سلام مجدد

وقتي در ورد داشتم تايپ مي كردم نوشته درست بود نمي دانم چرا به خاطر كلمه TQM سطري بهم ريخت آن جمله چنين بود
مديريت کيفيت فراگير (TQM) که ژاپن را در بسياري موارد و بويژه در صنعت به حد بالاي ترقي رسانده است، امروزه به عنوان ابزاري موثر در جهان بکار گرفته مي شود

سلام سيد عزيز اخوي مهربانم ، حلول ماه شعبان مبارک .
يادش بخير وقتي در دانشکده واحد مديريت را مي خوانديم و شيوه هاي نوين مديريتي جهان را با کشور خودمان مقايسه مي کرديم بيشتر به اين نکته مي رسيدم که اي کاش مديران ما دانش مديريت داشتند و نيز شيوه و خط مشي مديريتشان اسلامي بود که در اين صورت اينقدر مشغول آزمون و خطا کردن سليقه هاي خودشان نبودند و بسياري از مديران و رئيسان خيال نمي کردند چون رئيس هستند، لاجرم بيشتر و بهتر از ديگران مي فهمند و خيال نمي کردند که سازمان و کارکنان و اموال آن ملک طلق آنان است و همه چيز برايشان مباح است که هر جور دوست دارند تصرف و بالا و پايين کنند.

امروزه توسعه يافتگي در جهان متغير و غير قابل بازگشت، بدون توسل به دانش مديريت ممکن نيست. تغييرات بقدري سريع رخ مي دهند که مديران و رهبران سازمانهاي دولتي و خصوصي احساس مي کنند که دائما در برابر مانع گيج کننده اي قرار مي گيرند که آنها را به چالش مي طلبد و مي بايستي روشهاي نوين و مهارتهاي نوين را طراحي کرده بکار ببندند. برهمين اساس ، خدمات رساني و برخورداري از توان تغيير سريع، يکي از عوامل موفقيت در قرن بيست و يکم به شمار ميرود. اشتغال زايي ، افزايش رشد اقتصادي، توانايي حضور موثر در دنياي رقابت، توانايي ايجاد منابع موثر و ضمانت و پشتيباني جامع از مصرف کننده ، ذهن برنامه ريزان و مديران را به خود مشغول کرده است مديريت کيفيت فراگير (TQM) که ژاپن را در بسياري موارد و بويژه در صنعت به حد بالاي ترقي رسانده است، امروزه به عنوان ابزاري موثر در جهان بکار گرفته مي شود. در چنين شرايطي توجه صاحب نظران به موضوعات مرتبط با شيوه هاي نوين مديريتي مشتري مدار و تلاش در جهت معرفي و آشنا ساختن صنايع توليدي و خدماتي با اين روشها و گسترش فنون و ابزارهاي مورد نياز به منظور تسهيل استفاده و بکارگيري هر چه دقيق تر آنها از اهميت زيادي برخوردار است. لستر تارو مي گويد: مبناي ثروت آفريني در اقتصاد امروز، دانش و تخصص است. تارو از انقلابي خبر مي دهد كه نيروي حركت خود را از مغزها مي گيرد و ارزش مغزها را بالا مي برد. بي شك عصر حاضر، عصر سازمانهاست و متوليان اين سازمانها، انسانها هستند. انسانهايي كه خود به واسطه در اختيار داشتن عظيم ترين منبع قدرت يعني تفكر، مي توانند موجبات تعالي، حركت و رشد سازمانها را پديد آورند

به روزم :ميلاد مولاي عشق و سردار وفا

سلام سد

هستيم

مخلصتم هستيم

ميخونمش و

بعد مينظرم

ممنون كه به يادمي

يا علي
راسي عيدتم مبارك

سلام آقا سيد

زيارت قبول. چند وقت پيش كه از ماموريت بر مي گشتم به راديو شبكه استاني گوش مي دادم . حاج آقا دعوت شده به برنامه حديثي از موسي بن جعفر عليه السلام نقل كردند كه زيارت امام رضاع برتر از زيارت امام حسين ع مي باشد. و همچنين حديث ديگري نقل كردند كه ثواب هفتاد حج مقبول را دارد... خوش بحال ما

در مورد بحث وهابيت هم من اعتقاد دارم صد رحمت و شرف بر آنهايي كه مستقيما اعلان كفر مي كنند و بر اسلام مي تازند. تا آنهايي كه مي گويند ما اسلام را قبول داريم . اما، اگر ، ولي ،اينطور بهتر است ،رابه ديگران ارائه مي دهند ، اسلام مورد نظر خود...

حتما خوب مي دانيد كه دشمنان اسلام و پيغمبر ص امروزه ديگر مستقيما به دشمني بر نمي خيزند . بلكه همان كاري را مي كنند كه معاويه و ديگر خلفا با اسلام كردند.

زيرا ياد گرفته اند كه در كشورهاي اسلامي نبايستي مستقيما بگويند كه اسلام و پيغمبر و ائمه شما حقيقت ندارد بلكه بايستي خود را همكلام و همرنگ سازند و بعد از در تحريف و شبهه اندازي درايند

كه خطر اينها هزاران بار از دشمني مسقيم بدتر است...

در مورد پست آخر : بسياري از مديران امروزي :گله گوسفند مي خواهند و خود مي خواهند چوپان آنها باشند...

و اين هم گرفتاري جواناني تازه استخدام شده مثل من در ادارت دولتي است كه نمي خواهيم گوسفند باشيم : به كه بگوييم؟

يهويي اينجا رسيدم

ميرم و دوباره بعد سيو كردنش كه خوندم نظرمو ميدم

فقط الان اومدم براي عرض ادب

تا بعد و نظر اصليم

يا حق !

به نام خدا

سلام.

از سر زدنتون به وبلاگمون خوش حال شديم. يه عرض ادب مختصر هم در جوابتون نوشتيم.

و اما اين نوشته : پرنكته بود و تذكر دهنده. خيلي خوبه اگه مردم بدونن كه اسلام چه نكات مديريتي ارزشمندي داره و خيلي بهتره اگه بدونيم در دين عزيز ما چه قدر به مردم و ارزش و حقوق اون ها تاكيد شده.

در كنار اين برده داري همون طور كه مي دونيد هزاران گناه كوچك و بزرگ ديگه هم رخ مي ده. نمي دونم كي مي خوايم چشمامون رو باز كنيم و سرهامون رو بالا بگيريم؟! كي مي شه كه عزت و سربلندي اسلام رو ببينيم؟ كي مي شه حق اسلام ادا بشه و پرچمش باافتخار بالا بره؟ ياد بگيريم مسلمان وار زندگي كنيم.

به اميد ظهور نزديكش.

در پناهش.

به نكته جالبي پرداختيد اما فكر ميكنم اين موضوع در برابر تمام اشكال ها و مشكلاتي كه در جامعه ما و بين مسئولين و... وجود داره چندان تاثيرگذار نيست! منظورم رو اينطور برسونم كه مشكلات جدي تري وجود داره كه تحميل سليقه شخصي جزو كوچيكتريناش هست!

سلام آقا سيد عزيز

از حضورتون ممنون

پست قابل تاملي بود......... اينجا همه فقط اداي مدير هارو در ميارن

باعرض سلام و احترام خدمت آقاي واحدي عزيز

از اينكه به وبلاگ بنده سر زديد كمال تشكر را دارم و اميدوارم همين طور كه فرموديد مديران محترم خود را پاسخگوي جدي بدانند نه طلبکار واقعي

از مطالب خوبتون هم هميشه بهره ميبريم

يا حق

سلام استاد

ممنون از صحبتاي خوبتون.

يعد از انقلاب يكي از مواردي كه باعث لطمه زدن به جايگاه مديريتي و در نتيجه ضعف در دواير دولتي خصوصا شده، اين هست كه اگر كسي مومن بود بدون توجه به تخصص او در اين زمينه مديريتي او را بر كاري گمارده اند.

من خودمم فكر ميكنم اصل ايمان و تعهد در كار مديريتي لازم مي باشد اما اينكه بدون تخصص لحاظ بشه، من قبو.ل ندارم.

التماس دعا.

يا علي.

سلام به آقا سيد بزرگوار وبلاگستان

مثل هميشه يه پست با كلي نكته، با كلي حرف دل

يه مطلبي بود كه خيلي وقته دلم ميخواست بگم و الان فرصتش پيش اومد و بي تناسب با پست شما نيست

بعضي از مديرها و مسئولان محترم هم تا يه پستي رو تحويل ميگيرن،‏شروع ميكنن براي خودشون تبليغات كردن

اونهم با چه وسعتي !

ديدار با هنرمندان و اهل قلم و .... كه مثلا بگن ما چهره ي فرهنگي هستيم و عكاسهاي از پيش توجيه شده هم عكسهاي خاص رو از اون آقاي مسئول توي حالتهاي مختلف ميگيرن و توي هر سايت و وبلاگ و روزنامه اي پخش ميشه

در حالي كه شايد كار و مسئوليتشون هيچ ارتباطي به اين ديدارها نداشته باشه!

در حالي كه يه سري ديگه از مسئولها با دلسوزي،‏بدون كمترين تبليغاتي توي مناطق سخت و ماموريتها حاضر ميشن و هيچ انتظار ديگه اي هم ندارن

با حلوا حلوا كردن كام كسي شيرين نميشه

فرهنگ يه چيزيه توي ذات آدم ، توي روح آدم ... و به اين راحتي ها نميشه به كسي عنوان فرهنگي يا چهره ي فرهنگي داد

همونطور هم كه شما گفتين هر مديري با سليقه ي خودش ميخواد كه مديريت كنه

نه بر حسب اصول علمي كاري

و خب نتيجه اين ميشه كه هر كسي ساز خودشو ميزنه

حكايت تعداد انگشت شمار مسئولاني كه شامل اين چيزهايي كه گفتيد و گفتند نميشه، شبيه حكايت همون پادشاه و وزيريه كه مردم كشورشون به خاطر خوردن آب بارون ديوانه شده بودن و فقط اونها سالم مونده بودن ... رنج و دلتنگي اي كه تحمل مي كنن ... ديدن وضعيت موجود و اينكه تنهايي نميتونن اصلاحش كنن ..

خواستم آرزو كنم كه اميدوارم وقتي نسل ما مسئوليتها رو به عهده گرفت اينطوري نشه كه با يه حساب كتاب ساده متوجه شدم اگه نخوايم يه كار پايه اي انجام بديم همين روال نادرست ادامه پيدا ميكنه

نسل ما اگه بره سر كار مسلما بايد تحت مديريت اين مسئولها كار كنه و طبق حرفهاي شما چند راه بيشتر نداره و در نهايت وقتي چند سال گذشت و تجربه اي پيدا كرد و خواست كه به عنوان شغلي بالاتري برسه طبيعتا همون روش قبلي رو در پيش ميگيره

فقط نمي دونم چرا با اينكه همه مشكل رو ميدونن ولي كاري انجام نميشه ...

كاش حداقل اگه خودمون طرح جديدي نداريم، از روي لج و لجبازي و خودخواهي هم نميخوايم طرحهاي تجربه ي شده ي مديران قبلي رو امتحان كنيم، حداقل يه كار كارشناسي انجام بديم،‏ يه نگاهي به كشورهاي ديگه و شيوه هاي مديريتشون بندازيم ...

كاش باور كنيم كه وقتي مسئوليتي مهمي بهمون ميسپارن ديگه زمان آزمون و خطا نيست

زمان عمله

زمان كار و نتيجه گيريه

كاش خودمون رو در برابر سرمايه و امكاناتي كه در اختيارمون ميذارن مسئول بدونيم ...

كاش بدونيم كه اشتباهات شايد به ظاهر بي اهميت چه لطمه اي به همه ميزنه

فقط چند تا نمونه ي كوچيك رو ذكر ميكنم : خراب شدن غار بي نظير نخجير ،‏ آزاد راه تهران شمال و عبورش از مناطق حفاظت شده،‏ ساخت اتوبان توي حنگل هاي استان گلستان ،‏ آرامگاه كوروش و پاسارگاد ...

اينا فقط يك مشت كوچيك از خرواره ....

خدا عاقبت همه رو به خير كنه ...

خدا نگهدارتون باشه