سلام بسيار زيباست..
قدم رنجه بفرماييد كوچه بلاگ براي قدوم سبزتان آب و جارو شده است
يازهرا(سلام الله عليها)
سلام
در راستاي اينكه همه اومدن عذرخواهي كردن از خروج بي هنگام و مكررشون من هم عذرخواهي مي كنم تا اين مثلث عذرخواهي كامل بشه
و اينكه واقعا قصد بي احترامي نبوده و ما رو عفو بفرماييد از نوع به شدت
شبتون پر ستاره
سلام دلم شكست...
ما رو هم دعا بفرما رفيق
خدا رحمتشون كنه
سلام حاج آقاي عزيز
خيلي عذرخواهي بابت ديروز و بيرون رفتنم از جلسه و اينكه بچه ها اومدن بيرون!
راستش فكر كنم بايد به فكر يه معده و اعصاب و روحيه جديد باشم!
بازم ببخشيد...
خيلي دعام كنيد...
سلام.
فرشته بود ..
واي ...واي ...واي....
اقا سيد....تمام وجودم لرزيد...
سلام عموي زاده گرامي
ادرس اشتباه شد .شايد حكمتي داشته
شايد نبايد همه كس ...........
پس مشخص شد كه شما هم از ............
بعضي وقتها فکر مي کني چقدر خوب مي شد اگر آدم دردش را فرياد مي زد و باز بهتر که فکر مي کني ميبيني... دردي هم نمانده! مي خواهي اشک بريزي... اما فکر مي کني براي چه چيز؟ اشکهايت را فرو مي خوري... مثل بغض هايت... مثل حرفهايت... مثل هواي سنگين درون سينه ات... بعضي وقتها مي آيي بنويسي که سبک شوي...که نمي شوي... بعضي وقتها مي آيي حرف بزني و ميبيني چيزي براي گفتن و شنيدن نمانده...
بعضي وقتها همه چيز سنگين مي شود و ضربان دار مي شود و مثل پتک بر سر آدم فرود مي آيد... مثل يک نيشتر بر روح... فکر مي کني به دنبال يک جوابي، و بهتر که فکر مي کني ميبيني... جاي سوالي هم نيست!
گاهي آدم... تمام مي شود... هيچ باور نميکردم غمي به اين سنگيني در دل داشته باشين بعضي وقتها بايد صبور بود