سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 27
بازدید دیروز: 36
بازدید کل: 1371405
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



قرآن و زندگی - 5

یکشنبه 88 تیر 14

در جلسه‌ی 13 تیرماه 88 هم‌اندبشی جوانان، ابتدا مروری داشتیم بر آنچه که تا کنون بحث شده بود. هنگام مرور بر مفهوم ایاک نعبد و ایاک نستعین و ضرورت توجه به خداوند هستی، به عنوان همه کاره‌ی زندگی انسان و لزوم عدم وابستگی به غیر او، یکی از دوستان حاضر در جلسه سئوالی را طرح نمود که باعث شد تمام وقت این جلسه به بحث و تبادل نظر در خصوص این سئوال اختصاص یابد. سئوال این بود: آیا انسانی که از خدا غافل است و زندگی خدائی ندارد، زندگی اش راحت‌تر است؟
یکی از دوستان می‌گفت: این قبیل افراد همه چیز را با دید علمی می نگرند. بدین ترتیب که اگر از نظر علمی، مثلاً مبحث نماز برایشان ثابت شود، نماز می خوانند و گرنه نمی خوانند.
یکی دیگر از دوستان معتقد بود که اول باید تعریف درستی از راحتی ارائه داد. باید دید تعریف ما از راحتی چیست؟ باید ببینیم که تعریف نیازها چیست؟ آیا وقتی نیازهای انسان رفع می شود، انسان احساس راحتی می کند یا بیشتر احساس نیاز به راحتی می‌کند؟
دوست دیگری می‌گفت: کلاً کسی که کمتر می‌داند راحت‌تر است؛ به عنوان نمونه یکی از آشنایان ما به دلیل نداشتن آگاهی و علم لازم در خصوص بسیاری از مسائل دینی، بدون ترس و راحت زندگی می کند. اما حالا سوال اصلی من این است که 
اصلاً آیا در این دنیا بایستی به انسان خوش بگذرد یا نه؟
دوستی در پاسخ چنین گفت: البته که بله؛ ولی خداوند برای انسان‌ها سرعت‌گیر گذاشته است. رحمانیت خدا موجب گردیده تا حتی انسان کافر، اگر شرایط چیزی را فراهم نماید، خداوند بر اساس آن شرایط به وجود آمده به او فیض می‌رساند. این موضوع برای بندگان مومن هم وجود دارد؛ ولی به بنده‌ی مؤمنش تذکراتی می‌دهد و به‌خاطر دادن پاداش اُخروی، تلخی‌هائی هم به او می‌دهد.

                                                                     

سپس اینجانب در جمع‌بندی بحث، ابتدا این سئوال را مطرح کردم که آیا واقعا انسان‌های کافر راحت زندگی می‌کنند؟ اصلاً تعریف راحتی چیست؟ و آیا غوطه‌وری در نعمت‌های مادی، به معنای رفاه و راحتی است؟

و آنگاه پس از هم‌فکری دوستان و ارائه‌ی نظر توسط آنان ادامه دادم: به نظر نمی‌رسد تعریف راحتی این باشد. زیرا اگر کسی در نعمت غرق باشد اما آرامش روحی نداشته باشد هرگز راحت نیست؛ و بر عکس، اگر کسی گرسنه باشد اما آرامش روحی داشته باشد، راحت و آسوده زندگی می‌کند. این یک واقعیت است که هم تجربه و هم علوم روز آن را تایید می‌کند و هم علوم دینی آن را قبول کرده است. بنابراین انسان مومن داشتن معنویت را مهمترین رکن و اساس راحتی و آرامش می‌داند.

آنان که تهی از معنویت و باورهای غیرمادی هستند، از خلأ روحی برخوردار خواهند شد و خلأ روحی و معنوی موجب نابودی انسان می‌شود. به خاطر همین است که معتقدیم که زندگی این افراد، زندگی حیوانی است. این حقیقتی است که خداوند در قرآن هم به آن اشاره می‌کند. قرآن گاهی اینان را به مردگانی زنده‌نما معرفی می‌کند و گاهی انسانی را که از قلب و عقل و اندیشه‌ی خود برای تعالی و رشد معنوی و الهی استفاده نکند مانند چهارپایان می‌داند.. اولئک کالانعام بل هم اضل سبیلا. بنابراین سختی، نشانه‌ی عدم آسایش و عدم رفاه نیست؛ چرا که چه بسیار لازم است که انسان در مسیر رشد و تعالی، دچار سختی‌هایی بشود. شما دقت کنید حتی مرتاضان هندی برای رسیدن به مدارجی از تاثیرات معنوی به خودشان ریاضت و سختی می‌دهند و با همین سختی‌هاست که یدان مراتب دست می‌یابند. البته ما ریاضت‌های فارغ از دین خدا را تایید نمی‌کنیم اما این یک اصل است که باید مورد دقت قرار گیرد و زندگی‌های پر زرق و برق دل و هوشمان را نبرد.

سپس به دیدگاه دینی در این مقوله اشاره کردم و گفتم: قبلا هم گفتیم که خداوند رحمان و رحیم است. رحمانیت خداوند شامل تمام موجودات و حتی انسان های کافر و حتی ضد خدا هم می‌شود. در روایت است که موسی به خداوند عرض کرد: چطور به فرعون روزی می‌دهی با اینکه او وظیفه‌ی خود را در مقابل تو ترک کرده و حق بندگی‌ات را ادا نمی کند؟ خب روزی او را قطع کن تا ملت از دستش راحت شوند. خداوند به موسی فرمود: اگر او وظیفه‌ی بندگی را ترک کرده من نمی‌توانم وظیفه‌ی خدایی خودم را ترک کنم.

این معنای رحمانیت خداوند است. اما رحیمیت خداوند شامل مومنان و بندگان صالح او می‌شود. در تعریف رحمانیت و رحیمیت خداوند و نوع رفتار او با بندگان، بایستی هر دو جهان را با هم در نظر گرفت. خداوند جهان مادی را به کافر می‌دهد که اگر کارهای خوبی هم در دنیا داشت، به خاطر آنها در قیامت از خداوند طلب‌کار و مدعی نباشد. در یکی از آیات قرآن هست که فلا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیرا لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما؛ یعنی کافران گمان نکنند این همه نعمت که ارزانی‌شان می‌کنیم به نفع آنان است؛ اینان باید بدانند که ما به آنها زمینه می‌دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند و روز قیامت طلب‌کار ما نباشند. اما از آن‌سو انسان مؤمن را در سختی‌ها و مصیبت‌هایی قرار می دهد تا منتج به پاکی او شود. این سختی‌ها و تحمل آنها به نفع اوست تا گناهان و بدی‌های دنیایش پاک شود و بتواند در قیامت راحت‌تر از پس حساب و کتاب برآید. شاید یکی از معانی این روایت که از امیرمومنان نقل شده همین باشد که فرمود: الدنیا سجن المومن و جنه الکافر؛ یعنی دنیا زندان مومن و بهشت کافر است.