سلام
با اين دل سنگي اما اشكمان سرازير شد
رحمت واسعه خدا نصيبشان و نصيبمان
خدا رحمتشون کنه
خاطرات کودکي تلخ يا شيرين اشک آدم را در مي آورد
واي نه
اشك ما رو هم سرازير كردين
چه خاطره ي تلخي
سلام سيد
اشك ما را هم درآورديد ...
يادش سبز
سلام عليكم آقاسيدعزيزمان
آقا ما بيشتر ، مشتاقي را عرض مي کنم .
بدجوري ما را برديد ياد داداش و آبجي ها ! از قضا زهرا هم ! برم تو حياط و با ستاره ها حرف بزنم ...
سلام استاد
نوشته اي كاملا متفاوت از شما خواندم بسيار تاثير گذار و صميمي...!
باز هم اينگونه بنويسيد...
خيلي ها رفتند و جايي در آسمان براي خودشان دست و پا كردند و ما روي اين تكه كلوخ آلوده مانديم تا ستاره ها را بشماريم...
راستش من شما رو نميشناسم و با وبلاگتون تازه آشنا شدم
وب بسيار عالي داريد
ميشه لطفا مقاله يا مطلبي تحت عنوان :نقد بازي هاي رايانه اي
بهم معرفي كنيد
لطفا با وبلاگم در ارتباط باشيد.
سلام سيد عزيز و دوست داشتني...
آخي...
الهي بگردم...
ميتونم به جرات بگم يكي از قشنگترين نوشته هاي احساسيتونو خوندم
چقدر دلتنگي سيدجان...
مي دانم كه چقدر مي خواهي بازهم با همان كودكي كنار زهراي كودكي هايت بنشيني و صفحات آسمان را ورق بزني...
اما اين حساسيت هاي بهاري كمي دل را آرام مي كند...
اشك است ديگر...
آدم را خالي ميكند...
خيلي زيبا بود...
و دوست داشتني
ياعلي
سلام سيد عزيزم
خاطرات غم انگيز را خواندم هرچند در پايان علت فوت ايشان را بايد
حدس زد ...گويا علت تصادف بوده ،به گمانم در وبسايت مطلبي درباره
اش خوانده باشم... خدا رحمتشان كند زبان مترنم است به فاتحه
سلام سيد سال نو مبارك