اطلاع از بروز شدن
چهارشنبه 88 بهمن 28
سرنوشت: با تشکر از دوستی که این مطلب را برایم میل کرده بود.. البته من تغییراتی در عبارتها ایجاد کردم..
استادى از شاگردانش پرسید: چرا وقتی خشمگین هستیم صدای خود را بلند میکنیم و سر طرف مقابلمان داد میکشیم؟
یکی از شاگردان گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد گفت: درست است... اما چرا با اینکه طرف مقابل، نزدیک ماست، باز هم داد میزنیم؟ یعنی اگر با صداى ملایم صحبت کنیم نمیشنود؟
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا هیچکدام از پاسخها او را راضى نکرد. سرانجام خودش چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى اینکه این فاصله را جبران کنند مجبورند داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد ادامه داد: اما هنگامى که دو نفر عاشق یکدیگر باشند سر هم داد نمیزنند؛ بلکه به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهاشان به هم نزدیک شده و فاصلهی آنها با همدیگر بسیار کم است.
حالا وقتی عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ در این صورت، آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش یکدیگر نجوا میکنند. این نجوا عشقشان را شعله ورتر میکند تا جایی که حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. و این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنان باقى نمانده باشد.
پانوشت: بیایید سر هم داد نزنیم..