اطلاع از بروز شدن
پنج شنبه 93 فروردین 14
السلام علیک یا نبی الرحمه... صلی الله علیک یا باب الله الذی لا یوتی الا منه
اگر خدا بخواهد عازم سرزمین وحی هستم تا دعاگویتان باشم... لازم دیدم یک عذر خواهی اساسی بکنم از هرکسی که به نوعی میشناسم و میشناسدم...
حتماً دلهایی هستند که خواسته یا ناخواسته رنجاندهام
حتماً خواستههایی بوده است که در برآورده شدنشان تلاش نکردهام
حتماً در روابط شخصی و اداری و خانوادگی دچار غیبت، سوء ظن و بدبینی شدهام
حتماً در چشمانی به نامهربانی و عصبانیت نگاه کردهام
حتماً در پاسخ به محبت خیلیها کوتاهی کردهام و جواب مهرشان را ندادهام
حتماً در انجام وظایف اخلاقی نسبت به دیگران کوتاهی کردهام
حتماً حق مالی یا مظلمهای بر گردن دارم و از روی فراموشی ادا نکردهام
حلالیت میطلبم از پدر و مادر عزیزتر از جانم... از همهی فامیل و بستگان عزیز، چه نسبی و چه سببی... از دوستان و آشنایان گرامی... از دوستان حقیقی و مجازی... از هرکس که به نوعی با او معاملهای ریز یا درشت داشتهام... از همکاران محترم چه آنهایی که مستقیماً سر و کار داشتم و چه آنهایی که ارتباط مستقیم نداشتهام... از مسئولان محترم اداری و سازمانی که گاه رفتار و تصمیم گیریشان را نمیپسندیدم و لب به انتقادی باز میکردم که گاه بوی غیبت و سوء ظن داشت...
امروز که عازمم عزای مهربانترین مادر گیتی زهرای بتول است، به دل شکسته و عاطفهاش سوگندتان میدهم که اگر حقی بر گردنم دارید و قابل بخشش نیست، آن را بگویید و حقتان را مطالبه کنید تا در صورت حیات، جبران کنم و چیزی برای آخرت نماند که یوم تبلی السرائر روز بسیار سخت و جانکاهی است... و اگر قابل بخشش است آن را بر من ببخشید و تقاصش را به قیامت نگذارید که در حدیث است که ارحم ترحم؛ یعنی ببخش تا خداوند تو را ببخشد.
قول میدهم از کسی کینهای به دل نداشته باشم و هر حقی که بر هر که داشته باشم ببخشم... قول میدهم در مقابل قبهالخضراء و در برابر حضرت رحمه للعالمین دست بر سینه بگذارم و برای همه دعا کنم و از طرف همه سلامی عرض کنم...
خدای کریم! تو گفتهای حق الناس را نمیبخشی، اما حق خودت را که به راحتی میتوانی ببخشی... به جان مادرم زهرای بتول که محبوبهی توست، بر من ببخش تمام بدیهایی که در حقت کردهام و به آبروی پیامبر مهربانیها کوتاهیهایم را نادیده بگیر و با من مهربان باش...
پ ن: اگر رفتم و برنگشتم این پیام را به تک تک دوستان برسانید... حتی کسانی که احتمال نمیدهید بر گردنم حقی داشته باشند...