• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : برده داري نو
  • نظرات : 9 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام به آقا سيد بزرگوار وبلاگستان

    مثل هميشه يه پست با كلي نكته، با كلي حرف دل

    يه مطلبي بود كه خيلي وقته دلم ميخواست بگم و الان فرصتش پيش اومد و بي تناسب با پست شما نيست

    بعضي از مديرها و مسئولان محترم هم تا يه پستي رو تحويل ميگيرن،‏شروع ميكنن براي خودشون تبليغات كردن

    اونهم با چه وسعتي !

    ديدار با هنرمندان و اهل قلم و .... كه مثلا بگن ما چهره ي فرهنگي هستيم و عكاسهاي از پيش توجيه شده هم عكسهاي خاص رو از اون آقاي مسئول توي حالتهاي مختلف ميگيرن و توي هر سايت و وبلاگ و روزنامه اي پخش ميشه

    در حالي كه شايد كار و مسئوليتشون هيچ ارتباطي به اين ديدارها نداشته باشه!

    در حالي كه يه سري ديگه از مسئولها با دلسوزي،‏بدون كمترين تبليغاتي توي مناطق سخت و ماموريتها حاضر ميشن و هيچ انتظار ديگه اي هم ندارن

    با حلوا حلوا كردن كام كسي شيرين نميشه

    فرهنگ يه چيزيه توي ذات آدم ، توي روح آدم ... و به اين راحتي ها نميشه به كسي عنوان فرهنگي يا چهره ي فرهنگي داد

    همونطور هم كه شما گفتين هر مديري با سليقه ي خودش ميخواد كه مديريت كنه

    نه بر حسب اصول علمي كاري

    و خب نتيجه اين ميشه كه هر كسي ساز خودشو ميزنه

    حكايت تعداد انگشت شمار مسئولاني كه شامل اين چيزهايي كه گفتيد و گفتند نميشه، شبيه حكايت همون پادشاه و وزيريه كه مردم كشورشون به خاطر خوردن آب بارون ديوانه شده بودن و فقط اونها سالم مونده بودن ... رنج و دلتنگي اي كه تحمل مي كنن ... ديدن وضعيت موجود و اينكه تنهايي نميتونن اصلاحش كنن ..

    خواستم آرزو كنم كه اميدوارم وقتي نسل ما مسئوليتها رو به عهده گرفت اينطوري نشه كه با يه حساب كتاب ساده متوجه شدم اگه نخوايم يه كار پايه اي انجام بديم همين روال نادرست ادامه پيدا ميكنه

    نسل ما اگه بره سر كار مسلما بايد تحت مديريت اين مسئولها كار كنه و طبق حرفهاي شما چند راه بيشتر نداره و در نهايت وقتي چند سال گذشت و تجربه اي پيدا كرد و خواست كه به عنوان شغلي بالاتري برسه طبيعتا همون روش قبلي رو در پيش ميگيره

    فقط نمي دونم چرا با اينكه همه مشكل رو ميدونن ولي كاري انجام نميشه ...

    كاش حداقل اگه خودمون طرح جديدي نداريم، از روي لج و لجبازي و خودخواهي هم نميخوايم طرحهاي تجربه ي شده ي مديران قبلي رو امتحان كنيم، حداقل يه كار كارشناسي انجام بديم،‏ يه نگاهي به كشورهاي ديگه و شيوه هاي مديريتشون بندازيم ...

    كاش باور كنيم كه وقتي مسئوليتي مهمي بهمون ميسپارن ديگه زمان آزمون و خطا نيست

    زمان عمله

    زمان كار و نتيجه گيريه

    كاش خودمون رو در برابر سرمايه و امكاناتي كه در اختيارمون ميذارن مسئول بدونيم ...

    كاش بدونيم كه اشتباهات شايد به ظاهر بي اهميت چه لطمه اي به همه ميزنه

    فقط چند تا نمونه ي كوچيك رو ذكر ميكنم : خراب شدن غار بي نظير نخجير ،‏ آزاد راه تهران شمال و عبورش از مناطق حفاظت شده،‏ ساخت اتوبان توي حنگل هاي استان گلستان ،‏ آرامگاه كوروش و پاسارگاد ...

    اينا فقط يك مشت كوچيك از خرواره ....

    خدا عاقبت همه رو به خير كنه ...

    خدا نگهدارتون باشه