سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 178
بازدید دیروز: 220
بازدید کل: 1370990
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



اربعیــــن

دوشنبه 87 بهمن 28

چهل روز از آن حادثه ی تلخ می‏گذرد.. 
این عطیه است که دست جابر را گرفته تا راهنمایش باشد به مزار حسین علیه السلام.. 
عطیه! دست ما را هم می‏گیری؟  اما نه.. ما کجا و حابر کجا؟
جابر صحابی حلیل القدر پیامبر خدا بود و ما..؟
جابر چشمش کور بود و ما دلمان چیزی نمی‏بیند..
کاش عطیه‏ای هم پیدا می‏شد که دست دل ما را بگیرد..
آخر مدت‏هاست که ما چشم دلمان کور است..
مدت‏هاست که غافلیم از حسین و هرچه می‏گردیم پیدایش نمی‏کنیم..
مدت‏هاست فرزند عزیزش را چشم‏انتظار گذاشته‏ایم و راه به سویش نمی‏
یابیم..
کجایی عطیه؟ دست دل ما را هم بگیر.. ببر ما را ..
ببر به جایی که بتوانیم بگوییم السلام علیک یا حجه الله..
عطیه! ما که از کثرت گناه و دوری از آن بزرگان روی نیاز هم نداریم..
ما که از شدت تعفن روحمان عرق شرم بر پیشانی داریم...
می ترسیم حتی به سلامی که شاید جوابی نداشته باشد..
پس روی به تو می‏آوریم تا دستمان را بگیری و راهنمایمان باشی به آنجا که دلمان روشن شود..
ببر ما را .. ببر عطیه !