سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 55
بازدید دیروز: 220
بازدید کل: 1370867
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



صبر در قرآن ـ 4

یکشنبه 88 مهر 26

موارد صبر درقرآن کریم
الف ـ صبر بر بلاها و مصیبت‌های دنیا
خداوند متعال در قرآن کریم، طبیعت زندگی انسان در دنیا را آمیخته با مشقت و سختی ذکر کرده است: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ (البلد:4) یعنی: همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم‏. 
در جای جای مختلف قرآن نیز از امتحان و آزمایش انسان با انواع سختی‌ها و گرفتاری‌ها سخن گفته شده است و از بلاهای دنبوی به عنوان " ضراء" یاد کرده و با تاکید فراون، درود و رحمت خود را نثار کسانی کرده است که در هنگام سختی‌های دنیوی بردباری و شکیبایی پیشه می‌کنند.

ب ـ صبر بر خواسته‌های نفس
در زبان قرآن کریم، خواسته‌های نفسانی به عنوان "سراء" نامیده شده است و به نظر می‌رسد که صبر بر آن، از صبر بر «ضراء» دشوارتر و در عین حال بااهمیت‌تر و با فضیلت‌تر باشد. بعضی از بزرگان معتقدند که مومن، می‌تواند بر بلاهای دنیوی صبر ‌کند؛ اما جز اولیای برجسته‌ی الهی و تقواپیشگان حقیقی، کسی توان صبر در هنگام عافیت و رفاه را ندارد.                 
وَ الصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (البقره:177) یعنی: و در تنگ‌دستى و تهی‌دستى و رنج و بیمارى و هنگام جنگ شکیبایند؛ اینان کسانی هستند که [در دین‏دارى و پیروى از حق‏] راست گفتند، و اینانند که پرهیزکارند.
وَ سَارِعُواْ إِلىَ‏ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِین‏. الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ (آل عمران:134و 133) یعنی: بر یکدیگر پیشى گیرید براى آمرزش پروردگار خویش و رسیدن به بهشتی که پهنایش به قدر همه آسمان‌ها و زمین است و براى پرهیزگارانی فراهم شده است که در گشایش و تنگ دستى انفاق مى‏کنند، و خشم خود را فرو مى‏برند، و از [خطاهاىِ‏] مردم در مى‏گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
چه بسیارند کسانی که هنگام «ضراء» و مصیبت‌های دنیوی صبر می‌کنند؛ اما هنگام «سراء» و برخورداری از رفاه و نعمت، عنان اختیار از کف می‌دهند و نفس خود را در انواع شهوات و خوش‌گذرانی‌ها رها می‌کنند؛ تا جایی که حق خداوند متعال را به جا نمی‌آورند و مرتکب معصیت‌های الهی می‌شوند. این امر، مخالف منطق و سفارش قرآن است که می‌فرماید: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (المنافقون:9) یعنی: اى مؤمنان! مبادا اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل کنند، و آنان که [به خاطر مال و فرزند از یاد خدا] غافل مى‏شوند، زیان‌کارند.
أَیحَْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِینَ نُسَارِعُ لهَُمْ فىِ الخَْیرَْاتِ بَل لَّا یَشْعُرُونَ (المؤمنون:55و 56) یعنی: آیا مى‏پندارند که آن مال و فرزند که ارزانی‌شان مى‏داریم، به معنای آن است که مى‏کوشیم خیرى به آنها برسانیم؟ نه، که آنان در نمى‏یابند.
بنابراین ضرورت دارد که انسان مسلمان و متدین، هنگام برخورداری از رفاه و شرایط «سراء» باید موارد زیر را رعایت کند تا در شمار صابران قرار گیرد:
ـ نسبت به نعمت‌ها و رفاهی که از آن برخوردار است مغرور نشود و بر آنها تکیه نکند تا با فراموش کردن خداوند و تکالیف دینی‌اش، به لهو لعب و بیهوده گذرانی زندگی مشغول شود.
ـ در استفاده از نعمت‌های الهی زیاده روی نکند؛ مباد آنکه نعمت‌ها به ضد خود تبدیل شوند. یعنی به گونه‌ای رفتار نکند که در عین برخورداری از دارایی و رفاه، نتواند بهره ببرد و از استفاده از آنها محروم بماند.
ـ در ادای حق پرودردگار از نعمت‌هایی که به وی داده است کوشا باشد و  سعی کند با پرداخت حقوق مالی که خداوند بر او واجب کرده است موجب محرومیت خود از نعمت‌ها نشود.
ـ مراقب باشد تا نعمت‌های الهی را در راه نامشروع به کار نگیرد و به هوی و هوس خود توجه نکند که مرتکب حرام شود و به حرام بیفتد.
این درجه از صبر، ارزش بسیار والایی دارد؛ زیرا به خاطر شرافت صبر و پرهیز از ارتکاب گناه، از انجام کاری که بر آن توان و قدرت دارد پرهیز می‌کند. بدیهی است که صبر و تحمل یک انسان گرسنه در برابر غذای حرام در شرایطی که بدان دسترسی ندارد با صبر او در هنگام دسترسی متفاوت است و پر واضح است که نوع دوم از ارزش و فضیلت بیشتری برخوردار است.
صبر بر چشم‌داشت به اموال و دارایی دیگران نیز در شمار همین نوع از صبر است. این موضوع آن‌قدر اهمیت دارد که خدای متعال، حتی رسول خود را از این کار منع می‌کند: وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏ (طه:131) یعنی: به آنچه از زینت زندگى دنیا به گروهى از آنان داده‏ایم، چشم مدوز  و خیره مشو؛ [آنچه به آنان داده‏ایم شکوفه‌های بی ثمری‏] براى آن است که امتحانشان کنیم. و [بدان که] رزق پروردگارت بهتر و پایدارتر است.

یک انسان خدایی، نعمت هدایت و ثواب الهی را بر نعمت‌های دنیوی و دارایی‌های دیگران ترجیح می‌دهد و به دارایی خیره کننده‌ی دیگران حسرت نمی‌خورد و دچار حس واماندگی و عقب‌افتادگی نمی‌شود. خداوند متعال در ماجرای قارون، به نقل از آنان که دنبال زندگی دنیا بودند و چون قارون را در جلال و جبروت خیره‌کننده‌اش دیدند می‌فرماید: یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیمٍ (القصص:79) یعنی: اى کاش ما نیز از آنچه به قارون داده شده برخوردار بودیم که او چه بهره‌ی فراوانی از دنیا دارد.

ولی اهل معرفت و مومنان به دنیاپرستان ‌گفتند: َ وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیرٌْ لِّمَنْ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَالِحًا وَ لَا یُلَقَّئهَا إِلَّا الصَّابرُِونَ(القصص:80) یعنی: واى بر شما، ثواب خدا براى آن کس که به خدا ایمان آورده و کار نیک می‌کند بسى بهتر [و بالاتر از این دارایى دو روزه‌ی قارون] است؛ اما جز آنان که صبر پیشه کنند، کسی بدان ثواب و مقام نخواهد رسید.

ج ـ صبر در جبهه‌ی جنگ
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ (الانفال:‌46و 46)یعنی: اى کسانى که ایمان آورده‏اید! چون با گروهى [از دشمن‏] رویارو شدید پایدارى کنید و خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید. از خدا و رسولش اطاعت کنید و با هم نزاع نکنید که سست می‌شوید و هیبت شما از بین می‌رود، و صبر پیشه کنید که خدا با صابران است.‏
پایداری در شرایطی که جنگ سخت‌تر می‌شود و دل شجاعان هم می‌لرزد، از بهترین و مستندترین دلایل ایمان افراد و خداباوری آنان است. در جنگ احد، وقتی که جنگ مغلوبه شد و شایع گشت که پیامبر کشته شده است، عده‌ای پا به فرار گذاشتند و عده‌ای از مومنان راستین همچنان ایستادند و از پیامبر و اردوگاه مسلمانان دفاع کردند. در آیاتی از قرآن کریم، آنهایی را که دست از جنگ برداشتند ملامت می‌کند و آنانی را که پایداری کردند عمیقا می‌ستاید.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرینَ (آل عمران: 142) یعنی: آیا فکر می‌کنید که به بهشت در آیید، در حالى که هنوز خدا کسانى از شما را که جهاد کردند و استقامت نمودند معلوم نداشته است؟
آنگاه کسانی را که به اردوگاه اسلام پشت کردند و فرار را ترجیج دادند ملامت می‌کند:‌ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرینَ (آل عمران: 144) یعنی: و محمد (صلّى اللّه علیه و آله) جز فرستاده‏اى نیست که پیش از او هم پیامبرانی بوده‌اند. آیا اگر بمیرد یا کشته شود عقب‌گرد مى‏کنید؟ و هر که عقب‌گرد کند، هرگز به خدا زیانى نمى‏رساند، و خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.
و در چند آیه‌ی بعد چنین ادامه می‌دهد: وَ کَأَیِّن مِّن نَّبىِ‏ٍّ قَتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابهَُمْ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ وَ مَا ضَعُفُواْ وَ مَا اسْتَکاَنُواْ وَ اللَّهُ یحُِبُّ الصَّابرِِینَ. وَ مَا کاَنَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَن قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ إِسْرَافَنَا فىِ أَمْرِنَا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصرُْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْکَفِرِینَ. فََاتَئهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَ حُسْنَ ثَوَابِ الاَْخِرَةِ وَ اللَّهُ یحُِبُّ المُْحْسِنِینَ(آل عمران: 146 تا 148) یعنی: چه بسا پیامبرانى که مردان خدایی بسیاری همراه آنان به جنگ رفتند  و در راه خدا، هر چه به آنها رسید، سستى نکردند و ناتوان نشدند و سر فرود نیاوردند. و خدا شکیبایان را دوست دارد. سخن این رادمردان جز این نبود که مى‏گفتند: اى پروردگار ما، گناهان ما را و زیاده‏روی‌هاى ما در کارهایمان را بیامرز و ما را ثابت‏قدم گردان و در برابر کافران یارى کن. خدا پاداش دنیوی و پاداش نیک اخروی را به ایشان ارزانى داشت و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
قرآن کریم، در ذکر تاریخ گذشتگان، به سرگذشت گروهی از بنی اسراییل می‌پردازد و ماجرای یکی از پادشاهان الهی آنان به عنوان طالوت را نقل می‌کند که تنها در گرو صبر و پایداری در قبال جالوت و دشمنانشان پیروز شدند: فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنىّ‏ِ وَ مَن لَّمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنىّ‏ِ إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةَ بِیَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلَّا قَلِیلًا مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لَا طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَقُواْ اللَّهِ کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّبرِِینَ. وَ لَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبرًْا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انصُرْنَا عَلىَ الْقَوْمِ الْکَفِرِینَ. فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَ ءَاتَئهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الحِْکْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ وَ لَوْ لَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لَاکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلىَ الْعَلَمِینَ (البقره: 249 تا 251) یعنی: چون طالوت سپاهش را به راه انداخت، گفت: خدا شما را به جوى آبى مى‏آزماید؛ هر که از آن بخورد از من نیست، و هر که از آن نخورد یا تنها کفى بیاشامد از من است. همه جز اندکى از آن نوشیدند. وقتی که طالوت و مؤمنانى که همراهش بودند از نهر گذشتند، گفتند: امروز ما را توان رویارویی با جالوت و سپاهش نیست. آنانى که مى‏دانستند که با خدا دیدار خواهند کرد، گفتند: چه بسا گروه اندکى که به خواست خدا بر گروه بسیارى غلبه کند، که خدا با کسانى است که پایداری می‌کنند. چون با جالوت و سپاهش رو به رو شدند، گفتند: اى پروردگار ما، بر ما شکیبایى ببار و ما را ثابت‏قدم گردان و بر کافران پیروزمان ساز. پس به خواست خدا ایشان را شکست دادند و داود جالوت را کشت و خدا به او پادشاهى و حکمت داد، و آنچه مى‏خواست به او بیاموخت. و اگر خدا بعضى از مردم را به وسیله‌ی بعضى دیگر دفع نمى‏کرد، زمین تباه مى شد؛ ولى خدا بر جهانیان فضل و کرم خویش را ارزانى مى‏دارد.

                                                      ادامه دارد...