سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 196
بازدید دیروز: 264
بازدید کل: 1382085
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



فکر نمی کردم دوستان متعصب و طرفداران پر و پا قرص آقای احمدی نژاد ـ که مسئولیتشان اداره ی امور مهم این کشور است ـ این قدر وقت داشته باشند که سری هم به وبلاگ حقیر ما بزنند.. وبلاگی که مخاطبان محدودی دارد و بیش از آنکه یک رسانه ی فراگیر باشد دغدغه های فردی صاحبش را ـ آن هم به  عنوان یک رسالت فرهنگی نه سیاسی ـ برای دوستانش بیان می کند.. و باز فکر نمی کردم که اگر بیایند و بخوانند نکات مثبت و حمایت ها و بیان واقعیت ها را نبینند و تنها به انتقادات توجه کنند و آن را به رخ دوستان مشترکمان بکشند.. حالا که اینطور شد چند نکته را عرض می کنم تا باز هم ببینند و هرجور مایلند قضاوت کنند:                 

1-       خط قرمز من تنها و تنها مقام معظم رهبری است و به شدت با این تفکر که آقای احمدی نژاد یا هرکس دیگری می تواند مساوی و معادل با ایشان باشد مخالفم و انتقاد به وی را به معنای مخالفت یا عدم تبعیت از رهبر عزیز  و ولی فقیه واجب الاطاعه زمان نمی دانم.                                       
                                                                                                 

2-       من در هیچکدام از دو دوره ی آقای خاتمی به وی رأی نداده ام و با آقایان کروبی و موسوی هم نه بعد از انتخابات سال قبل، که از اوایل انقلاب مشکل داشتم و هرگز قبولشان نداشتم.. اما درست به خاطر تبعیت از مقام معظم رهبری معتقدم که نمی توان و نباید تمام آنانکه به آن دو نفر یا آقای محسن رضایی رأی داده اند را در صف مخالفان رهبری و نظام جمهوری اسلامی دانست.. مگر نه اینکه خود حضرت آقا فرمودند: «همه ی کسانی که در انتخابات شرکت کردند ماجور هستند»؟ حالا باید دید مخالف خط رهبری کیست؟ کسی که معتقد است نباید رأی به احمدی  نژاد را تنها ملاک تبعیت از رهبری دانست یا آنهایی که رأی به غیر آقای احمدی نژاد را دلیل ضدیت با ولایت فقیه می دانند؟

روزی در جلسه ای همین بحث شد و من به دوستی که داشت با حرارت همین تفکر را القا می کرد گفتم: این نگاه شما باعث می شود خیلی ها از قطار انقلاب پیاده شوند و مطمئنا با نظر رهبری مبنی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی منافات دارد.. اما ایشان با تندی جواب داد که الان دیگر روشن است که هرکس به احمدی نژاد رای نداده باشد مخالف رانقلاب و ولی فقیه است.. و بعد شنیدم که جایی نسبت به علاقه و تبعیت من از مقام معظم رهبری ایجاد تردید شده بود.  

3-       من برای آقای احمدی نژاد احترام خاصی قائلم و بسیاری از دیدگاه ها و نظراتش را می پسندم و شهامت انقلابی اش را می ستایم.. او و دولتش را قانونی و خدمت گزار می دانم..  معتقدم که او توانسته است به تعبیر رهبر معظم، گفتمان انقلاب و ارزش هایی که می رفت به فراموشی سپرده شود را حد اقل در حد مفاهیم احیا کرد.. اما در بعضی از امور و اظهار نظرها یا رفتارهای وی انتقاداتی داشته ام.. آیا این اشکال دارد؟ آیا این با حمایت از دولت قانونی وی منافات دارد؟ آیا معنای حمایت از دولت، سکوت محض و تایید همه رفتارها و اقدامات آن است؟ من گمان نمی کنم و نه تنها گمان نمی کنم بلکه یقین دارم که منظور مقام معظم رهبری از حمایت، این نوع سکوت نبوده و نخواهد بود..

4-        یادش گرامی شهید بهشتی که تلخی برخورد صادقانه را بر شیرینی برخورد منافقانه ترجیح می داد.. من فکر می کنم اگر الگوی دینی ما این حرف شهید بهشتی باشد به جای اینکه منتقدمان، مورد گلایه و بی مهری قرار بگیرد باید تشویق شود. زیرا برخوردهای منافقانه و تاییدهای بی چون و چرا هرچند شیرین است اما چشم و گوش انسان را می بندد و انسان را با سرعتی باور نکردنی به سراشیبی سقوط سوق می دهد.

5-       دقت داشته باشید که انتقاد با فحاشی و بدخواهی و بداخلاقی خیلی تفاوت دارد.. خدا کند دوستانی که انتقادهای دلسوزانه را نیز تحمل نمی کنند و آن را مانند مخالفت و دشمنی می دانند دست از این نوع نگاه بردارند و باور کنند که انتقادهایی اینچنین، رشد و تعالی هر فرد و هر جریان انتقاد پذیری را به دنبال دارد. آیا اینکه در شمار همکارانمان، کسانی باشند که خیلی هم اظهار  ارادت کنند و دست ببوسند ولیکن در باطن اعتقادی نداشته باشند و فکر و رفتارمان را مسخره کنند بهتر است یا کسانی که مانند آینه زلالند و به مصداق «المومن مرآه المومن»  بله قربان گوئی وعیب پوشی را خیانتی نابخشودنی می دانند؟ کدام..؟
در حالی که حتی اگر به جای آینه بودن، بدگویی باشد و مخالفت.. باز هم اشکالی ندارد و چیزی از ارزش های ما کم نمی کند که دوستی کنیم و مهرورزی که شعار این دولت است را در عمل به اثبات برسانیم و سعی کنیم با محبت و اثبات بزرگواری و بزرگ منشی دشمنانمان را هم دوست کنیم.. مگر نه آنکه امامان معصوم ما چنین بوده اند که با بدگویان و دشمنانشان نیز چنان رفتار می کردند که جذب اخلاق آن بزرگواران می شدند و شرمنده از گذشته ی خویش تا پای جان از آنان و اهداف والایشان دفاع می کردند.. آیا این حرف ها فقط برای تاریخ است یا برای آموزش ما؟ در قرآن کریم هم فرموده است که اگر با برخورد حسنه رفتار کنی حتی آن کس که بین تو و او دشمنی است تبدیل به دوستی جانانه شود.. فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم..

6-       متاسفانه بسیاری از ما که داعیه ی تبعیت از مقام معظم رهبری داریم در عمل، آزاد اندیشی که سفارش ایشان است را تنها تا جایی قبول داریم که با نظرات ما هماهنگ باشد و اگر چنین نباشد باید مورد ملامت و برخوردهای بعدی قرار گیرد. و باز هم متاسفانه این یک فرهنگ شده است که وقتی مستقل باشی و حزبی و فراکسیونی نگاه نکنی یعنی با طرف مقابل هستی.. وقتی با ما نباشی یعنی اینکه بر علیه ما هستی.. این رفتار عمومی همه دولت هاست.. فرقی هم نمی کند که دولت سازندگی باشد یا دولت اصلاحات که شعارش شایسته سالاری بود و حتی برخی از هواداران دولت فعلی..

7-       البته این کم لطفی ها برای من عادی است.. در دولت های گذشته نیز هیچگاه هیچ جایگاهی نداشته ام و البته از این بابت بسیار خوشحالم.. من هرگز حاضر نیستم برای جیفه ی دنیا به تملق و چاپلوسی متوسل شوم و دین و وجدان و آزاد اندیشی ام را برای چند صباحی که دولتی برسرکار است بفروشم و بعدا انگشت ندامت به دندان بگزم.. برای من که همیشه در امور سیاسی و نگاه های فرهنگی و اجتماعی، مشی و دیدگاه مستقلی داشته ام و جز تلاش برای استحکام مبانی فکری و نظری اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی و اصل مترقی ولایت فقیه و حمایت و تبعیت از رهبر بزرگوارمان یعنی حضرت آیه الله العظمی خامنه ای، چیزی در نظر نداشته ام و به کسی و جناحی وابسته و بدهکار نبودم این امور عادی است و انتظاری غیر از این ندارم..