اطلاع از بروز شدن
جمعه 88 آبان 22
یادتان هست هفتهی پیش اذن دخول را نوشتم و بعد حسرت امسال را ؟ یادتان هست خطاب به ارباب رعیتنواز نوشتم میدانم جبران خواهی کرد؟ حالا در کنار حرم مطهرش دعاگوی همگیتان هستم.. همین الان که دارم این سطور را مینویسم گنبد طلای دلنوازش را از پنجرهی اتاق هتل احسان میبینم.. السلام علیک یا علی بن موسی الرضا..
فدای مهربانی و رأفت فراوانت شوم امام ثامن ضامن که کسی را ناامید نمیگذاری.. مولای رئوف من! بالاخره آمدم اما نه به لیاقت خود که با لطف تو.. مثل همیشه نگاهم میکنی آیا؟ و مگر میشود نگاهم نکنی آقا؟ مگر میشود که بخوانی و عطا نکنی؟ مگر میشود دعوت کنی و دعا نکنی؟ هیهات.. هیهات..
پ ن: پیشنهاد میکنم پست قبلی را بخوانید.. کامنتهای آخرین پست را که دیشب نوشته بودم اینجا خواندم و از طرف شما سلامی عرض کردم..