سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 60
بازدید دیروز: 36
بازدید کل: 1371438
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



قرآن و زندگی ـ 4

یکشنبه 88 تیر 7

دوستانی که مباحث جلسات هم‌اندیشی را پی‌گیری می‌کنند اطلاع دارند که به دلیل مسایل پیش‌آمده‌ی بعد از انتخابات 22 خرداد، یک جلسه تعطیل بوده است و یک جلسه نیز به مباحث متفرقه اختصاص یافت. اینک خلاصه‌ای از عرایض حقیر در جلسه‌ی شصتم هم‏اندیشی مورخه 6/4/1388 تقدیم حضورتان می‌شود:

ایاک نعبد و ایاک نستعین: تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوئیم.
در ترجمه‌ی آیه، کلمه‌ی «تنها» را از کجا آورده‌ایم؟ پاسخ این است که طبق قاعده‌ی زبان عربی، باید اول، فعل بیاید و بعد از آن مفعول. یعنی باید اینگونه باشد که نعبدک و نستعینک؛ اما اینکه مفعول در هردو جمله‌ی این آیه، مقدم بر فعل شده است، براساس قواعد ادبیات عرب نشانه‌ی انحصار است. یعنی تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم.

حالا یک سوال دیگر: به چه دلیل افعال به‌کار رفته در این آیه به صورت جمع بیان شده‌اند؟
پاسخ این است که چون انسان، خودش را در مقابل خداوند بسیار ناچیز، کوچک و نادیدنی می‌بیند، سعی می‌کند در قالب گروهی و دسته جمعی قرار بگیرد و امید آن دارد که به برکت وجود افرادی خاص در میان بندگان، او نیز مورد توجه و عنایت خداوند قرار گیرد. لذا فارغ از وجود فردی خود، خویشتن را در عرش کبریائی پروردگار حاضر می بیند؛ که حدیثی از امام معصوم نیز با همین مضمون داریم. پس وقتی من می‌گویم ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی چون از خودم می‌ترسم و می‌بینم که لیاقت جواب خداوند را ندارم، خود را در صف سایر بندگان جا می‌زنم؛ زیرا ممکن است که در میان این همه بنده‌ی خوب خدا که همزبان و همزمان با من عبادت می‌کنند، من یا عده‌ای مثل من باشند اما حتما خداوند به این گروه توجه و عنایت دارد. در این صورت شاید صدای من هم در این میان به خداوندگار هستی برسد و به احترام بندگان خالص لبیکی هم من بشنوم.

سوال: آیا این آیه برای این است که ما بخوانیم و رد بشویم؟ به عبارت دیگر آیا داریم به‌عنوان یک قول، آن‌را  می‌خوانیم یا اینکه داریم به آن اقرار می‌کنیم؟ اگر اولی باشد که اثر ندارد و اگر دومی باشد که با رفتارمان منافات دارد.
پاسخ: درست است. وقتی ما تنها خدا را شایسته‌ی عبادت می‌بینیم، دیگر نباید کس یا چیز دیگری را مانند خدا بدانیم و در مقابلش کرنش کنیم و عظمتی برایش ببینیم که تنها شایسته‌ی خداست. اما نکته ای که هست این است که ما در معارف دینی دو نوع شرک داریم: شرک جلی و شرک خفی.
شرک جلی یا شرک آشکار: همان نوع معروف شرک است که انسان چیز دیگری غیر از خدا را بپرستد؛ خواه آن چیز بت باشد یا خورشید باشد یا شیطان و یا هرچیز دیگر...
شرک خفی یا پنهان: همان چیزی است که اکثر موحدان و خدا پرستان به آن مبتلا هستند. خب وقت ما می‌گوییم که ایاک نعبد؛ دیگر نباید جلوه‌های عالم و قدرت‌های فیزیکی و بشری و نیز علاقمندی‌های خودمان جای خدا را بگیرند یا حتی در کنار او قرار بگیرند. یعنی نباید مال دنیا، مقام، همسر، فرزند و هرچیز دیگری مثل همای نفس خدایمان بشوند. همین‌طور وقتی می‌گوییم تنها از تو مدد می‌جوییم دیگر نباید چشم امید به هیچ کس غیر از خدا داشته باشیم. در حالی که رفتار طبیعی ما مسلمانان عادی این است که معمولا به همه‌کس و همه‌جا متوسل می‌شویم و وقتی از همه ناامید شدیم تازه یادمان می‌افتد که باید به خداومد رو کنیم و از او بخواهیم.
 شرک نوع اول که معلوم است و خداوند بارها تاکید کرده است که گناهی نابخشودنی است. اما شرک نوع دوم، هرچند که یک مسلمان نباید در همین مقدار هم از خدایش غافل باشد اما به هرحال در بسیاری از خدا پرستان وجود دارد و در واقع، به‌نوعی سهل‌انگاری و بی‌توجهی است نه بی‌اعتقادی. این نوع از شرک، قابل گذشت و بخشش الهی است. و البته زحمت زیادی می‌خواهد تا یک انسان مسلمان خود را از شر این نوع شرک هم خلاص کند و به مرز بالایی از خلوص و عبادت برسد.

در جلسه‌ی آینده، ابعاد دیگر این آیه مورد بحث و تبادل نظر قرار خواهد گرفت.