اطلاع از بروز شدن
جمعه 86 فروردین 17
احساس های مهتابی
کنار آبی دریا و اوج بی آبی
و موج های پر از های و هوی گردابی
چقدر سرد شدی آفتابی دیروز
به سقف ریخته ی عمر من نمی تابی؟
کبوتران چه غریبانه عشق می چینند
میان شرجی احساس های مهتابی
و ماهیان تو شاعر چه شد که رقصیدند
"به شب نشینی خرچنگ های مردابی" (1)
چه انتظار ز مردان ساحل خشکی است
که شوم شب پره هاشان شبیه مرغابی
چقدر خسته ی یک واژه می شوم گاهی
به کام تشنه ی شعرم نمی رسد آبی
نگفته ام غزلی.. دیر می شود؟ بشود
غزالکم.. غزلم را تو بر نمی تابی
تمام حس سرودن به لحظه ای بند است
به تاب لحظه ای و لحظه های بی تابی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- محمد علی بهمنی:
به شب نشینی خرچنگ های مردابی
چگونه رقض کند ماهی زلال پرست