اطلاع از بروز شدن
ترجمه دعای ابو حمزه ثمالی (قسمت 6)
جمعه 86 شهریور 30
ترجمه ی آزاد
دعای ابو حمزه ثمالی
قسمت ششم
خدای من!
فضل تو گسترده تر
و بردباری تو عظیم تر از آن است
که با رفتارهای ناشایست من سنجیده شود...
مگر من کیستم؟ ای مولای من!
و جایگاهم کجاست؟
مولای من! به فضل خود مرا ببخش
و گذشتت را بر من تصدق کن
و با عیب پوشی ات گرامی ام بدار
و با کرامتت از کیفرم صرف نظر کن
مولای من!
من همان کودکی هستم که تو پرورشش دادی
من همان جاهلی هستم که تو آموزشش دادی
من همان گم شده ای هستم که تو راهنمایی اش کردی
من همان افتاده ای هستم که تو دستش را گرفتی
من همان بیمناکی هستم که تو امانش دادی
من همان گرسنه ای هستم که تو سیرش کردی
من همان تشنه ای هستم که تو سیرابش کردی
من همان عریانی هستم که تو او را پوشاندی
من همان فقیری هستم که تو بی نیازش کردی
من همان ضعیفی هستم که تو توانش دادی
من همان خواری هستم که تو گرامی اش داشتی
من همان بیماری هستم که تو شفایش دادی
من همان گدایی هستم که تو به او عطا کردی
من همان گناهکاری هستم که تو عیبش پوشاندی
و خطاکاری هستم که عذرش را پذیرفتی
و کوچکی هستم که تو بزرگش کردی
و ضعیفی که تو یاری اش کردی
و رانده ای که تو پناهش دادی
من .. ای پروردگارم!
کسی هستم که نه در پنهان از تو شرم کرده ام
و نه در آشکار مراقب فرمانت بوده ام
من همانم که درگیری های بزرگی دارد
من همانم که بر مولایش تجری کرده است
من همانم که حاکم آسمان ها را نافرمانی کرده است
من همانم که برای دستیابی به گناه های بزرگ، حتی رشوه هم پرداخته است
من همانم که تا به گناهی دعوت شد به سرعت به سویش دویده است
من همانم که تو مهلتش دادی اما پند نگرفت
و عیبش را پوشاندی اما حیا نکرد
و به گناهانش ادامه داد
و با اینکه او را از چشمت انداختی اهمیتی نداد
اما تو با بردباری ات به او مهلت دادی
و با پرده ی غیرتت عیبش را پوشاندی
چنان که گویی او را ندیده گرفتی
و از کیفر گناهان دورش داشتی
انگار تو از او خجالت می کشی
خدای من!
اگر تو را نافرمانی کرده ام
نه از روی انکار خدایی ات بوده است
و نه از روی سبک شمردن فرمان تو...
و نه از روی اعتراض ( تعرض ) به کیفرهایت
و نه از روی بی توجهی به تهدیدهایت
بلکه تنها خطایی بود که سراغ من آمد
و نفسم به سویش شتافت
و هوای درونم بر من غالب شد
و شقاوتم بود که یاری ام کرد
من به پرده هایی که بر عیبم کشیدی مغرور شدم
و این بود که با تمام توان تو را معصیت کردم
اینک... اما در این فکرم
که چه کسی از عذاب تو نجاتم می دهد؟
و فردا چه کسی از دست دشمنانم خلاصم می کند؟
و اگر تو رشته ی محبتت را از من ببری
به ریسمان چه کسی دست بیندازم؟
ای وای بر من ..
به خاطر اعمال بدم که در دفترت ثبت شده است
اعمالی که اگر نبود امیدم به کرامت و وسعت رحمت تو
و اگر نبود منع تو از مأیوس شدن
بی شک مایوس می شدم
ای بهترین کسی که می خوانندش
و بهترین کسی که به او امید می بندند
فایل صوتی این بخش را اینجا بشنوید .. قبل از آن موسیقی وبلاگ را غیر فعال کنید