اطلاع از بروز شدن
یکشنبه 88 مهر 26
ب ـ صبر بر خواستههای نفس
در زبان قرآن کریم، خواستههای نفسانی به عنوان "سراء" نامیده شده است و به نظر میرسد که صبر بر آن، از صبر بر «ضراء» دشوارتر و در عین حال بااهمیتتر و با فضیلتتر باشد. بعضی از بزرگان معتقدند که مومن، میتواند بر بلاهای دنیوی صبر کند؛ اما جز اولیای برجستهی الهی و تقواپیشگان حقیقی، کسی توان صبر در هنگام عافیت و رفاه را ندارد.
وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (البقره:177) یعنی: و در تنگدستى و تهیدستى و رنج و بیمارى و هنگام جنگ شکیبایند؛ اینان کسانی هستند که [در دیندارى و پیروى از حق] راست گفتند، و اینانند که پرهیزکارند.
وَ سَارِعُواْ إِلىَ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِین. الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ (آل عمران:134و 133) یعنی: بر یکدیگر پیشى گیرید براى آمرزش پروردگار خویش و رسیدن به بهشتی که پهنایش به قدر همه آسمانها و زمین است و براى پرهیزگارانی فراهم شده است که در گشایش و تنگ دستى انفاق مىکنند، و خشم خود را فرو مىبرند، و از [خطاهاىِ] مردم در مىگذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
چه بسیارند کسانی که هنگام «ضراء» و مصیبتهای دنیوی صبر میکنند؛ اما هنگام «سراء» و برخورداری از رفاه و نعمت، عنان اختیار از کف میدهند و نفس خود را در انواع شهوات و خوشگذرانیها رها میکنند؛ تا جایی که حق خداوند متعال را به جا نمیآورند و مرتکب معصیتهای الهی میشوند. این امر، مخالف منطق و سفارش قرآن است که میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (المنافقون:9) یعنی: اى مؤمنان! مبادا اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل کنند، و آنان که [به خاطر مال و فرزند از یاد خدا] غافل مىشوند، زیانکارند.
أَیحَْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِینَ نُسَارِعُ لهَُمْ فىِ الخَْیرَْاتِ بَل لَّا یَشْعُرُونَ (المؤمنون:55و 56) یعنی: آیا مىپندارند که آن مال و فرزند که ارزانیشان مىداریم، به معنای آن است که مىکوشیم خیرى به آنها برسانیم؟ نه، که آنان در نمىیابند.
بنابراین ضرورت دارد که انسان مسلمان و متدین، هنگام برخورداری از رفاه و شرایط «سراء» باید موارد زیر را رعایت کند تا در شمار صابران قرار گیرد:
ـ نسبت به نعمتها و رفاهی که از آن برخوردار است مغرور نشود و بر آنها تکیه نکند تا با فراموش کردن خداوند و تکالیف دینیاش، به لهو لعب و بیهوده گذرانی زندگی مشغول شود.
ـ در استفاده از نعمتهای الهی زیاده روی نکند؛ مباد آنکه نعمتها به ضد خود تبدیل شوند. یعنی به گونهای رفتار نکند که در عین برخورداری از دارایی و رفاه، نتواند بهره ببرد و از استفاده از آنها محروم بماند.
ـ در ادای حق پرودردگار از نعمتهایی که به وی داده است کوشا باشد و سعی کند با پرداخت حقوق مالی که خداوند بر او واجب کرده است موجب محرومیت خود از نعمتها نشود.
ـ مراقب باشد تا نعمتهای الهی را در راه نامشروع به کار نگیرد و به هوی و هوس خود توجه نکند که مرتکب حرام شود و به حرام بیفتد.
این درجه از صبر، ارزش بسیار والایی دارد؛ زیرا به خاطر شرافت صبر و پرهیز از ارتکاب گناه، از انجام کاری که بر آن توان و قدرت دارد پرهیز میکند. بدیهی است که صبر و تحمل یک انسان گرسنه در برابر غذای حرام در شرایطی که بدان دسترسی ندارد با صبر او در هنگام دسترسی متفاوت است و پر واضح است که نوع دوم از ارزش و فضیلت بیشتری برخوردار است.
صبر بر چشمداشت به اموال و دارایی دیگران نیز در شمار همین نوع از صبر است. این موضوع آنقدر اهمیت دارد که خدای متعال، حتی رسول خود را از این کار منع میکند: وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى (طه:131) یعنی: به آنچه از زینت زندگى دنیا به گروهى از آنان دادهایم، چشم مدوز و خیره مشو؛ [آنچه به آنان دادهایم شکوفههای بی ثمری] براى آن است که امتحانشان کنیم. و [بدان که] رزق پروردگارت بهتر و پایدارتر است.
یک انسان خدایی، نعمت هدایت و ثواب الهی را بر نعمتهای دنیوی و داراییهای دیگران ترجیح میدهد و به دارایی خیره کنندهی دیگران حسرت نمیخورد و دچار حس واماندگی و عقبافتادگی نمیشود. خداوند متعال در ماجرای قارون، به نقل از آنان که دنبال زندگی دنیا بودند و چون قارون را در جلال و جبروت خیرهکنندهاش دیدند میفرماید: یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیمٍ (القصص:79) یعنی: اى کاش ما نیز از آنچه به قارون داده شده برخوردار بودیم که او چه بهرهی فراوانی از دنیا دارد.
ولی اهل معرفت و مومنان به دنیاپرستان گفتند: َ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیرٌْ لِّمَنْ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا وَ لَا یُلَقَّئهَا إِلَّا الصَّابرُِونَ(القصص:80) یعنی: واى بر شما، ثواب خدا براى آن کس که به خدا ایمان آورده و کار نیک میکند بسى بهتر [و بالاتر از این دارایى دو روزهی قارون] است؛ اما جز آنان که صبر پیشه کنند، کسی بدان ثواب و مقام نخواهد رسید.
ج ـ صبر در جبههی جنگ
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ (الانفال:46و 46)یعنی: اى کسانى که ایمان آوردهاید! چون با گروهى [از دشمن] رویارو شدید پایدارى کنید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید. از خدا و رسولش اطاعت کنید و با هم نزاع نکنید که سست میشوید و هیبت شما از بین میرود، و صبر پیشه کنید که خدا با صابران است.
پایداری در شرایطی که جنگ سختتر میشود و دل شجاعان هم میلرزد، از بهترین و مستندترین دلایل ایمان افراد و خداباوری آنان است. در جنگ احد، وقتی که جنگ مغلوبه شد و شایع گشت که پیامبر کشته شده است، عدهای پا به فرار گذاشتند و عدهای از مومنان راستین همچنان ایستادند و از پیامبر و اردوگاه مسلمانان دفاع کردند. در آیاتی از قرآن کریم، آنهایی را که دست از جنگ برداشتند ملامت میکند و آنانی را که پایداری کردند عمیقا میستاید.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرینَ (آل عمران: 142) یعنی: آیا فکر میکنید که به بهشت در آیید، در حالى که هنوز خدا کسانى از شما را که جهاد کردند و استقامت نمودند معلوم نداشته است؟
آنگاه کسانی را که به اردوگاه اسلام پشت کردند و فرار را ترجیج دادند ملامت میکند: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرینَ (آل عمران: 144) یعنی: و محمد (صلّى اللّه علیه و آله) جز فرستادهاى نیست که پیش از او هم پیامبرانی بودهاند. آیا اگر بمیرد یا کشته شود عقبگرد مىکنید؟ و هر که عقبگرد کند، هرگز به خدا زیانى نمىرساند، و خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.
و در چند آیهی بعد چنین ادامه میدهد: وَ کَأَیِّن مِّن نَّبىٍِّ قَتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابهَُمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ مَا ضَعُفُواْ وَ مَا اسْتَکاَنُواْ وَ اللَّهُ یحُِبُّ الصَّابرِِینَ. وَ مَا کاَنَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَن قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرَافَنَا فىِ أَمْرِنَا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصرُْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْکَفِرِینَ. فََاتَئهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَ حُسْنَ ثَوَابِ الاَْخِرَةِ وَ اللَّهُ یحُِبُّ المُْحْسِنِینَ(آل عمران: 146 تا 148) یعنی: چه بسا پیامبرانى که مردان خدایی بسیاری همراه آنان به جنگ رفتند و در راه خدا، هر چه به آنها رسید، سستى نکردند و ناتوان نشدند و سر فرود نیاوردند. و خدا شکیبایان را دوست دارد. سخن این رادمردان جز این نبود که مىگفتند: اى پروردگار ما، گناهان ما را و زیادهرویهاى ما در کارهایمان را بیامرز و ما را ثابتقدم گردان و در برابر کافران یارى کن. خدا پاداش دنیوی و پاداش نیک اخروی را به ایشان ارزانى داشت و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
قرآن کریم، در ذکر تاریخ گذشتگان، به سرگذشت گروهی از بنی اسراییل میپردازد و ماجرای یکی از پادشاهان الهی آنان به عنوان طالوت را نقل میکند که تنها در گرو صبر و پایداری در قبال جالوت و دشمنانشان پیروز شدند: فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنىِّ وَ مَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنىِّ إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةَ بِیَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لَا طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَقُواْ اللَّهِ کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّبرِِینَ. وَ لَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبرًْا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انصُرْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْکَفِرِینَ. فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَ ءَاتَئهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الحِْکْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ وَ لَوْ لَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لَاکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلىَ الْعَلَمِینَ (البقره: 249 تا 251) یعنی: چون طالوت سپاهش را به راه انداخت، گفت: خدا شما را به جوى آبى مىآزماید؛ هر که از آن بخورد از من نیست، و هر که از آن نخورد یا تنها کفى بیاشامد از من است. همه جز اندکى از آن نوشیدند. وقتی که طالوت و مؤمنانى که همراهش بودند از نهر گذشتند، گفتند: امروز ما را توان رویارویی با جالوت و سپاهش نیست. آنانى که مىدانستند که با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: چه بسا گروه اندکى که به خواست خدا بر گروه بسیارى غلبه کند، که خدا با کسانى است که پایداری میکنند. چون با جالوت و سپاهش رو به رو شدند، گفتند: اى پروردگار ما، بر ما شکیبایى ببار و ما را ثابتقدم گردان و بر کافران پیروزمان ساز. پس به خواست خدا ایشان را شکست دادند و داود جالوت را کشت و خدا به او پادشاهى و حکمت داد، و آنچه مىخواست به او بیاموخت. و اگر خدا بعضى از مردم را به وسیلهی بعضى دیگر دفع نمىکرد، زمین تباه مى شد؛ ولى خدا بر جهانیان فضل و کرم خویش را ارزانى مىدارد.
ادامه دارد...