سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 94
بازدید دیروز: 42
بازدید کل: 1381445
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



دعایش کنید..

پنج شنبه 87 آبان 30

دو سه ساعت پیش... فرودگاه امام خمینی.. موقع خداحافظی بود..
سه بار صورتش را بوسیدم.. بار چهارم صورت به صورتش گذاشتم تا دعای سفر بخوانم..
صورتم را برداشتم.. اما مرا به سمت خود کشید و صورت به صورتم گذاشت.. در گوشم گفت: وقتی حال خوبی پیدا کردی دعایم کن..
این را گفت و گریه امانش نداد... انگار سقف فرودگاه روی سرم خراب شد..  پنجاه بار بیشتر به بدرقه اش رفته بودم ودر گوشش دعای سفر خوانده بودم.. اما هرگز اینطور ندیده بودمش..
خدایا! چه می گوید؟ عاشقانه نگاهش کردم.. دیگر چشم از او برنداشتم.. رفت و رفت تا از گیت گذرنامه گذشت.. پیچید و از نگاهم پنهان شد..

 او می رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان       دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می رود


آیه الله سید احمد واحدی
بدجوری به هم ریخته ام.. دل از او نمی کنم.. گریه اش را فراموش نمی کنم.. از نظرم محو نمی شود.. تا دوباره نبینمش همینطوری هستم..

خدایا! به تو می سپارمش..  پدرم را.. تاج سرم را.. آبروی زندگی ام را.. شفیع آخرتم را.. به تو می سپارم..
دعایم کنید.. و پدرم را.. جان مادرش صمیمانه دعایش کنید.. برای سلامتی اش.. برای طول عمرش..

پ ن 1ـ چند روزی میهمانم بود.. حالش زیاد خوب نبود
پ ن 2ـ امشب یک مسافر دیگر هم دارم.. این بار از فرودگاه مهرآباد و به سمت حرم امن الهی
پ ن 3ـ دوستان با اس ام اس یا تلفن خبرم کردند از کامنت های هتک حیثیتی... چه اهمیتی دارد؟