اطلاع از بروز شدن
باز هم دسته گل صدا و سیمای ما..!!
سه شنبه 89 آبان 4
در بارهی دسته گلهای صدا و سیما تا کنون مطالبی نوشتهام.. این هم یکی دیگر:
در ترافیک سنگین غروب امشب رادیوی ماشین را روشن کردم.. رادیو گفتگو در مورد انتشار 400000 سند محرمانهی مربوط به حضور ارتش امریکا در عراق یک برنامهی زنده داشت.. البته خبر این ماجرا را در چند روز قبل شنیده بودم ولی جزئیات آن را نمیدانستم..
چیزی که از این برنامه دستگیرم شد این بود که این اسناد، گزارشهای محرمانهی واحدهای ارتش آمریکا در عراق بوده است که به صورت غیر قانونی و توسط یک موسسهی ضد جنگ امریکایی به عرصهی افکار عمومی درز کرده و منتشر شده است. ظاهراً بیشتر این اسناد مربوط به کشتار سربازان آمریکایی در عراق، و رفتارهای غیر معقول در برخورد با مردم بیپناه آن کشور است. مثلا در این اسناد آمده است که ما در ساعت فلان و در فلان موضع، به یک دختر عراقی مظنون شدیم و از ترس به او شلیک کردیم و او را کشتیم.. یا در سند دیگری آمده است که در اثر شلیک یک واحد گشتی ما به یک خودروی غیر نظامی عراقی همهی سرنشینان آن کشته شدند..
البته در میان چهارصد هزار سند اینچنینی، حد اکثر ده پانزده سند هم مربوط به ایران است که غالب آنها هم سند به حساب نمیآید و تنها تحلیل و گزارش و برداشت یک فرماندهی دسته یا گروهی از سربازان آمریکایی مستقر در گوشهای از عراق بوده است.
اما انگار صدا وسیمای ما همگام با رسانههای غربی و عمدتاً امریکایی به بخشی از آن اسناد که مربوط به ایران بوده بیشتر اشاره میکند و بر آنها متمرکز شده است.
هر سه کارشناس میهمان برنامه (آقایان دکتر مرندی، موسوی و اگر اشتباه نکنم دکتر یزدانی) عملکرد صدا و سیما را در این باره زیر سوال برده بودند و اذعان داشتند که این اسناد به شدت سیاست خارجی و دخالت آمریکا و حضورش در عراق را زیر سوال برده و حیثیت بین المللی و حتی داخلی آنان را دچار خدشه کرده است. آنان معتقد بودند که بسیاری از رسانههای نسبتاً آزاد و ضد جنگ غرب، دولتمردان و تصمیمگیران آمریکایی را به شدت در فشار رسانهای گذاشتهاند و اذهان مردم آمریکا را نسبت به رفتارهای ارتش آمریکا در عراق آگاه میکنند. ولی آمریکاییها با سردمداری رسانههای بزرگ و جهانی در اختیار خود دارند این تهدید را تبدیل به فرصت میکنند و از میان انبوه این اسناد به چند سند فرعی که مربوط به ایران است میپردازند تا هم فشار افکار عمومی داخلی را منحرف کنند و هم زمینه را برای ادامهی دشمنیها با ایران و پروژهی ایران هراسی فراهم آورند. آن وقت جالب است که صدای و سیمای ما هم بی توجه به همه جا اسیر مافیای خبری و امپراتوری رسانهای آنان شده است و طوطی وار حرف آنان را تکرار میکند.
مجری برنامه هم تنها چیزی که بلد نبود اجرای برنامه بود و حداقل شرایط و ادب گفتگو را هم رعایت نمیکرد و مدام در حرف میهمانان میپرید و حرفشان را قطع میکرد. اصلا انگار از اول میخواست حرف و ارادهی خود را به آنان تحمیل کند. مهمتر از همه دست آخر که در مقابل نظرات کارشناسی و اتحاد نظر آنان کم آورد با لحنی غیر مودبانه گفت: خب این نظر شخصی شماست وگرنه قطعا در پشت تحلیلهای صدا و سیما هم کارشناسی و نگاه علمی وجود داشته است.
حیف که شماره تلفن برنامه را نداشتم تا زنگ بزنم و بگویم: اگر این است چرا کارشناس دعوت کردهاید؟ نکند منتظر بودید آنها هم عین شما فکر کنند و مثل شما حرف بزنند..
من بارها و بارها در کلاسها و سخنرانیهایم از امپراتوری خبری و مافیای رسانهای گفتهام که چگونه صهیونیزم خبری از مقر سرفرماندهی خود خبرگزاریهای دنیا را جهت میدهد و با این کارش نظام فکری و تحلیلی دنیا را اداره میکند.. گاهی سارس را در صدر اخبار قرار میدهد و گاهی آنفلونزای خوکی را و گاهی نجات معدن کاران فلان کشوری که روی نقشه هم جایگاهی ندارد را.. و جالب است رسانهی ملی ما که خود را عاقلترین و بهوشترین رسانه میداند در جادهای با سرعت 800 کیلومتر میرود که هم آنها برایش آماده کردهاند و هم جهتش را به ناکجاآباد تنظیم کردهاند..
باید به امپریالیزم خبری و صهیونیسم رسانهای دنیا گفت: آفرین به شما با این صدا و سیمای ما..