• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : آخرين پست من..
  • نظرات : 17 خصوصي ، 79 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    مطالب كافي بود براي تازه كردن داغ فراق...چه برسد به اين صداي موسيقي زمينه كه ديگر حال را ديگر گون كرد...

    به به...

    اولين سلام را رسول خدا به ما داده اند و ما‏ آمده ايم كه جواب سلام آقا رو بديم...

    صلي الله عليك يا نبي الله يا رسول الله...

    يعني ميشه يه بار ديگه و يه فرصت ديگه ... دعوت بشيم و مهمان آن صاحبان رحمت و نعمت بشيم؟!

    آه... حال مائيم و حسرت ديداري دوباره...

    زآتش مهري كه خود افروختي/عشقو جان و پيكرم را سوختي

    هر كه زين آتش مسوزد پخته نيست/وانكه زين آتش بماند خام كيست؟!

    اي تو داروي تن تب خيز من/ وي همه چيز من و هر چيز من

    رو ز هر چه غير تو بر تافتم/ خويشتن را در وجودت يافتم

    مي گدازد گرچه جانم از فراق/ زنده مي دارد دلم را اشتياق

    راستي را از چه جانم سوختي؟!/ وين چه آتش بود تو افروختي؟!

    خوب كردي بيشتر جانم بسوز!/هر چه خواهي بر لهيبش بر فروز

    عاقبت من يار خود را يافتم/نازنين دلدار خود را يافتم

    ياد تو روشنگر اسرار من/ اي خوشا من تا شدي تو يار من!

    ياعلي