اطلاع از بروز شدن
دوشنبه 88 تیر 1
قبل از هر چیز از سرکار خانم مهرانه بهدلیل تاخیر در ارائهی پاسخ عذرخواهی و از تکتک دوستانی که بهنوعی در پاسخ به این سوال همکاری کردند تشکر میکنم.. دوستان خویمان فاطمه، وردیانی، مقدسزاده، هانیه، لیــلا، بنتالهدی، امیــر، مسافرکربلا، هــدی، مونس، ایمان، یاس، سادات، مهرناز، ناشناس، شرارهها و شکوفهها، رامین و همهی دوستانی که در این زمینه همفکری داشتهاند.
خلاصهی صحبت خانم مهرانه و خیلیهای دیگر این است که ما باور داریم که اسلام به بهداشت اهمیت فوق العادهای داده و بسیاری از این دستورات را برای رعایت بهداشت ارائه کرده است. در این صورت وقتی میتوان محیط نجسی را حسابی تمیز کرد و حتی با پنبه آغشته به الکل ـ که علاوه بر نظافت ضد عفونی هم میکند ـ از آلودگی پاک کرد، دیگر چه نیازی به آبکشی آن هست؟ مثلا اگر روی یک سنگ یا سرامیک و یا حتی بدن انسان خونی ریخته شود و ما بتوانیم با تکه ابری خیس آن را پاک کنیم طوریکه هیچ اثری از آن نماند چه لزومی دارد که حتما با آبکشی آن را طاهر کنیم؟
نکتهای که قبل از هرچیز باید توجه داشته باشیم این است که موضوع نجاست با موضوع نظافت تفاوت دارد؛ یعنی اینها دو موضوع هستند که شاید در خیلی موارد بر یکدیگر انطباق داشته باشند اما الزاما اینطور نیست که هردو یکی باشند. به عبارت دیگر اینطور نیست که هر چیز نجسی الزاما کثیف باشد و هر چیز کثیفی الزاما نجس باشد.
در پاسخ باید گفت : احکام اسلامی و دستورات خداوند متعال باید از دو زاویه مورد توجه قرار گیرد:
1 - ارزیابی اطاعتپذیری مسلمانان نسبت به دستور خداوند متعال و روشن شدن میزان تسلیم در برابر احکام دینی. این سخن بدان معنی است که یک مسلمان، وقتی خود را در برابر تکلیف الهی میبیند نباید دنبال چند و چون و چراییهای آن باشد. سوالی که ممکن است اینجا برای عدهای پیش بیاید این است که پس جایگاه عقل در اینگونه موارد کجاست؟ جواب آن روشن است؛ زیرا کاربرد اساسی عقل، بهطور عمده در کلیات هستی و اصول دین است و قرار نیست در تمامی فروعات و ریزهکاریهای احکام هم حتما عقل کاربرد موثر خودش را داشته باشد.
اگر بنا باشد که فلسفهی هر حکمی حتماً برای ما روشن باشد تا بدان عمل کنیم که با روح اسلام و معنای تسلیم بودن در برابر پروردگار منافات دارد. اگر چنین بود باید میدانستیم که چرا در میان نمازهای روزانه همه چهار رکعتی هستند ولی نماز صبح، دو و نماز مغرب سه رکعت است؟ من بارها مثال زده ام شاید امروز در لابراتوارهای پیشرفته ثابت شود که گوشت خوک دارای چه میکروبها یا ویروسهایی است که در دمای بسیار بالا هم از بین نمیرود؛ ولی روزی که اسلام حکم تحریم آن را صادر کرد، آیا با روح عبادت و بندگی سازگاری داشت که مسلمانان از علت آن سوال کنند و بگویند با ابراز شرمندگی تا دلیل حرمت آن معلوم نشود، نمیتوانیم بدان عمل کنیم؟
بهنظر میرسد که اگر قرار باشد ما تکالیف دینیمان را بعد از شناخت فواید و مضرات و دلایل آنها انجام بدهیم، دیگر نمیتوانیم بگوییم آن کار را برای خدا و بهقصد تقرب به او انجام دادهایم؛ بلکه تنها منافع خودمان در نظرمان بوده است. بهخاطر همین است که در بسیاری از آیات قرآن وقتی احکام را بیان میدارد، بهجای اینکه آثار و فواید یا مضرات آن را اعلام کند میگوید: لعلکم تهتدون؛ یعنی این برای این است که شما هدایت شوید یا لعلکم تتقون؛ یعنی برای این است که تقوی پیشه و از خدا حساب ببرید یا لعلکم تعقلون؛ یعنی برای این است که عقلتان را به کار گیرید که بندگی غیر خدا را نکنید.
2 - از زاویهی فلسفه و حکمتهایی که بیتردید در هر حکم الهی وجود دارد؛ اما لزوماً تمام آنها با تمام پیشرفتهای علمی، بر بشر روشن نیست. یعنی ما معتقدیم که بهیقین، خداوند دانا و حکیم هیچ حکمی را بدون مصلحت و جز از روی خیرخواهی بندگانش وضع نمیکند؛ حال ممکن است گاهی خود اسلام، دلیل و فلسفهی این حکم را بیان کرده باشد و گاهی هم بیان نکرده باشد. بنابراین حتی وقتی علت حکم هم بیان نشده باشد، معنایش این نیست که دلیلی نداشته است؛ بلکه بهیقین دلیلی دارد که ما از آن بی اطلاع هستیم و شاید علم بشری به دلایل آن دسترسی پیدا نکرده و چهبسا که هرگز هم پیدا نکند. اما چون ما در اصول اولیه و اعتقادی، با راهنمایی عقلمان، به عدل و حکمت خداوند باور یافتهایم، هرجا هم که دلیلی بیان نشده باشد، میفهمیم که ما دلیل آن را نمیدانیم وگرنه در اصل تشریع و قانونگذاری بی دلیل و بدون حکمت نبوده است. درست مثل همان مثالی که در بارهی گوشت خوک در پاراگراف قبلی بیان کردم. بنابراین وقتی با چنین سوالهایی مواجه میشویم نباید فوری دنبال دلیل عقلی و مندرآوردی برویم و نباید سعی کنیم حتما برای آن فلسفهای درست کنیم. زیرا درست برای همین توجیهات است که مرتکب قیاسهای غیر اصولی و فلسفهبافی میشویم و به بیراهه میرویم.. در بارهی قیاس و مشکلات آن که چه آسیبهایی به دین وارد میکند بعدا بیشتر صحبت میکنیم.. انشاءالله
با این مقدمات، در بارهی سوال مهرانه میتوان چنین گفت که هرچند شما با استفاده از انواع ضد عفونیها و سایر مواد شوینده بهداشتی، چیز نجسی را پاک کنید، طهارت شرعی صورت نگرفته است و الزاماً باید طبق دستور شرع با آب طهارت شود.
برایم جالب است که این سوال تقریبا همزمان و شبیه به سوالی بود که ماه گذشته، به تحریریه مجلهی خانوادهی آجا ـ که من در عینحال مدیر مسئولی، مشاور مذهبی آن هم هستم. رسید. سوال این بود: « آیا یکبار آب کشیدن، نجاست را برطرف میکند؟ » البته آنجا بهدلیل محدودیت فضای مجله، پس از بیان خلاصه و کوتاه مقدمهی فوق جواب دادم که اینجا هم برای آشنایی بیشتر علاقمندان آن را میآورم:
در مرحله اول لازم است که عین نجاست مثل خون یا هر چیزی که خودش نجس است و موجب نجاست اشیاء دیگر میشود را از محل نجاست پاک کنیم؛ حالا آن محل که دیگر از نظر ظاهری تمیز است به وسیلهی آب کر یا آب جاری و همین آبهای لولهکشی شهری ـ که اصطلاحاً به آن آب متصل به کر می گویند ـ با یکبار تطهیر میشود . اما اگر آب قلیل باشد ـ مثلاً یک پارچ آب ـ روش طهارت اینگونه است که باید حداقل دو بار و برابر احتیاط، سه بار، روی محل نجس آب ریخته شود. دقت کنیم که پسمانده آبهایی که در بارهای اول و دوم روی محل نجس ریخته میشود نجس است و محیط را هم نجس میکند. بنابراین اگر بخواهیم دست نجس را با آب قلیل آب بکشیم باید در دستشویی یا فضایی مثل باغچه و یا ظرف آبی که پسمانده آب در آن جمع و بعداً دور ریخته شود باشد؛ وگرنه درست است که محل نجس، طاهر میشود اما جاهای دیگر نجس میگردد.
در باره چیزهایی مثل پارچه و فرش و... که آب را جذب میکنند و در خود نگه میدارد، لازم است توجه شود که اگر در آب جاری مثل رودخانه، آب کر یا آب لولهکشی تطهیر میشود باید هنگام آبکشی، فشار داده شود تا آبی که در ابتدا در آن جذب شده و به خوردش رفته است خارج گردد. اما اگر با آب قلیل آبکشی میشود باید پس از هربار آبکشی، پسمانده آب، از آن خارج و دور ریخته شود.