اطلاع از بروز شدن
شنبه 89 آذر 20
این متن گفتگوی مجلهی شهرزاد (شمارهی 25 آذر ماه 1389) با من است که به مناسبت فرارسیدن محرمالحرام صورت گرفته است و اینجا بدون هیچ تغییری آن را نقل میکنم .. البته در مقدمه و به اصطلاح لید مطلب، مواردی بود که چون لایقش نبودم و تنها از سر لطف دوستان به من بوده است آنها را حذف کردهام.
سیدمحمدرضا واحدی به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی:
«باید شعور عاشورا و قیام امام حسین (ع) را جایگزین شعارزدگی در وجود جوانان خود کنیم»
یکی از تاریخیترین و بزرگترین نهضتها و قیامهایی که برای بیدارشدن اسلام و زندهکردن دین پیغمبر(ص) به وقوع پیوست، حرکت انقلابی عاشورا و قیام امام حسین (ع) و یارانشان بود که فرد فرد آنها از زنان و کودکان و خردسالان تا رهبر و سرمشق بزرگ آنها یعنی امام حسین (ع) و یاران باوفایش، همگی رسالت و وظیفهای تعیینکننده داشتند که میتوان ساعتها به فکر فرو رفت و اشکها ریخت و البته درس گرفت، چرا که ائمه ما، شیعیان دنبالرو و آگاه میخواهند، نه صرفا پیروی بیچون و چرا و بدون علم و آگاهی.
اتفاق تاسوعا و عاشورا برای هیچ مسلمانی در هر کجای دنیا که باشد، فراموش شدنی نیست که بدون شک اگر قیام امام حسین(ع) و یارانشان نبود، امروز هم اسلام حقیقی نبود. با سید محمدرضا واحدی، در همین رابطه به گفتوگو نشستیم و از الگوهای انسانساز واقعه عاشورا گفتیم و شعارزدگیهایی که در وجود ما جا خوش کردهاند، بدون اینکه شعور و آگاهی با آنها همراه باشد و چشم و همچشمیهای عزاداریها و هیئتها و تکیهها و... صحبت کردیم. قطعا پرداختن جزبهجز و فرد به فرد این بزرگواران و رسالت آنها در بیداری اسلام و نسلهای بعد از خود، هر یک نیاز به تفصیل و بحثهایی جداگانه دارد که شاید هیچوقت نتوان به همه آنها در قالب چند کلمه کوتاه یا جمله یا صفحه اکتفا کرد.
«مریم طباطبایی»
عاشورا و قیام امام حسین (ع)، الگویی برای نسلبهنسل و فردبهفرد تاریخها و جوامع
در رابطه با عاشورا و قیام امام حسین (ع) همیشه سعی کردیم که الگوسازی کنیم، اما شاید نتوانستیم الگوهای خوبی ارائه کنیم، نه اینکه الگوهای خوبی نداشته باشیم. در واقع این بیشتر به خاطر این است که ما همیشه به یک واقعه تاریخی با دید کلان نگاه کردیم نه جزئی و دقیق. واقع ما باید نمادها و نشانههایی که در قیام امام حسین(ع) در واقعه عاشورا اتفاق افتاده را به بهترین شیوه ممکن الگوسازی کنیم که این میتواند برای همه جوامع بشری با همه طیفهای مختلف مطرح باشد. این الگوها از وجود و حرکت خود امام حسین (ع) شروع بهعنوان یک مرد حقجو شروع میشود و حضرت عباس (ع) بهعنوان یک یار وفاداری که میتواند در کنار یک مرد حقجو چه فداکاریهایی بکند یا حضرت زینب (س) بهعنوان یک خانم خانهدار، شوهردار، فرزنددار که در کنار وظایف داخلی خانه و خانوادهاش، میتواند به بهترین نحو جلوه و بروز اجتماعی داشته باشد یا حضرت علیاکبر (ع) بهعنوان یک الگو برای جوانان و حضرت قاسم، یک الگو برای نوجوانان و حضرت رقیه (س) و حضرت علیاصغر (ع) و پسران و دختران امام حسن(ع) که هر کدام بدون شک سهم بهسزایی در این واقعه داشتند، با وجود اینکه کودک بودند و کم سن و سال اما در دامان وحی بزرگ شدند و فرهیخته و آگاه بودند و هر کدام رسالت خاص خودشان را داشتند. آنها ویژگیهایی داشتند که میتواند برای پدر و مادرها و حتی فرزندان آنها یک الگو برای اصلاح شیوههای تربیتی خود و اعمال آنها باشد، یکی از الگوهایی که میتوان از واقعه عاشورا آموخت، درس حجاب و رعایت عفاف است، حتی در اوج بدترین شرایط و بلاها که کمتر به آن فکر کرده باشیم و شاید اصلا اهمیتی هم به آن ندادهایم.
سهل یکی از اصحاب پیغمبر (ص) نقل میکند که یک روز به شام سفر کردم و دیدم که عده زیادی در حال شادی و پایکوبی هستند و تمام شهر را آذین بستند. وقتی علت را جویا شدم، گفتند که دارند کاروان اسرایی را که از دین خارج شدهاند و بر یزید شورش کردهاند را وارد شام میکنند. دیدم تعداد زیادی سربریده شده بر نیزهها زدهاند و در پشت کاروان این اسرا در حال حرکت هستند. بعد فهمیدم که اینها خانواده حضرت رسول (ص) و فرزندان حسین (ع) هستند. پیش یکی از خانمهایی که در مقدمه و پیشدرآمد این کاروان در حال حرکت بود، رفتم که سکینه (س) نام داشت و خودم را معرفی کردم و ابراز ناراحتیام را نشان دادم و گفتم من چه کاری میتوانم برایتان بکنم! سکینه (س) فرمود: اگر میخواهی کمک کنی، کاری کن که این نیزهداران که حامل سرهای بریده شهدای ما هستند و در پشتسر ما حرکت میکنند، به جلو بیایند و جلوی ما حرکت کنند چون آنها در پشت ما حرکت میکنند، چشمهای نامحرم بر حریم حضرت رسول (ص) و ما که خانم هستید، اذیتمان میکند و از نگاه آنها ناراحتیم که اگر این نیزهداران به جلو بیایند، همه سرها و نگاهها به سمت آنها و سرهای بریده معطوف میشود و کمتر ما را نگاه میکنند. این اتفاق یکی از پررنگترین الگوهایی است که ما میتوانیم از این واقعه یاد بگیریم. اینکه آنها بعد از آن شرایط بد روحی و دیده و شنیدههای آن روز فاجعهآمیز و سرهای بریدهای که در مقابل دیدگانشان بود، باز هم به حفظ حجاب و عفاف و حیای وجودی خود اهمیت میدادند. حضرت زینالعابدین(ع) نیز در این واقعه مریض بودند و حق جهاد از ایشان گرفته شده بود، در واقع قرار بود که بماند تا رسالت حقیقی و واقعی خود را در جای دیگری انجام دهد. ایشان در مسجد بنیامیه در حضور یزید، با گفتههایشان یکی از بیسابقهترین سخنرانیهای تاریخ را رقم زد که شاید تا به امروز به جنبههای مختلف آن اشاره نداشتیم و اگر هم عنوان کردیم به قصد انتقال فرهنگ نبوده است. زندگی ایشان در طول 40سال بعد از واقعه عاشورا، خودش یک درس بود، مثلا امام سجاد (ع) در کنار کعبه شروع به گریه و دعا میکرد و وقتی همه علت را جویا میشدند، میگفت، چرا گریه نکنم، بر خون مظلومی که در کربلا ریخته شد و همین موجب میشد، ذهن جستوجوگر مردم و اطرافیان بهدنبال علت اصلی این واقعه باشد و از امام بپرسند. همین روند آگاهسازی و درسآموزی که از طریق امام سجاد (ع) با توصیفها و ادعیهای ایشان بوده، همگی بهنحوی انتقال فرهنگ عاشورایی را نشان میدهد. در رابطه با حضرت زینب (س) یکی از مسائلی که جای بحث دارد و مادرش حضرت فاطمه (س) نیز همیشه به او تاکید میکرد، دفاع از امامت و ولایت بود. خیلیها میگویند علاقه زیاد ازحد میان حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) موجب پشتیبانیها و فداکاریهای ایشان شده بود که البته این موضوع بیتاثیر هم نبوده، چنانچه وقتی پسرعموی حضرت زینب(س) به خواستگاری ایشان آمد، آن حضرت فرمود: من هیچچیزی نمیخواهم جز اینکه فقط مرا از برادرم جدا نکنید. پس این علاقه میان این خواهر و برادر حتمی و مسلم بوده و جای شکی هم ندارند، اما حمایت از ولایت و امامت برای حضرت زینب (س) مهمتر و در واقع متعالیتر بود، چرا که اگر صرفا علاقه قلبی در این رابطه مطرح بود، حضرت زینب (س) بعد از واقعه عاشورا دست از هر جهاد و قیامی میکشید و به زندگی خود ادامه میداد. درحالیکه میبینیم اینگونه نبوده و ایشان از لحظه شهادت امام حسین(ع) رسالت خود را آغاز میکند. از جمع کردن یتیمان و فرزندان و کودکان تا خطبهها و سخنرانیهای کوبندهای که ایشان در کوفه و محاکمهکردنهای یزید در دربار او انجام دادند که اینها همگی نقش جهاد و قیام و حمایت از امامت و ولایت را نشان میدهد. در رابطه با نقش عاطفی این بانوی بزرگوار هم باید گفت که ایشان زنان بیسرپرست کاروان را در این واقعه حمایت میکردند و روح حماسه را به آنها آموزش و انگیزه میدادند و حتی بعد از آتشزدن خیمهها و شهید شدن خیلی از یاران و زنان و فرزندان، حضرت به سرپرستی و حمایت بقیه رنجدیدهها پرداختند که با وجود این، بعد از این اتفاق باز هم نماز شب خود را فراموش نکردند. حتی امام حسین (ع) وقتی که در حال خداحافظی از خواهر خود بودند، به ایشان میگویند: خواهرم موقع نماز شب است، مرا هم دعا کن، اینها همه برای ما درس است برای بیداری جان و روح، برای آگاهی از هدف این بزرگواران و رسالت آنها و درسی که در پس لحظهلحظه این واقعه بزرگ تاریخ اسلام است. اینکه حضرت زینب (س) هم تکلیف الهی و هم اجتماعی خود را به بهترین نحو ایفا کردند و به راستی یکی از متعالیترین الگوها، نه تنها برای زنان جامعه ما بلکه برای مردان نیز بسیار مهم جلوه میکند و بدون شک حضرت زینب(س) الگوی یک انسان کامل است.
هدف از این واقعه بزرگ تاریخی، فقط یک حرکت ساده و شهادتی مظلومانه نبود. اگر جزبهجز و قدمبهقدم واقعه عاشورا و قیام امام حسین(ع) و یارانشان را بررسی کنیم و نگاهی موشکافانه داشته باشیم، متوجه میشویم که هدف از این واقعه بزرگ تاریخساز و انسانساز، فقط یک حرکت ساده به قصد تشکیل حکومت و در نهایت مظلومانه به شهادترسیدن نبوده است. این قیام برای تاریخ و نسلهای زیادی یک درس است برای همه سنین و همه نژادها، از مرد و زن و پیر و جوان و کودک و نوجوان، برای همه آنها یک الگوی سازنده حقیقی و متعالی وجود دارد برای آموختن و یادگیری مقاومت، ایثار، فداکاری، گذشت، حفظ ایمان و... هزاران هزار ارزش دیگری که فقط نیاز به نگاه دقیق دارد.
در رابطه با شهادت مظلومانه این امام بزرگوار عدهای با فکر سطحینگر خود فقط آن را یک حرکت از سر مظلومنمایی و یکنوع ریا درحالیکه مسلما آنها بررسیها و مطالعات کافی در این رابطه نداشتند. در وهله اول این سوال پیش میآید که هدف امام حسین (ع) از این قیام و شهادت مظلومانه خود و یارانشان چه بوده؟ آیا انگیزه ایشان این بوده که مظلومنمایی کنند تا یک شخصیت مطرح و معروفی در تاریخ لقب بگیرند؟ قطعا تمامی اینها از وجود امام معصوم مبراست. آنها به این وسیلههای ظاهری نیازی نداشتند چون هدفشان خیلی بزرگتر و والاتر از اینها بود که بخواهند با ابزارهای دنیوی و لقبهای ظاهری به آن برسند.
اما انگیزه و هدف از این شهادت مظلومانه از یک طرف میتواند برای پایداری دین پیغمبر و آگاهی مردم از جنایتهای بنیامیه باشد، اینکه برای رسیدن به مقاصد خود حتی حاضر بودند فرزند و فرزندان پیغمبر(ص) را هم بکشند و در واقع این نکته هم قابل ذکر است که همگی ائمه برای هدفی تعیین شدند و رسالتی داشتند و شهادت آنها بیهدف نبوده است. در میان امامان هم شهید جنگ داشتیم، مثل امام حسین(ع) و شهید مسمومشده، مثل امام حسن(ع) و امام جواد(ع) و امام زندانی کشیده و 14 سال حبس داشتیم، مثل امام موسیبنجعفر(ع) و امام تحت نظر در پایگاه نظامی داشتیم مثل امام حسن عسگری(ع) و امامی که در دستگاه خلافت ولیعهد بود، مثل امام رضا(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که با علمآموزی و کرسی درس و دانش به مردم خدمت کردند و... هر کدام در دوره عمر خودشان به تکلیف آن روز براساس اقتضای زمان آن عمل میکردند و به اعتقادات ما شیعهها، اگر امام صادق(ع) هم به جای امام حسین(ع) بود، باز هم همین کار را میکرد و بالعکس؛ چون آنها از یک طرف همگی براساس تکلیف الهی و دینی عمل کردند و از طرف دیگر نهضتهای اسلامی عمدتا بعد از شهادت امام حسین(ع) شکل میگیرد. نهضتهایی که علیه ظلم و جور نظام حاکم بنیامیه و بنیعباس شکل میگیرد، مثلا نخستین نهضت، نهضت مختار است و بعد پسر امام سجاد، زیدبنعلی و... که همین طور ادامه پیدا کرد و بیداری اسلام به این شیوه، خودبهخود شکل میگیرد که امام هم همین را میخواست.
شور و شوق حسینی را همراه با شعور و آگاهی علوی در وجود فرزندانمان بیدار کنیم
امروز به جای اینکه فرزندان را با شعار، عاشورایی و حسینی حفظ کنند، باید شعور عاشورا و قیام امام حسین(ع) را در وجود آنها بیدار کنند و بیاموزند؛ اینکه پدر و مادرها باید سعی کنند که شور و عشق حسینی را با شعور و آگاهی آن در وجود خود و فرزندانشان بیدار کنند. اینکه دهه محرم فقط فرصتی برای یادآوری امام حسین(ع) نباشد بلکه سعی کنیم بعد از این روزها هم با مطالعه بیشتر و بررسی جنبهها و ابعاد مختلف این واقعه، آگاهی کسب کنیم. امروز تمام تاسوعا و عاشورا شده فقط ناهار و چایی و شربتهای نذری و چشم و همچشمیهای میان هیئتها و تکیهها و چایخانهها و ناهارخوریها که صرفا تبدیل به مکانی برای پاتوق جوانان و گذران وقت آنها میشود، بدون هیچ هدف و انگیزهای. مگر امام حسین (ع) به اینها نیازی دارد، اگر میخواهیم تاسوعا و عاشورا را زنده کنیم و زنده نگه داریم تا مکتب امام حسین(ع) نیز استوار و پابرجا باقی بماند باید تمام این ظاهرسازیها و عوامفریبیها و چشم و همچشمیها را دور بریزیم و به هدف اصلی و کسب آگاهی در کنار آن بپردازیم تا معنای واقعی قیام امام حسین(ع) و شهادت مظلومانه و اهداف متعالی این نهضت را درک کنیم. پدران و مادران ما اگر میخواهند فرزندان حسینی تربیت کنند، آنها را به مکانهایی ببرند که در آنها آموزههایی دینی و اخلاقی به بهترین نحو ممکن عنوان شود که در این صورت میتوان شاهد نتایج و ثمرات دینی و اخلاقی به بهترین نحو ممکن عنوان شود که در این صورت میتوان شاهد نتایج و ثمرات این یادگیریها و درسآموزیها در زندگی بود.