اطلاع از بروز شدن
دوشنبه 89 اسفند 2
میگویند مورچه را که آب میبرد داد و هوار راه میاندازد که آی آب دارد همهی دنیا را با خود میبرد. بیچاره نمیداند که دنیا سرجایش است و تنها اوست که دارد برده میشود؛ اما از بس ریز است دنیا را فقط در خودش میبیند و خودش را تمام دنیا.
من کاری به جریان انتخابات پارسال و اعتراضهای بعد از آن ندارم. اما حوادث اخیر به ویژه 25 بهمن 89 و اعلام تظاهرات اول اسفند روشن میکند که رسوب یافتگان خرداد پارسال، تنها عدهای متوهم و گستاخ هستند که اهداف دیگری را پیگیری میکنند؛ اهدافی که بچههای اولیهی موج سبز هرگز دنبال آن نبوده و نیستند و به خاطر همین هم مدتهاست که صفشان را از اینان جدا کردهاند.
اینان راحت طلبان و رفاه زدگانی هستند که عرصهی مبارزهشان تنها اینترنت و صفحات دیجیتالی است و جالب است که توهمهای خودسازشان خودشان را هم برمیدارد و تجمع و خرابکاری عدهای ناچیز را میلیونی میبینند.
اینان حتی به دموکراسی مورد ادعای خودشان هم پایبند نیستند. زیرا با اینکه میدانند که اکثریت نیستند اما به اکثریت مردم و مقدسات آنها بدترین توهینها را جایز میدانند و برای مبارزه از هر وسیلهای حتی توهین و بی ادبی به همهی مقدسات استفاده میکنند.
اینان اصلا به منافع ملی کاری ندارند و منافع خود را که در آشوب نهفته است جستجو میکنند؛ حتی اگر آب به آسیاب دشمن بریزند و منافع آنان را تأمین کنند.
اینان با دین و دیانت و حداقلهای اعتقادی نیز رابطهای ندارند و فقط شعار دینی میدهند.. آنهم یا از روی کج فهمی دینی است یا دین بهانهای است که دیگران را فریب بدهند.
اینان برای جمع کردن هواداران بیشتر، از کمونیستها و سلطنت طلبها و گروهک ریگی و منافقان و عربده کشهای شرور نیز با آغوش باز استقبال میکنند.
اینان از تخریب اموال عمومی و عمدتا سطلهای زباله شهرداری و ضرب و شتم مردمی که به ایشان اعتراض می کنند ابایی ندارند.
اما با همهی این شرایط، گوش فلک را کر کردهاند که اگر نظام جمهوری اسلامی از ما نمیترسد چرا به ما اجازهی برگزاری تظاهرات نمیدهد؟ چرا جمهوری اسلامی نمیخواهد باور کند و بپذیرد که مخالف دارد؟
حالا انصافتان را قاضی کنید آیا با همهی آنچه گفته شد باز هم باید با ایشان مماشات کرد و مانند یک اقلیت سیاسی برایشان احترام قائل بود و اجازه داد که راهپیمایی کنند و مثلا حرفشان را بزنند؟
بی شک و از نظر هر عاقلی پاسخ منفی است. زیرا اینان هرگز ظرفیت برخورد مناسب و اخلاقی و دموکراتیک را ندارند. اما به نظر میرسد نظام مستحکم جمهوری اسلامی مشکلی ندارد که اینان هم گوشهای جمع شوند و روزشان را با متینگ سیاسی شب کنند و خوش باشند که ما هم هستیم. اما آیا اینان میتوانند تضمینی مبنی بر عدم شرارت و تخریب و ایجاد ناامنی بدهند؟
همه میدانیم که بسیاری از اینان اصلا نانشان را در همین آشوبها میجویند و عدهی دیگرشان حتی اگر بخواهند تضمین هم بدهند نمیتوانند چون توان کنترل آشوبگران و تخریبچیان سطلهای زباله را ندارند.
خوب است منطقهای در کویر قم یا کویر سمنان و یا بیابانهای ورامین اختصاص داده شود تا اینان آنجا تجمع کنند و آنقدر فریاد بزنند تا ظرفیت و پتانسیل ادعاییشان برای خودشان و حامیان صهیونیستشان روشن شود. حسن این کار این است که آنجا هیچ اموال عمومی برای تخریب وجود ندارد و مردم عادی هم نیستند تا مورد ضرب و شتم و ارعاب قرار گیرند. نظام جمهوری اسلامی هم آنقدر اقتدار و منطق دارد که حتی برایشان امنیت ایجاد کند و حتی با بلندگو و تصویر برداری و پخش مستقیم، صدایشان را به همه جهانیان برساند تا دوستانمان در دنیا بدانند با کی طرف هستیم و دشمنانمان هم بدانند که روی دیوار چه کسانی دارند یادگاری مینویسند.