اطلاع از بروز شدن
دوشنبه 89 خرداد 24
سلام دوستان عزیز و همراه.. دوست داشتم یه کمی _ حد اقل به اندازهی همین یه پست _ از وادی حرفهای تکراری و خسته کننده بیرون بیاییم.. جایی دیدم که این آخرین سرودهی غزلسرای جوان و معاصر کشورمان، فاضل نظری است.. کار بسیار فوق العادهای است و در هر بیتش اتفاقی افتاده که اوج نگاه و زبان شاعرانهی او را نمایش میدهد.. البته منهای بیت ششم که اصلا آن را نمیپسندم.. به یکی از دوستان نزدیکش گفتم گفت:مطمئن باش فاضل خودش هم تفاوت این بیت با سایر ابیات را میداند و بی شک هنگام انتشار مجموعهی شعرش، آن را حذف میکند.. از کجا با این اطمینان میگفت نمیدانم..
فواره وار سر بههوایی و سر بهزیر
چون تلخی شراب دلآزار و دلپذیر
شیرینی فراق کم از شور وصل نیست
یعنی دلم به دیدن تو تشنه است و سیر
تو ماهی و من آب! چه دنیای کوچکیست
من در حصار تُنگ و تو در مُشت من اسیر
هر بار وقت دیدن تو پلک بستهام
ای ردّ پای گمشدهی باد در کویر
ای مرگ میرسی به من اما چقدر زود
ای عشق میرسی به من اما چقدر دیر
مرداب زندگی همه را غرق میکند
ای عشق همتی کن و دست مرا بگیر
چشمانتظار حادثهای ناگهان مباش
با مرگ زندگی کن و با زندگی بمیر