازان نیروی زمینی و میدان جنگ را بهویژه در عراق و افغانستان به نمایش میگذارد. در این بازی، شخص به عنوان سرباز در یک پادگان نظامی تخیلی، دوره آموزشهای مقدماتی و تخصصی را تمام میکند، سپس به میدان جنگ اعزام میشود و با دشمن فرضی میجنگد حالا راحت تر می توان پی به علت ساخت این همه بازی زیبا و جذاب جنگی که در آن سرباز آمریکایی قهرمان هست ، برد از جمله : «رنگینکمان شش»: درباره جاسوسی و اقدامات ارتش آمریکا علیه تروریستها
«ابزار جنگ»: درباره عملیات نظامی جاسوسی آمریکا در سرزمینهای دیگر
«برادران در ارتش»: درباره عملیات نظامی آمریکا در جنگ دوم جهانی
«فریاد وجدان»: راجع به اقدامات ارتش آمریکا علیه متفقین
«مدال افتخار»: درباره نبرد یک گروه کماندویی آمریکا علیه مخالفین!
«قلمرو دشمن، لرزههای جنگها»: تصویری از نبردهای آینده ارتش آمریکا علیه دشمنان!
«حمله به ایران»: درباره هجوم نیروهای نظامی آمریکا و اشغال ایران!
پشت پرده ی بازی های رایانه ای (2)
سه شنبه 87 اردیبهشت 24
پشت پرده ی بازی های رایانه ای ـ قسمت دوم
امیدوارم برای ثابت شدن ادعای فوق، حوصله کنید و این مقاله و به ویژه چند سطر آینده که شاید تکراری به نظر بیاید، را با دقت مطالعه کنید:
افزون خواهی، کشورگشایی مدرن و عشق سلطه بر جهان، همواره بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ دولت آمریکا بوده و می رود تا به فرهنگ ملی آمریکاییان نیز بدل شود. لشکرکشی و تجاوز های نظامی امریکا به دیگر کشورها که تحت عناوینی جذاب و فریبنده ای مانند برقراری صلح، دفاع از حقوق بشر و نیز آزادی انسان صورت می گیرد، تنها یک ادعا نیست که کسی بتواند آن را انکار کند. طبق مدارک اداره پژوهش کنگره ی امریکا، این کشور طی سال های 1789 تا 1993 میلادی 245 بار علیه کشورهای دیگر لشکرکشی کرده است. این آمار بدون احتساب کودتاها، براندازی ها، شورش ها، کمک به دولت های دیکتاتور و انقلاب های رنگی است.
پشت پرده ی بازی های رایانه ای(1)
شنبه 87 اردیبهشت 21
یادم نمی رود همان روزها به شدت با این بازی مقابله می کردم و هرجایی که سخنی پیش می آمد پسامدها ونتیجه ی آن را بازگو می کردم. می گفتم اینها با این کار دارند دو هدف را پی گیری می کنند: یکی اینکه در میان مردم خود، زمینه ی حمله به ایران یا هر کشور اسلامی را فراهم می کنند و با این قهرمان سازی ها انگیزه ی جوان امریکایی را برای کشتار مسلمانان فراهم و تقویت می کنند. دیگر اینکه در ذهن و اندیشه ی نا خودآگاه بچه های ما رسوخ می کنند. یعنی یک کودک مسلمان که طبیعی است می خواهد در بازی طرف پیروز باشد چاره ای ندارد که بسیجی ها و سربازان مسلمان و هموطن خود را بکشد و بازی را به نفع خود تمام کند. جالب این است که هر رزمنده ی مسلمانی که در مقابل کماندوی آمریکایی قرار می گرفت فریاد یا مهدی و یاحسین و الله اکبر سر می داد اما بازیگری که بچه ی من و شما بود باید با شلیک یک تیر، فریاد او را در گلو خفه می کرد.
یکشنبه 87 اردیبهشت 15
راستش هروقت به کتاب فروشی یا نمایشگاه کتاب می روم فقط افسوس می خورم و افسرده می شوم
چون تمام آن چه را دوست دارم نمی توانم بخرم و تمام آن چه را می خرم نمی توانم بخوانم..
به خاطر همین چند سالی بود که نمایشگاه کتاب را بر خودم تحریم کرده بودم
امروز اما خوش گذشت ... شش ساعت قدم زدن در بوستان کتاب خیلی شیرین است
حالا چه بخری و نخوانی و چه اصلا نخری... آن قدر خوش گذشت که ساعت 9:15 با زور بیرونمان کردند...
فعلا "عشق روی پیاده رو" مصطفی مستور را کنار گذاشتم تا بخوانم...
جمعه 87 اردیبهشت 6
چه می توان کرد وقتی هیچ حرفی نمی تواند دغدغه هایت را بیان کند.. خودت هم نمی دانی چه می خواهی .. فقط می دانی که دل تنگی ... چاره ای نیست جز اینکه بزنی به وادی شعر... هرچند شعرت مال دو سه سال گذشته باشد
وقتی که عشق در دل ما ریشه میکند
فرهاد زندگی هوس تیشه میکند
در بیستون حادثهها تا که میروی
شیرین فقط، به گام تو اندیشه میکند
این سبزهزار وحشی احساس مال تو
تا بنگری پلنگ، چه با بیشه میکند
هر روز وقت آمدنت پشت پنجره
یک باغ گل، نگاه به آن شیشه میکند
یک گل، نگاه دزدکی خود برید و گفت
این عاشقی چه بود که دل پیشه میکند؟
یک لحظه بیشتر به تماشا نمانده است
وقتی که عشق، در دل ما ریشه میکند