سلام و عرض ارادت
خدا كنه كه ما مهره پياده نباشيم.
يا مهره پياده خدا باشيم
سلام شب بخير
ميدونيدكه سواره از پياده خبر نداره؟
و خواب از بيدار.........
به اميد ديدار
با عرض سلام و احترام :
سيد جان !
اوايل فكر ميكردم اين غرابت با نامت است كه مرا اين همه خاطر خواهت كرده است ! ولي امشب فهميدم كه تا كنون به غلط چنين انديشه اي داشته ام!
سيد جان ! هنر نمايي قلم متعهد و استادانه ات كه سوزي نهان را در پي دارد همان چيزي است كه من را ميهمان هميشگي وبلاگت نموده.
سوز دل با صفايت بدجوري آشناست...
خدا خيرت دهد سيد ... دلم بدجوري هواي سيد كرده.... دعايم كن كه بدجوري دلم....
خدا خيرت دهد.
ايام به كام و التماس دعا
ثروت خانه در شادي زيبايي خانه در پاکيزگي شرافت خانه در دوستي سعادت خانه در خداپرستي و حرارت خانه در عشق است
سلام :
اين متن نوشته خود شماست ؟
انشالله كه در بازي زندگي كسي بازنده ي در دنيا و آخرت نشود.
يا هوسلامزيبا بود و البته پر محتوا !
موفق باشينممنون كه ما رو قابل دونستيديا علي
سلام :) خسته نباشيد پدر مجازي و گرامي ام
امكان نداره كه شما در دايره پرگار نباشيد و پرگار من ازين بابت رونق داره .
از تاخير عذر مي خوام كه بار درس ها و كارهاي نيمه نيمه اين روزا سنگين تر شده .
اما لطف شما شامل حال من شد و سر زدين كه بسيار خوشحال كننده ست . ممنونم مثل هميشه
سلام دوست خوبم
اين آغاز آشنايي است.
بلاگتان جالب وخواندني است. كوتاه وعميق.
به حسام سرا بياييد اگر چيزكي درحد شما داشت نظري بدهيد كه مشتاقانه خواهم خواند.
با احترام بسيار.....حسامي
كيست كــــــــــــآشفته آن زلف چليپا نشودديده اى نيست كه بيند تــــو و شيـــدا نشودنـــــــــــــاز كن، ناز كه دلها همه در بند تواندغمزه كن، غمزه كـــه دلبـــر چو تو پيدا نشودرُخ نمــا تا همه خوبان خجل از خويش شوندگر كَِشى پَرده ز رُخ، كيست كه رسوا نشـودآتش عشق بيفـــزا، غمِ دل افــــــــــزون كنچارهاى نيست، بجـز سوختن از آتش عشقآتشـــى ده كــــه بيفتـــــد به دل و پا نشودذرّهاى نيست كه از لطف تو هامــــــــون نَبُودقطرهاى نيست كه از مِهـــر تــو دريا نشودسر به خاك سر كوى تو نهد جان، اى دوستجان چه باشد كه فــــداى رُخ زيبــــا نشود؟ براي عمو جونم
سلام
شما خوب هست پست زيبا و خوبي
اين جوري يعني زبان شعر همه حرفها رو مي شود زد
موفق باشيد
دليل خاصي نداشت نيومدن من...فقط فرصت نشد
ترو خدا برام دعا كنيد.
پ.ن: خيلي دلم براي مهره يسرباز ها مي سوزد!
فقط مي توانند به جلو بروند و راه بازگشتي نيست!
خدايا چه سخت است تنهايي
و چه رنجي است لذتها را تنها بردن
و چه زشت است زيباييها را تنها ديدن
و چه بدبختي آزار دهنده اي است
تنها خوشبخت بودن