اطلاع از بروز شدن
یکشنبه 88 مرداد 18
جلسهی شصت و چهارم هماندیشان، در روز شنبه مورخ 17/5/88 در محل سرای کتاب فرهنگسرای دانشجو تشکیل گردید. در جلسهی هفتهی گذشته بنا بر این شد که دوستان، در خصوص دو سوال پیرامون آیه یا دعای " اهدنا الصراط المستقیم " بررسی کرده و در این جلسه بحث نمایند.
1- چرا ما مسلمانان در حالیکه علیالظاهر در راه راست گام بر میداریم، باز هم از خدا میخواهیم تا ما را به راه راست هدایت نماید؟ و روزانه ده بار این دعا را هنگام اقامهی نماز میخوانیم.
2- از طرف دیگر این دعا حتی بر پیامبر، امامان معصوم و اولیای الهی که حتی گناه نمیکنند، هم واجب است که در نمازشان بخوانند. گیریم که ما نیاز به این دعا داشته باشیم آنها که انسانهای کامل هستند چه نیازی به خواندن این دعا دارند؟
بعد از هماندیشی و اظهار نظر دوستان دقایقی هم من صحبت کردم و با تشکر از همهی آنان و مباحث خوبی که مطرح شد گفتم: " ال " در کلمهی " الصراط " نشانهی مشخص بودن (علامت معرفه) است؛ بدین معنی که راه خداوند یا همان راه مستقیم تنها یک راه است و راه دیگری در کار نیست. به خاطر همین است که در تمام قرآن کلمهی «صراط» حدود 40 بار بهصورت مفرد تکرار شده، در حالیکه «سبیل» که آن هم به معنای راه است بعضا مفرد و بعضا جمع آمده است.
همانطور که دوستان گفتند مطمئنا مهمترین هدف انسان، رسیدن به کمال است و به خاطر همین است که میگوییم انسان ذاتاً و فطرتاً کمال خواه است. از نظر اسلام تنها راه رسیدن به کمال، قرار گرفتن در صراط مستقیم الهی است و به خاطر همین باید دعا کنیم که در مسیر آن قرار گیریم تا به آن مرحله از کمال برسیم.
با این مقدمه سراغ سوالها میرویم. در پاسخ به سوال اول باید گفت: درست است که ما مسلمانیم و هدایت شدهایم اما چه تضمینی دارد که در تمام جزئیات هم در مسیر کمال قرار گرفته باشیم؟ مگر کم مسلمانهایی بودهاند که با اینکه به اصل دین اسلام، هدایت شده بودند اما در بین راه، منحرف شدند و راههای کج و فرعیای را طی کردند که به سقوطشان انجامید؟ و باز چه تضمینی هست که حالا که به صراط مستقیم راه یافتیم حتما و همواره در این راه پایدار بمانیم؟ مگر شیطان از روز اول تصمیم نگرفت و به عزت خداوند قسم یاد نکرد که در صراط مستقیم الهی، به کمین بندگان خدا بنشیند و آنها را از راهشان منحرف کند و به تباهی بکشد؟ و لاقعدن لهم صراطک المستقیم.. شاید بهخاطر همین باشد که در روایتی از امام علی علیه السلام هست که فرمود: ما را به راه راست هدایت کن به معنای این است که ما را در راه راست نگهدار.
نکتهای که قابل ذکر است اینکه صراط مستقیم که انسان را به همان کمال و هدف میرساند، درجات مختلف دارد. ما در هر نقطه از صراط مستقیم که باشیم، باز هم مرحلهی بالاتری وجود دارد که همهی ما بایستی این دعا را بخوانیم تا به مراحل بالاتر از کمال دسترسی پیدا کنیم. یعنی صراط مستقیم از یک نقطه شروع میشود ولی درجا نمیزند و هرچه شما پیش بروید باز هم جلویت راه باز است تا در نهایت، که کمال مطلق، یعنی خداوند برسید. از همین جا پاشخ سوال دوم روشن میشود؛ یعنی درست است که پیامبر و امامان انسانهای کاملی هستند؛ اما کمال مطلق نیستند که بینیاز از این دعا باشند. کمال مطلق فقط خداوند است و بهخاطر همین آنها هم در هرمرحله از صراط مستقیم که باشند باز هم دنبال رشد معنوی و تعالی و رسیدن به جوار حق تعالی هستتند. پس بر آنها هم واجب است که چنین دعا کنند و وصال الهی را تقاضا کنند.
نکتهی پایانی اینکه صراط مستقیم از دو منظر مورد توجه قرآن قرار گرفته است:
اول در عرصهی باورها و اعتقادات: قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین(انعام ـ 161) پیروی از آیین ابراهیم و پرهیز از شرک یکی از مصادیق صراط مستقیم است.
دوم در عرصهی عمل: الم اعهد الیکم یا بنی آدم الا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم (یس ـ 60و61 ) طبق تعریف این آیه، هرگونه عمل شیطانی که با عبادت الهی منافات داشته باشد انحراف از صراط مستقیم است.
چه بسیار اتفاق میافتد که انسان از نعمت اعتقادات صحیح برخوردار است اما در زمینهی عمل کمیتش میلنگد و گاهی نیز عکس این ماجرا وجود دارد؛ از نعمت اعتقادات صحیح و دیانت اسلام برخوردار نیست اما کارهای ناشایست هم نمیکند. اینها هیچکدام به تنهایی کافی نیست و باید هردو بعد در کنار هم باشد تا صراط مستقیم تحقق پیدا کند.