اطلاع از بروز شدن
چهارشنبه 89 تیر 23
مدتی به خاطر بیماری سخت پدر بزرگوارم نبودم.. با تشکر از دوستانی که نگران بودند و از حالشان میپرسیدند و دعا میکردند.. به لطف خدا و دعای شما عزیزان، حالشان خیلی بهتر است و دوران نقاهت را میگذرانند.. البته هنوز هم نیازمند دعاهای خیرتان هستیم..
با همهی بچهها شب مبعث را غمگینانه جشن گرفتیم و به دعا نشستیم.. اما شام مبعث شاد شدیم وقتی پدرمان احمد را به برکت پدر مهربان امت احمد بزرگ، بیرون از ICU ملاقات کردیم..
پدرم! مظهر شکوه و صلابت و ایستادگی من! سخت است تو را نیازمند یاری دیگران حتی خودم ببینم.. دوست دارم همیشه ما دست یاری و نیاز به سوی تو دراز کنیم.. سایهات همیشگی باد بر سرمان که اگر عزتی هست و اعتباری.. اگر توفیقی هست و آبرویی.. همه از نگاه مهربانانهی توست و دعاهای نیمه شبت.. باش بر سرمان باش پدر..
***
یکشنبه میروم.. اگر خدایتان بخواهد و مانعی نباشد میروم.. میروم تا سجادهی دل را در سبزهزار عنایات نبوی پهن کنم.. می روم تا دستهای نیاز وچشمهای امید شما عزیزان همیشه همراهم را به پنجرههای حریم فاطمی گره بزنم.. میروم تا اشک شما را برکویر غربت علوی نثار کنم.. میروم تا با هر نفسم دلهای شما را فرش زائران حریم الهی کنم..