• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : قيامت دنيا
  • نظرات : 9 خصوصي ، 13 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    گنبد افلاک

    سلام حضور سيد عزيزم برادر مهربانم
    لحظاتي که در حرم مطهر حضور داشتم به ياد شما و ساير برادران و خواهران ديني ام بودم چه آن زمان که نزديک ضريح مطهر صلوات خاصه حضرت ، زيارت نامه حضرت ، زيارت امين الله و جامعه کبيره را به نيابت شما مي خواندم و آنگونه که حافظ گفت "به جز ولاي توام هيچ نيست دستاويز" شرح دلدادگي تان را اينگونه به حضرت ثامن الحجج عليه السلام عرضه داشتم :



    باده از عشقت بنوشانم کمي

    در برم مولاي من بنشين دمي

    تا تو هستي بيم هيچم نيست نيست

    در حضور تو دگر دلدار کيست؟

    من نخواهم حاجت اي سلطان عشق

    من تو را خواهم در اين ميدان عشق

    با سلامي راز دل افشا کنم

    هر چه غير دوست را حاشا کنم

    آن سلامي را که اسماء خداست

    گويم و خود گفته ناگفته هاست

    حال اي مولاي خوبان السلام

    جاي حرفي نيست ديگر و السلام

    و اما بعد من آن زمان 8 يا 9 سالم بود حادثه دلخراشي بود، آنچه يادم مي آد همدلي و همياري مردم ساير نقاط كشور براي ارسال مواد غذايي ، لباس و ... هست اما عمق فاجعه را شما كه از نزديك ديديد بهتر و بيشت مي دونيد. قسمت آخر نوشته تون دل رو مي لرزنونه

    پاسخ

    سلاممن هم ديشب مشهد بيادتان بودمبخصوص با زمزمه همان فقير و خسته بدرگاهت آمدم رحمي