• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : مهره ي پياده
  • نظرات : 0 خصوصي ، 83 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     


    روزها گذشت و گنجشك با خدا هيچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اين گونه مي گفت " . مي ايد ، من تنها گوشي هستم كه غصه هايش را مي شنود و يگانه قلبي ام كه دردهايش را در خود نگه مي دارد و سر انجام گنجشك روي شاخه اي از درخت دنيا نشست . فرشتگان چشم به لبهايش دوختند ، گنجشك هيچ نگفت و خدا لب به سخن گشود " با من بگو از انچه سنگيني سينه توست ." گنجشك گفت " لانه كوچكي داشتم ، ارامگاه خستگي هايم بود و سرپناه بي كسي ام . تو همان را هم از من گرفتي . اين توفان بي موقع چه بود ؟ چه مي خواستي از لانه محقرم كجاي دنيا را گرفته بود ؟ و سنگيني بغضي راه بر كلامش بست. سكوتي در عرش طنين انداز شد . فرشتگان همه سر به زير انداختند .
    خدا گفت " ماري در راه لانه ات بود . خواب بودي . باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند. انگاه تو از كمين مار پر گشودي . گنجشك خيره در خدايي خدا مانده بود.
    خدا گفت " و چه بسيار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم و تو ندانسته به دشمني ام بر خاستي.
    اشك در ديدگان گنجشك نشسته بود . ناگاه چيزي در درونش فرو ريخت . هاي هاي گريه هايش ملكوت خدا را پر كرد

    بسم رب النور

    سلام خدمت استاد بزرگوارم

    انشاا... كه حالتون خوب باشه

    ممنون از حضور پرمهرتون در سرزمين نور

    يا حق

    سلام سيد

    گله نكن لطفا كه خودم داغم تازه است ... سيستم خونه رو فروختم ... پس از خونه نمي تونم كانكت شم ... مي مونه سر كار كه اونم بخاطر وجدان كار كمتر مي تونم آنلاين شم ... تازه شم رئيس عزيز همه نظر خواهي ها رو بلوكه كرده ميگه هك ميشم ... اونوقت من بيچاره اين وسطااااااا گير كردم

    انصاف بده خب ... در ضمن شما رو اد كردم ... مي بينم شما رو ان شا الله ... يا حق

    سلام

    ممنون از دعاي خيرتون...

    خدا كند كه مهره بفهمد كه هميشه نميتوان پياده بود...

    در پناهش موفق و مويد باشيد.

    ياعلي

    + ف 

    پسر عمو سلام

    از احوال پرسي شما تشكر ميكنم

    آسمان دلم ابري شده التماس دعا دارم

    به نام حضرت دوست

    سلام آقا سيد

    كاش آن سوار قدري بايستد تا ما پياده نظام به او برسيم

    دلمون براتون تنگ شده

    نايب الزياره بودم

    در پناه حضرت دوست

    هر گاه خدا تو را به لبه پرتگاه هدايت كرد به خدا اطمينان كن چون يا تو را از پشت خواهد گرفت يا به تو پرواز كردن خواهد آموخت!

    هوالحق

    سلام

    چه سعادتي ... روز جمعه... آخ جون! پس دعامونم كردين...

    ما كه هميشه به ياد همه دوستان هستيم....به خصوص دوستان ساداتمون... آخه وقت و بي وقت ازشون عيدي و التماس دعا مي خوايم!!!! (عجب طمع كار! طمع چيز بديه ولي...سر همين طمع امروز كلي تو ازمون منفي زدم!!!)

    دعا كنين اين طمع ما كمي كم بشه كه ترازامون تو ازمون سه هفته بعد كمي زياد بشه!

    التماس دعا

    مخلص كليه سادات علوي و حسيني هم مي باشيم با شدت زياد !

    در مورد متنت : زندگي مي تواند بازي باشد و تو مهر ه اش باشي ولي به شرطي كه خود بخواهي بازي كني . اگر نخواستي بازي كني بگذار ديگران لذت ديدنت را با خود داشته باشند كه ناظر بودن تو حتي مهره بودنت دلگرمي همه است !

    در مورد خودم : نمياي ؟!

    به نامش...

    پياده دويدن هم بد نيست به شرط اينكه پياده مان نكرده باشند . خودمان خودمان را پياده بخواهيم ...

    ظهر جمعه بخير...

    مي دانم آدينه اي خواهدآمد ...

    فقط يه كامنت از شما گرفتم( 10 خرداد) البته خيلي بهش نمي اومد براش زحمت كشيده باشيد منظورتون همونه؟

    به هر حال ممنون از حضورتون. از نظر محرومم نكنيد.

    ياعلي!

    سلام بر استاد گرامي

    سيد بزرگوار ... اين مطلب را همچين هاي كلاس مرقوم فرموده ايد كه فهمش از سوات نم كشيده ي من آبدارچي بر نمي آيد ...

    همچون جناب يزدي هم شطرنج را به قاعده بلت نيستم كه بگويم خدمت ميرسم ... اما حاضرم تا به تماشا بنشينم ...

    و بر عكس دوستاني كه به پياده بودن و سوار بودن و شاه و فيل و اسب و گاو گوسفند ....(اين ها از كجا اومدند تو ييهو نمي دانم!) فكر مي كنند
    من به اين فكر م يكنم كه اصلا مهره نباشم ....
    چرا كه اگر مهره باشم ناگذير به بازي گرفته خواهم شد ...

    و اگر بنا بود مهره اي باشم در صفحه خط خطي پس اين همه لوازم جانبي چرا به من اضافه كرده است؟

    جاري باشيد
    يا حق

    سلام سيد جان نه ما كم سعادتيم كه حتي وقتي مي يايم يه چند خط كوتاه يادگاري هم مي نويسيم شما نمي بينييد ....

    تقريباً جز 10 نفر اول اين پست بودم كه كامنت گذاشتم . دعامون كن سيد گل .

    علي علي

    انتظار سخت است ...

    و تو نميشود كه نباشي ...........

    اي تو هميشه درميان ................

    وتو نمي شود كه نباشي..............

    هميشه بمان

    اي تو هميشه در ميان

    وقتي سر ميزني

    دل گرفته تازه ميفهمه كه داشتن گرماي دوست براي نفس كشيدن

    چه نيكوست

    صدا كن مرا صداي تو خوب است /صداي تو سبزينه ي آن گياه عجيبي است كه در انتهاي صميميت حزن ميرويد

    ......................................

    بازي دنيا با ما و بازي شطرنج /ما در اصل هميشه پياده ايم

    گاهي براي دلشادي امان وزارت ميابيم يا شاهي يا .........اما فقط سربازيم وبايد سر ببازيم تا بودنمان نمود يابد نقش هاي ديگر عرضي است نه جوهري و چه زود گول ميخوريم

    و بازي گردان اصلي ما را به بازي خود مي آزمايد تا ميزان ظرفيت كوچكي مان را ياد اور شود و اينكه فقط قادر اصلي اوست

    حتي اگر شاهت كنم

     <      1   2   3   4   5    >>    >