اطلاع از بروز شدن
پنج شنبه 86 خرداد 10
***
چرا با اینکه کشور ما از نظر داشتن جاذبه های توریستی در ردیف ده کشور اول دنیاست، اما از نظر صنعت توریسم و در آمد حاصل از آن، در بین هشتادمین تا نودمین کشور دنیا قرار دارد؟
چرا با اینکه همه ی کشورهای دنیا بخش مهمی از بودجه ی خود را بر پایه ی در آمد های این صنعت می بندند و به گفته ی کارشناسان، صنعتی است که درآمدی بیشتر از نفت دارد. . . ما هنوز در این صنعت در جا می زنیم؟
چرا با اینکه باز هم به گفته ی کارشناسان، صنعت توریزم از صنایعی است که بیشترین رقم اشتغال را به خود اختصاص می دهد ؛ به گونه ای که به ازای هر توریست، حد اقل هشت شغل در کشور مقصد فراهم می آید. . . و چرا با اینکه ما مشکل اشتغال داریم، کمتر به این صنعت بها می دهیم؟
« آیا شما تاکنون آب خوردن دسته جمعی فیل ها را دیده اید؟ برای دیدن این منظره باشکوه ، با سفارتخانه های ما در سراسر دنیا تماس بگیرید . . .»
این متن یک آگهی تبلیغاتی بود که چند سال پیش در روزنامه های مختلف کشورمان با تصویری رنگی از آب خوردن فیل ها در هندوستان و به اندازه 4/1 صفحه ی روزنامه ها در چند روز منتشر می شد.
این یعنی چه؟
یعنی اینکه کشورهای دنیا برای تحول در صنعت گردشگری خود و جذب هر چه بیشتر گردشگران و در نتیجه، افزایش منابع مالی و اعتباری و نتایج حاصل از آن به منظور توسعه ی همه جانبه کشورشان ، اقدام به برنامه ریزی های مشخص و تدوین راهبردهای اساسی کرده اند و از هیچ ، همه چیز می آفرینند.
جای دور نرویم. در همین آسیا، نه... در همین خاورمیانه و همسایگی خودمان … مگر ترکیه چه دارد که بیشترین سهم بودجه اش را درآمدهای ناشی از صفت توریزم به خود اختصاص داده است؟
من در ژانویه سال ۲۰۰۰ در دوبی بودم ... شنیدم شیخ امارات متحده عربی اعلام کرده که ما بیش از 90% از بودجه کشور را بر مبنای در آمد از همین صنعت بسته ایم و تا یکی دو سال دیگر، دیگر بر درآمدهای نفتی تکیه نمی کنیم. مگر امارات عربی به جز یک ساحل- که آن هم در زیبائی و آراستگی طبیعی هرگز به پای سواحل کیش خودمان نمی رسد- چه دارد؟
من معتقدم بخشی از این ماجرا به تبلیغات دشمنان علیه ما بر می گردد. من که خود زمانی دست اندر کار این صنف بوده ام خبر دارم که آنان همواره و با انواع ترفندها کشور عزیز و مردم فرهنگ دوست ما را به عنوان کشوری نا امن و مردمی خشونت طلب و مخالف گردشگری معرفی می کردند و توریست های جهان را به عدم مسافرت به ایران دعوت می نمودند.
این نکته جای انکار ندارد... اما باز معتقدم که افراط و تفریط خودمان در نگرش به صنعت گردشگری در کشور نیز تأثیر بسیار بیشتری در این نابسامانی و عدم انسجام در برنامه های مربوط به آن داشته است. تند روی ها و همینطور کند روی هایی که در سامانه های گوناگون و نهادهای تصمیم ساز و تصمیم گیر در کشور ، صنعت توریزم ما را به این حال و روز انداخته است.
نهادهای دخیل در این ماجرا از وزارت خارجه گرفته تا وزارت ارشاد ، وزارت اطلاعات ، وزارت دارایی و اداره ی گمرکات ، وزارت کشور، نیروی انتظامی و اداره ی اماکن، سازمان میراث فرهنگی و دیگر واحدهای ریز و درشت دیگر ، هر کدام با سیاست و نگرش خاص خود به این ماجرا نگاه می کنند... و چه بسا این دیدگاه ها بعضاً با یکدیگر تضاد و تعارض نیز داشته باشند.
اینجانب، حدود پائیز 1376 یعنی در ابتدای دوره ی اول ریاست جمهوری آقای خاتمی ــ با توجه به اینکه در این راستا مسئولیتی صنفی و نه دولتی داشتم ــ خدمتشان رسیدم و با تشریح نگرش های افراط و تفریط گرایانه عرض کردم که این روا نیست که تعریف ما از توریست کسی باشد که تنها به منظور فساد و فحشا و ... به کشورهای دیگر سفر کند... و بر فرض که عده ای هم چنین باشند، اینان ضمن آنکه معرف تمام جامعه ی توریستی در دنیا نیستند، خود آگاهند که بدین منظور نمی توانند به جمهوری اسلامی ایران سفر کنند.
علاوه بر این، تا وقتی جزایر پاتایا، سواحل هاوایی و لارناکا و کشورهای بدنامی چون تایلند و ... وجود دارند، آیا می توان باور کرد که کسی با این هدف، به کشورمان مسافرت کند؟ بنابر این عقلایی و به صلاح کشور نیست که تا نام توریست بیاید عده ای برآشوبند و ... از سوی دیگر این نگرش نیز درست نیست که به انگیزه ی جلب توریست و کسب درآمد ، از اصول و فرهنگ اسلامی و سنتی خویش دست بشوئیم و دروازه های کشور را بدون رعایت شرایط لازم، بر روی هر کس و ناکسی به طور مطلق و کامل باز نگهداریم.
اما بر این باوریم که کشور ما جاذبه هایی دارد که توریست های واقعی و علاقمندان به آن جاذبه ها با سر و جان بدین سو روی می آورند و دغدغه ی ممنوعیت بی حجابی و بی بند و باری را هم ندارند ... چه آنکه حاضرند برای دیدن آنچه بدان علاقه دارند، محدودیت ها و قوانین ما را رعایت کنند. مگر ما در کشورهای دیگر این محدودیت ها را رعایت نمی کنیم؟
آری ... در این کشور تمام نعمت های خدادادی ــ که بعضی از کشورها در آرزوی داشتن یکی از آن ها هستند ــ از آب و هوا ... و تنوع شرایط جوی در یک زمان و کوه و صحرا و کویر گرفته تا آثار باستانی و اماکن زیارتی و مقدسی ... که هر کدام، مشتری ها و طرفداران خود را به سمت و سوی خویش جذب می کند و خوشبختانه تعداد این طرفداران هم بسیار زیاد هستند.
سپس پیشنهاد هایی به آقای خاتمی ارائه کردم که تنها یکی از آن ها و البته نه به آن شکل و محتوایی که باید باشد عملی گردید ... و آن این بود که سازمانی به نام سازمان ایرانگردی و جهانگردی یا به نام سازمان سیاحتی زیارتی تأسیس شود که همه ی مبادی مربوطه که ذکرشان رفت در آن نمایندگانی داشته باشند و مسایل مربوط به این صنعت ، و ضمن تدوین یک استراتژی روشن و برنامه های مرتبط با آن ، در امور اجرایی نیز با ایجاد وحدت نظر و رویه ، دستورات لازم را به همه ی نهادهای ذیربط ابلاغ کند. البته لازمه ی این سازمان این است که مستقیماً زیر نظر رئیس جمهوری اداره و مسئول آن به عنوان معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان معرفی شود.
این سازمان ــ البته نمی خواهم بگویم به پیشنهاد من ــ در سال های اخیر با ادغام سازمان سیاحتی زیارتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سازمان میراث فرهنگی تأسیس و راه اندازی شد ولی نتیجه ؟ ...... نمی دانم.