اطلاع از بروز شدن
دوشنبه 90 اسفند 1
حدود یک ماه پیش، طاهرهی گرامی ایمیلی برایم فرستاد که نویسندهاش مدعی شده بود هفتاد مورد تناقض در قرآن کریم کشف کرده است. مروری اجمالی بر نوشتهی مزبور، روشن میساخت که نویسندهی آن، علاوه بر دروغهایی که به قرآن نسبت داده است، نه تنها به اولیات ادبیات عرب اشنا نبوده که حتی ترجمهی قرآن و آیات مربوطه را نیز مطالعه نکرده است.
البته جای تعجب ندارد که این افراد، حتی زحمت کمترین مطالعه و تحقیقی به خود ندهند و ادعا کنند که توانستهاند در کلام نورانی خداوند متعال به کشفیاتی دست یابند که تا کنون و در طول این هزار و چهارصد سال، هیچیک از دانشمندان عرب و عجم اعم از مخالف و موافق، بدان دست نیافتهاند. من از این تعحب نمیکنم؛ چون میدانم خودشان هم باور دارند که به کاهدان زدهاند؛ اما هدفشان با این حرفهای مغرضانه، تنها ترساندن دیگران است و القای شبهه در ذهن جوانان مسلمان.. یعنی اگر با این کارها بتوانند شبههای ایجاد کنند و مخاطبشان هم به خاطر تنبلی یا بی حوصلگی، دنبال مطالعه و تحقیق نرود به هدفشان رسیدهاند.
با پوزش از طاهرهی گرامی به خاطر تاخیر در این پست، فعلاً به چند مورد از این تناقضات ادعایی اشاره میکنم و گمان نمیکنم ضرورتی به واکاوی بقیهاش باشد که مشت نمونهی خروار است.
1- یکی از موارد تناقض قرآن از نظر نویسنده این است: در سورهی 10 آیهی 90 تا 92 گفته است که فرعون وقتی در بستر مرگ قرار گرفت توبه کرد و رستگار شد؛ اما در سورهی 4 آیهی 18 میگوید چنین چیزی نمیتواند اتفاق بیافتد.
اینک به آیات مذکور در سورهی 10 یعنی سورهی یونس نگاهی میاندازیم. من که هرچه گشتم نامی از بستر مرگ در این آیات پیدا نکردم. شما دقت کنید ببینید آیا پیدا میکنید؟ نکتهی دیگر اینکه آیا در این آیات چیزی میبینید که نشان دهد خداوند گفته است او توبه کرد و رستگار شد؟ تنها چیزی که در این آیه هست این است که فرعون ایمان آورد ولیکن خداوند توبهی او را که دم مرگ انجام شده بود نپذیرفت و سرنوشت غرق را برایش رقم زد و گفت: پیکرت را به طور سالم به ساحل میافکنیم تا به عنوان قدرتمندی که احتمال مرگ را هم نمیدادی موجب عبرت آیندگان باشی.
وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْیًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلِهَ إِلاَّ الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِینَ (90) آلآنَ وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَکُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ (91) فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ (92)
ترجمه: و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم؛ پس فرعون با سپاهیانش از روى ستم و تجاوز آنان را دنبال کرد تا وقتى که در شرف غرق شدن قرار گرفت گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودى جز آنکه فرزندان اسرائیل به او گرویدهاند نیست و اینک من از تسلیمشدگانم (90) ـ به او گفته شد ـ اکنون ایمان میآوری در حالى که پیش از این نافرمانى مىکردى و از تباهکاران بودى(91) پس امروز پیکرت را از آب نجات میدهیم تا براى کسانى که بعد از تو مىآیند عبرتى باشد و بىگمان بسیارى از مردم از نشانههاى ما غافلند(92)
2- یکی دیگر از تناقضات قرآن از نظر مقالهی مذکور این است که مسیح بیش از 1000 سال بعد از موسی به دنیا آمده است، اما قرآن در سورهی 7 آیهی 157 در مورد انجیلی که به مسیح داده شده است با موسی صحبت میکند.
اینک آیهی 157 سورهی 7 یعنی سورهی اعراف را با هم مرور میکنیم تا ببینیم که آیا این آیه خطاب به موسی است و اصلاً آیا در بارهی مسیح حرف میزند؟ هر آدمی با اندک سواد سطحی هم میفهمدکه این آیه در بارهی پیامبر اسلام سخن میگوید و بیان میدارد که اهل کتاب نام او را در کتابهای آسمانی خویش یعنی تورات و انجیل میدیدهاند.
لَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (157)
ترجمه: آنان که از پیامبر فرستاده شدهی درس نخوانده که [نام] او را در کتابهای خود، تورات و انجیل نوشته مىیابند پیروى مىکنند [همان پیامبرى که] آنان را به کار پسندیده فرمان مىدهد و از کار ناپسند بازشان مىدارد و براىشان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را حرام مىگرداند و قید و بندهایى را که بر دوششان بوده است برمىدارد. پس کسانى که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریش کردند و از نورى که با او نازل شده است پیروى کردند همان رستگارانند(157)
3- یک تناقض دیگر ادعایی نویسنده این است که وقتی قرآن در مورد باردار شدن مریم و میلاد مسیح در سورهی 3 آیهی 42 و 45) از چندین فرشته صحبت میکند، اما در سورهی 19 آیهی 17-21 تنها از یک فرشته صحبت میکند.
در آیات سورهی 19 یعنی سورهی مریم، درست است که حامله شدن مریم به امر الهی، توسط یک فرشته به او بشارت داده شد. اما با نگاهی به آیات 42 تا 45 سورهی 3 یعنی سورهی آل عمران، در مییابیم که گفتگوی فرشتگان با مریم هیچ ربطی به حاملگی او ندارد و تنها مربوط به زمانی است که آنان در زمان عبادت و حضور مریم در محراب با او سخن میگفتند.
وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ (42) یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ (43)
ترجمه: و هنگامى که فرشتگان گفتند اى مریم! خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است(42) اى مریم! فرمانبر پروردگار خود باش و سجده کن و همراه با سایر رکوعکنندگان رکوع کن(43)
4- نویسندهی تناقضات قرآن، تناقض دیگری را با این سوال مطرح میکند که آیا فرعون غرق شد یا توسط اسرائیلیان نجات یافت؟ آنگاه خودش پاسخ میدهد که طبق سورهی 10 آیهی 92 نجات یافت و بر اساس سورهی 28 آیهی 40، سورهی 17 آیهی 103 و نیز سورهی 43 آیهی 55 غرق شد.
در مورد آیات دستهی دوم که نشان از غرق شدن فرعون دارد شکی نیست و لذا به ذکر آنها نمیپردازم. اما آیهی اول که از نظر آقای عقل کل، دلیل بر نجات یافتن فرعون، آن هم توسط اسرائیلیان!! است را مرور میکنیم. بدیهی است که هر خوانندهی غیر مسلمانی نیز این را میفهمد که در آیهی مذکور، اولاً نجات یافتن فرعون مطرح نشده است و سخن، تنها از سالم بیرون آمدن بدن فرعون است که برای عبرت آیندگان صورت گرفته است و ثانیاً بنی اسرائیل در این ماجرا نقشی نداشتهاند و سالم بیرون آمدن بدن فرعون هم کار خدا بوده است. خداوند میگوید: امروز ما پیکر تو را از آب نجات میدهیم...
فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ (92)
ترجمه: پس امروز پیکرت را از آب نجات میدهیم تا براى کسانى که بعد از تو مىآیند عبرتى باشد و بىگمان بسیارى از مردم از نشانههاى ما غافلند(92)
5- تناقض دیگری را نیز با این سوال مطرح میکند که فرعون کی فرمان قتل پسرهای خردسال را داد؟ و آنگاه خودش جواب میدهد که طبق سورهی 40 آیهی 23-25 وقتی موسی پیامبر بود و در مورد خدا برای فرعون صحبت کرد ، اما طبق سورهی 20 آیهی 38-39 وقتی موسی یک نوزاد بود.
نویسندهی کودن اینقدر نفهمیده است که کشتن فرزندان پسر بنی اسرائیل توسط فرعون میتواند هم در کودکی موسی اتفاق افتاده باشد و هم در زمان بزرگی و رسالت وی؛ و در این مقوله هیچ تناقضی وجود ندارد. آیهی دوم مربوط به زمان کودکی موسی و نجات یافتن او از کشته شدن است. یعنی همان ماجرای معروف خواب فرعون و پیشگویی کاهنان که در بنی اسرائیل کسی پیدا خواهد شد که بساط سلطنت و حکومت فرعون را به هم خواهد زد، بنابراین فرعون دستور داد که فرزندهای پسر را بکشند. آیهی دستهی اول هم که مربوط به زمان رسالت و پیامبری موسی است نیز حکایت از آن دارد که وقتی موسی پیامبر شد و با فرعون به مناظره برخاست، برای اینکه جماعت بنی اسرائیل و طرفداران موسی زیاد نشوند، فرعون دستور داد که پسران بنی اسرائیل که به موسی ایمان آوردهاند را بکشند.
این آیات حکایت از شیوهی فرعون میکند که برای جلوگیری از اضمحلال حکومتش بدان روی میآورده است. آیا این تناقض است؟
با توجه به آنچه گفته شد فکر نمیکنم نوشتهی مزبور ارزشی برای وقت گذاشتن بیشتر از این داشته باشد.