اینک که انتخابات یازدهم با عظمتی کمنظیر تمام شد و مشی اعتدالی آقای دکتر روحانی نوید آرامشی شیرین و همسو شدن همهی ارکان کشور را میدهد، مایلم خطر دو گروه و زمینهسازیشان برای یک حضور چهار سالهی دیگر را متذکر شوم:
خطر اول، خطر عدهای است که معمولاً نانشان در بگومگو و زدوخوردهای سیاسی است. اینان سعی دارند با حاشیه سازی و اصرار بر تعصبهای جناحی و اظهار نظرهای تندوتیز، شیرینی اعتدال را به کام ملت تلخ کنند و شاید به زعم خود، آقای دکتر روحانی را به موضع انفعالی بکشند و وادارشان کنند که دست از حرکت فراجناحی و وحدتگرایی موعود بردارند تا زمینه برای تاختوتاز و رفتارهای جناحگرایانهی خودشان فراهم شود و حداقل برای چهار سال دیگر در عرصهی سیاسی کشور حضور داشته باشند.
خطر دوم، خطر کسانی است که پریروز در اردوگاه آقای هاشمی رفسنجانی بودند و ایشان را چنان تقدیس میکردند که کم مانده بود نیاز به ظهور امام زمان را منتفی بدانند و دیروز در یک تغییر موضع آشکار، به اردوگاه رقیب ـ بخوانید مخالف ـ خزیدند و از آقای هاشمی چنان گفتند که دل هر منصفی را به درد میآورد. اینان در این هشت سال نه تنها آقای هاشمی که حتی همگروههای سابق خود را به دلیل علاقهشان به هاشمی چنان تخریب و سرکوب کردند که کسی جرأت نداشت حتی جواب سلامشان را بدهد. حالا امروز همینها دوباره چرخیدهاند و از اردوگاه دیروزشان فاصله گرفتهاند و چراغ خاموش به آقای روحانی و اردوگاهی که زمانی از آن برائت میجستند، نزدیک میشوند تا برای چهار سال دیگر در عرصههای مدیریتی و اجرایی کشور حضور داشته باشند.