سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 82
بازدید دیروز: 269
بازدید کل: 1382703
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



دسته گل

پنج شنبه 85 بهمن 19

دو دسته گل در یک شب

نمی دانم دیشب برنامه های سیما را دیدید یا نه ؟  من با اینکه اصولا کمتر برنامه های سیما را پی گیری می کنم، دیشب از قضا بیشتر وقتم را پای تلویزیون گذراندم. در این یکی دو ساعت دو دسته گل تحویل گرفتم که نمی دانم همیشه این دسته گل ها به مردم تقدیم می شود یا از شانس خوب !! ما بوده است که نصیب ما شده است.

اولین دسته گل مربوط به برنامه ی 20:30  بود که در آن سراغ دکتر انور خامه ای از عناصر فعال حزب توده، رفته بودند تا ضمن مصاحبه ی مفصلی با وی، برگ هایی از تاریخ پهلوی را بگوید. 
انگار تهیه کنندگان برنامه می دانستند که چه دسته گلی می خواهند به آب بدهند؛ برای همین و برای جلوگیری از اعتراض های احتمالی، گوینده نریشن توضیح داد که وی بعد از فعالیت طولانی در حزب توده، از آن ها کناره گرفت. ولی ادامه داد که بعد از آن وارد سیستم وزارت خانه ی آموزش و پرورش یا ... ( تردید از من است ) شد.
اول فکر کردم این آقا گفتنی هایی دارد که تا کنون نشنیده ایم و مسایلی را فاش خواهد کرد که تباهی نظام شاهنشاهی و انحراف حزب توده از یک سو  و ارزش های مادی و معنوی انقلاب اسلامی را از سوی دیگر بیشتر نمایان می کند... اما تمام مصاحبه ی وی این بود که 
                                                                                  
محمدرضا ترسو بود و نوکر امریکا بود و اعتماد به نفس نداشت.. پدرش اینطور نبود و او این خصلت ها را از پدرش رضا خان به ارث نبرده بود و شاید این خصلت زبونی را از مادرش به ارث برده بود و ...     
گویی دوستان سیما در این کشور کسی پیدا نکردند که بتواند در زمینه ی تاریخ انقلاب و عصر پهلوی حرفی بزند. بنابراین رفته اند سراغ این حرف ها !!!  آن هم از دهان چه عناصری !!؟
برادران سیمایی باید بدانند و حتما می دانند که این آقا قبل از استخدام در فلان وزارتخانه که توده ای بوده .. بعدا هم بر حسب آنچه ما از گذشته می دانیم، نمی توانسته با آن سوابق در نظام شاهنشاهی استخدام شود؛ مگر آنکه با آن ها هم کاسه شده باشد... گیریم که تمام این حرفها از بدبینی ما باشد و ایشان بعد از آن دوران، دیگر نه توده ای بوده و نه شاهی !!! ولی شما را به خدا بگویید چه چیز گفتنی داشت که شما را به سمت او سوق داد؟

دسته گل دوم که خیلی هم فوق العاده بود مربوط است به برنامه ی فوق العاده... دیشب میهمان این برنامه فرمانده ی نیروی هوایی بود و قرار بود به مناسبت 19 بهمن و روز نیروی هوایی تازه هایی گفته شود. دقایقی که گذشت مجری خوب سیما فرزاد حسنی شروع کرد که بله ... ما امشب برای مردم یک سورپرایز داریم و قرار است خودمان هم سورپرایز بشویم و یک فیلمی پخش کنیم که تا حالا پخش نشده و از آقای ضرغامی هم تشکر می کنیم که اجازه دادند و ...
با این حرف ها عطش ما را برای دیدن این سورپرایز بیشتر کردند.. چشمتان روز بد نبیند که چشم ما شب بد را دید.
فیلم مربوط می شد به بخشی از دفاعیات خسرو گلسرخی در بیدادگاه ( زیر نویس خود تلویزیون اینطور بود) نظامی شاهنشاهی ... او سخنش را به نام و یاد خلق و با قرائت غلط ان الحیاة عقیدة و جهاد از به تعبیر خودش مولا حسین شروع کرد و با اعتراف صریح به اینکه من یک مارکسیست لینینیست هستم، در ترویج اندیشه های خود و تفکر سوسیالیستی به سخن مولا علی اشاره کرد که هیچ کاخی برپا نمی شود مگر آنکه حق هزاران آدم بدبخت در آن نهفته باشد. و سپس گفت ما این اسلام را که در جهت مطالبات خلق هاست تایید می کنیم ...

واقعا جای تاسف است که برنامه سازان و طراحان سیما آن هم در برنامه های 28 مین سالگرد انقلاب اسلامی چنین ساده لوحانه با قضایا برخورد کنند.. البته ساده لوحانه کمترین و بی اتهام ترین تعبیری است که می توان در این باره داشت ، و گرنه می توان سیناریو های دیگری هم برایش نوشت که ما در صدد آن نیستیم.
اینجا هم گویا خود دست اندر کاران سیما می دانستند که چه می کنند. به خاطر همین و از باب فرار به جلو !!! هم قبل از پخش این فیلم و هم در انتهای برنامه از آقای ضرغامی تشکر جانانه کردند که اجازه ی استفاده از آرشیو و اجازه ی پخش آن را داده است. 
بعد هم بخشی از سخنان آقای رحیم پور ازغدی را گذاشتند که در دیدار با دانشجویان و در موزه ی عبرت اشاره ای به این سخنان گلسرخی داشت. سخنانی که اصلا نمی توانست بار منفی این کار را رفو کند زیرا آقای ازغدی هم در فضای دیگری صحبت کرده بود و اگر می دانست که قرار است به مناسبت نمایش این فیلم صحبت کند، قطعا یک بار دیگر آن را می دید و قطعا تحلیل مناسبی ارائه می داد.

آقایان سیما !! به کجا چنین شتابان ؟؟؟
شما چه چیزی را می خواستید نمایش بدهید؟ دو کلمه ی مولا حسین و مولا علی گفتن گلسرخی را ؟ یا صلابت و اعتماد به نفس او را ؟ یا سکوت ارباب محاکم شاهنشاهی و یکپارچه گوش دادن به سخنان او را ؟  کدام را ... ؟
و چه چیزی را می خواستید اثبات کنید؟ اینکه آن ها هم امامان ما را تایید می کنند؟ خوب که چه .. ؟ آخرش چه ؟
یا اینکه ایستادگی و مردانگی او را به رخ مردم بکشید تا مردم و به ویژه نسل جوان بعضا فارغ از همه جا را مرید این جماعت سازید؟ آن هم با آن اداهایی که مجری دوست داشتنی ــ که من او را جداً دوست دارم ــ در آورد و گفت فضای برنامه ی ما عوض شد و ... آدم قوی را همه دوست دارند و ... و این سرود را فلانی برای پاتریس لومومبا ساخت و ...
با اینکه می خواستید بفهمانید که درست است ما می نویسیم بیدادگاه شاهنشاهی، اما  با اینکه سخنان گلسرخی در راستای دفاع از خودش نبود و تنها به یک بیانیه ی حزبی می ماند،  ببینید چگونه سراپا گوش بودند و هم اجازه دادند حرفش را بزند و هم اجازه داده بودند ضبط شود؟
درد آور است .. باور کنید. چه ساده لوحانه باشد و چه مرموزانه ... درد آور است. هر چند می دانم در عرفیات حضرات آن چه البته به جایی نرسد فریاد است و می دانم که جماعت گل به توصیه ی حافظ بیشتر عمل می کنند که گفت: گل همان به که به هر حرف نیندازد گوش ور نه درد دل مرغان چمن بسیار است؛ اما من فقط مضمون این گفته ی شاعر عرب را خطاب به مسئولان محترم صدا و سیما می نویسم که اگر می دانید که واویلا و اگر نمی دانید که هزاران واویلا... والسلام