سلام اين حکايت منو ياد حاتم طايي انداخت که ازش پرسيدن ايا از خودت بخشنده تر هم سراغ داري گفت اري پيرزني که قتي شبي مهمانش بدم وتنها دارايي او يک گسفند بود وآنرا براي پذيرايي از من سر بريد... ازين ادما کچا ميشه پيداکرد چز تک و تکي...... سال نو مبارک وبهارتون بي خزان