اطلاع از بروز شدن
سه شنبه 90 بهمن 25
نقل است که سه نفر مردندی و به آخرت درآمدندی. یکی را به بهشت راندندی و به انواع نعمتها متنعم کردندی. دومی را به جهنم بردندی و به چهار میخ عذاب کشیدندی. آخری را هم در صف احمقها به غل و زنجیر کشاندندی و برای اینکه اشتباه نکند سفت و محکم بستندی. ظریفی از ملکی پرسیدی چه راز است ای فرشتهی نیکوخصال در اختلاف جزای اینان؟ پاسخ دادی که اولی در دنیا ازدواج کردندی و به اندازهی کافی طعم عذاب چشیدی و از عدل نباشد که اینجا نیز عذاب کشد؛ زینسان به بهشتش کردیم. دومی در دنیا عزب ماندی و دنیایش کمتر از بهشت نبودی و حالا نوبت است که طعم عذاب را بچشد. اما آخری در دنیا ازدواج کردندی و با اینکه زن اولش مردندی حماقت به اعلی مرتبه رساندندی و دوباره زن ستاندی.
پ ن: لطفاًً نگید روز و ل ن ت ای ن این چه متنی بود نوشتی؟ فوری ذهنتون به بیراهه نره که حتماً با خانمش دعواش شده و از این حرفها نوشته.. این حکایت بس مفرح رو امشب در استخر از پیری دانا شنیدم و فقط محض اطلاع فمینستات محترمات!! نوشتم که این روزها بد جوری روی دندهی کلکل هستندی.