سلام بر سيد بزرگوار
منم چيزي ندارم در وصف شما بگويم جز اينكه صلوات مي فرستم بر محمد و خاندان پاكش و دعا ميكنم خداوند بزرگ شما را نگاه دارد .
حاجي جان اين حكايت ماه و ... منو ياد يه خواب انداخت كه خيلي سال پيش ديده بودم :
خواب ديدم بر بالاي كوهي قرار داشتم كه هوا آنقدر تاريك شد كه قدمي را كه برداشته بودمترسيدم زمين بگذارم چون نميدانستم زير پايم چيست . در همان حال از خدا كمك خواستم كه راه را بر من روشن گرداند . پس ديدم خورشيد در وسط آسمان ظاهر شد و تا وارد منزل كه شدم غروب كرد .
دعا فراموشتان نشود
يا علي