سلام حاج آقا....

ففط خدا رو شكر كه اوضاعمون بدتر از اين نشد.....

بدتر از اينا رو من ميترسيدم ازش...ولي بازم خدا رو شكر هنوز ماها ميتونيم تو اين خيابونا راحت قدم برداريم!! ميترسيدم از اينكه روزي برسه كه بخان چادر از سرمون بردارن..همونطور كه تو زمان انتخابات ازين كارا كردن!!!

راستي حاجي نگرانتون بودم..چند وقتيه ازتون بي خبر بودم....خدا رو شكر گه هنوز مشت محكمي هستيد در دهان بعضيا!

دعامون كنيد....يا علي...

با عرض سلام وخدا قوت خدمت عوي زاده بزرگوارو محترم

همچنين با عرض سلام خدمت خوانندگان وبلاگ وزين شما

مخصوصا كساني كه در مطالبتان كامنتهايشان را يا در دلها يا قضاوتهايشان را مطرح كرديد .

من درو دل اين سيد بزرگوار را كاملات متوجه شدم ونظر وعقيده من هم همين هست .

اگر اين كساني كه روز قدس در خيابانها ريختند وبا شعار مرگ بر فرانسه خواستند به نحوي حرف خودشون رو بزنند اين راهش نبود .البته متاسفانه هستند وبودند كساني كه اجازه حرف زدن هم به اين اشخاص ندادند

من خودم از كساني بودم كه به خاطر انقلابم ونظامم به يكي از اين اشخاص راي دادم اما الان كاملا پشمان هستم البته خدا را شكر ميكنم كه به طرف رقيب راي ندادم زيرا اين شخص را از همون اول صلاح يت در راي دادن نميدانستم اما شخصي را كه راي دادم اين گونه نبود نميدانم چه عواملي باعث شد كه اين گونه برخوردها را كند متاسف ومتاثر شدم

در ودل همه ما بسيار هست وشنونده اي براي ان نيست

حالا عمو زاده گرامي يك گلايه هم از شما دارم بر خلاف اون شخصي كه به قولي همسفر شما بوده وشما را به نا عدالتي متهم كرده من شما رو به ناعدالتي متهم نميكنم اما انتظار بيشتري از شما داشتم شما كه به طور كل مارو فراموش كرديد .همه اين ها بعد از سفر شروع شد

هر چند اعياد را تبريك گفتم اما دريغ از يك جواب

اميدوارم باز هم سري به ما بزنيد ومارا ...........

سلام عليکم آقا سيد عزيزمان

بله سخته ، توضيح واضح !

خصوصا وقتي در شرايطي باشد كه الان در آنيم !

خدا بر سعه ي صدر شما بيفزايد

و باز هم سكوت

شايد تا هميشه

به روزم...

سيد عزيز سلام مجدد

اما هر چه خوانديم همه اش از قضاوت هاي عجولانه و پيش داوري هاي دوستان بود كه كمي آن طرف تر را نديدند و جنبه ي ديگر صحبت ها را نخواندند....

هر كسي از ظن خود شد يار من...

و جالب تر اين جاست كه اين دوستان ، كسي را به قضاوت عجولانه متهم مي كنند كه در مقدمات نوشته هاي خود ، اتهام ها را از خود بري كرده!

كمي بهتر بخوانيم شايد ديگر اين برداشت ها هم پيش نيايد...

(( قطعا خطاب ايشان در خصوص ويژگي هاي شركت كنندگان به همه آنها نبود و قطعا آنهايي كه آمده بودند براي قدس نيامدند!...

چه موسوي ، كروبي ، خاتمي و چه جماعت معترض به نتيجه انتخابات...))

انتخابات هم خوب بهانه اي شد،هم براي دوستان معترض و غافل...

و هم براي دشمن به دنبال فرصت...

افسوس كه اين دعواي خانوادگي به بيرون درز كرد و آن قدر مرد ميدان نبوديم كه خودمان مشكلات خودمان را حل كنيم...

پناهمان شد بي بي سي و وي او اي... گريه و زاريمان را براي نوبت شما كرديم و آنها را غمخوار و دلسوز خود دانستيم!

حالا تحويل بگيريم نتيجه اش را...

امروز از ايران در خاورميانه چه خبر؟!

سلام سيد عزيز...

اين يعني احترام به مخاطب...!

از شما غير اين انتظار نمي رفت...

دستتون درد نكنه...

با همه سرشلوغي و گرفتاري...

مخاطبتون رو ارزشمند مي دونيد

اميدوارم موفق باشيد

ما رو هم از دعاي خيرتون بي نصيب نذاريد

شد بيست و سه روز...

ياعلي

سلام. من برخلاف خيلي از دوستان نظرم در مورد شما عوض نشد، چون هم حرفتون رو خوب فهميدم و هم اين‏كه شناختم نسبت به شما به اين سادگي به دست نيومده. ممنونم كه براي نظر دوستانتون انقدر ارزش قائليد كه پاسخشون رو مي‏ديد. من با بيش‏تر حرف‏هاي شما موافقم اما دلم نمي‏خواد اون بي‏گناهاني رو هم كه شايد حرفشون هم ناحق نباشه تنها رها كنيم و با چوب ضد دين و ضد انقلاب بودن از خودمون دورشون كنيم تا ديگه احساس تعلق به اين كشور نكنن. من مي‏گم بايد بهشون فرصت داد تا حرف بزنن و حرف بشنون. نه اين‏كه فقط سركوبشون كرد تا راه چاره‏ي ديگه‏اي جز اين حركات نداشته باشن. چون به هر حال اونا ساكت نخواهند شد. پس نبايد كاري كنيم كه به اين بحران دامن زده بشه و به قول شما دشمن شاد بشيم. باز هم ارادتم رو نسبت به شما و وبلاگتون ابراز مي‏كنم و التماس دعا دارم

سلام و عرض ادب

وقتي كامنتها رو توي اين پستتون خوندم واقعا متعجب شدم چون شما به هيچ عنوان همه رو متهم به چيزايي كه كامنت گذاران گفته بودن نكرده بودين. پس بنابراين فكر ميكنم تعصب در ديد اونها اجازه نميده تا انتقادي رو كامل و اونطور كه هست بپذيرن... و چقدر بد!

متاسفانه بهترين دوستها يا حتي بهترين اقوام سر اين قضايا خيلي راحت مقابل آدم مي ايستن. همينطور كه دوستان شما كه به شما اعتقاد و باور داشتن با يه پست كه كاملا بي طرفانه نوشته شده بود باورشون رو از دست دادن...

چقدر دردناكه كه اين موضوع حتي باعث شده دلها هم از هم دور بشه!

گفتم دوستت دارم. نگاهي به من کرد و گفت:چند تا؟ دستام رو بالا آوردم و تمام انگشتهاي دستمو نشونش دادم. اما اون به کف دستام نگاه مي کرد که خالي بود ...