سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 197
بازدید دیروز: 220
بازدید کل: 1371009
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



من و پروانه

پنج شنبه 86 خرداد 10

دیشب... من و پروانه بودیم  و ..  هر دو ، یارمان به کنار. قبل ار آن فکر می کردم من نیز عاشقم  و چون او در بند معشوق ... اما سحر بود که به اشتباه خویش پی بردم.

 

   پروانه ، هنوز از گرد راه نرسیده بود که به معشوق راه یافت و من ، هنوز اندر خم یک کوچه بودم.

   او لحظه ای آرام نداشت و پیوسته بر گرد رخ یار می گشت ... ولی من در استراحت بودم.

   دیشب پروانه به عشق پاسخ گفت ... ومن فقط بدان می اندیشیدم.

 

   دیشب پروانه عنان از کف داد ... دل به دریا ... نه ،  نه ، که دل  به آتش زد ؛ سوخت  و به وصال  ره یافت  .... ولی من جانب احتیاط ،  رها نکردم و فقط از دور ...  آری از دور به یارم پیغام دادم که دوستش دارم .

 

   دیشب من و پروانه  هر دو از پرواز باز ایستادیم ... اما او بال و پر به آتش دوست باخت ... و من از ترس آتش، بال و پر بستم تا اصلاً پروازی نداشته باشم .

   آخر، او دیوانه شده بود ... ولی  من ، عقل خود را نباخته بودم.

 

   و بالأخره او  به وصال رسید و خود را به پای شمع افکند ... و من عاقلانه از خطرات راه منزل لیلی فرار کردم .

 

   و امروز .. او سال هاست که در اوج طراوت ، از آن سوها   بر من --  یعنی عاقل آن روز --  می نگرد و بر سفاهت همیشگی ام  می خندد ...

                                                                                             روحش شاد و روانش آرام  باد ...

 

 

تقدیم به هم درس ، هم دوره  و همرازم  شهید محمد تقی شرعی

که با یاد زهرای اطهر و با عشق بانو ، در عملیات کربلای پنج

از ناحیه ی پهلو زخمی و ... شهید شد.

 به مناسبت هفته ی دفاع مقدس