الله
بنام سيب و به اذن حبيب
سلام استاد » سيد بزرگوار
هميشه از خونده اشعار جناب نظري زنده ميشم .
چه زيبا بود تفسير زندگي و جاودانه موندن . تابير ديگه از
هر گز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جريده عالم دوام ما .
كه به شكلي جالب در بيت آخر جناب نظري نمود پيدا كرد
چشم انتظار حادثه اي ناگهان مباش
با مرگ زندگي كن و با زندگي بمير
كه معنيش با بيت قبل كامل مي شود كه مرگ را به مرداب و عشق را به زندگي و جاودانگي تابير مي كند . كساني كه مدام بيهوده در فكر مرگند بي توجه به زندگي در اين مرداب آرام و آرام فرو مي روند و عشق و شيريني زندگي را فراموش مي كنند .
شايد يه دليل از بي توجه هي هاي مسئولين امروز ما هم همينه كه جلوه مرگو برا خصوصا نسل جديد پررنگ تر از زنده مونده و عاشق شدن و فناي در عشق و نهايتا جاودانه شدن » نشون دادن . و اين شده حال و روز ما و جامعمون كه بعضا عزامون به عروسيو عروسيمون به عزا تبديل ميشه و هيچي سر جاي خودش نيست .
عده اي اونقدر بي نمكش ميكنن كه حتي تو عروسي هم هر شادي و شادكامي رو فراموش مي كنن و عده اي اونقدر شور كه فرقي ميون ايام عزا و شادي نمي شناسن .
و اين ميشه كه روز بي مثالي مثل ميلاد بانويي سراسر نور و رحمت شاديش و شكرش تبديل به پرچمهاي سياهي ميشه كه هيچ نقشي تو اون روز و اون لحظه ندارن . و خوب به طبعش قطعا روزي كه بايد معني رنگ سياه و فقدان مردي كامل و جامع الشرايط رو بفهميم كاركرد واقعي خودشو از دست ميده .
بگذريم
خدا خودش كمك كنه .
ممنونم از اين شعر انتخابي زيبا و آموزنده .
در پناه حق
يا علي