اطلاع از بروز شدن
چهارشنبه 85 دی 27
این مطلب از وبلاگ قبلی ام ( لبگزه ی بلاگفا ) به اینجا منتقل شده است
پنجشنبه بیست و چهارم شهریور 1384ساعت 15:20
نه به خاطر تو . . .که به خاطر خودم. چون تو ، من هستی و آن چه مطلوب توست خواستهی من است.
یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
یعنی اگر دوست، درد مرا هم بپسندد، درد برای من شیرین تر است. اگر هجران هم بپسندد همان هجران برای من شیرین است. نه اینکه به خاطر او تحمل کنم نه، نه، اصلاً شیرین است چون " من " وجود ندارد و این " من " اوست و خواستهی اوست که برای من شیرین است. حالا واقعاً آیا در عشقهای زمینی چنین چیزی پیدا میشود؟
یکی از حاضران گفت: آری پدر و مادر من چنین حالتی دارند . . .
پرسیدم: یعنی چه؟ آیا آن قدر در همدیگر ذوب هستند که اصلاً دارای اختلاف سلیقه نیستند؟
گفت: نه، اختلاف سلیقه دارند ولی به نفع یکدیگر کوتاه میآیند.
گفتم: نشد . . . کوتاه آمدن با عشق فرق میکند. ممکن است در زندگی، دو نفر با هم اختلاف سلیقه زیاد داشته باشند اما به دلایلی از جمله محبت به یکدیگر تحمل میکنند و کوتاه میآیند. این با شیرین بودن ارادهی دیگری فرق میکند . . . ممکن است شیرین هم باشد اما نه از باب اینکه چون او میخواهد بلکه شیرین است به خاطر اینکه توانستهام خواستهی او را بپذیرم با اینکه خلاف میل من بوده است.
دیگری گفت: لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، وامق و عذرا و . . .
گفتم: قبول . . .
بقیه مطلب در پست بعدی