• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : جند روز در سال... ؟
  • نظرات : 20 خصوصي ، 106 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8      >
     
    + بنده كمترين 

    درود

    تسليت

    و ...

    بدرود

    با سلام و عرض احترام خدمت شما دوست بزرگوار
    در ادامه سلسله جلسات نقد وبلاگها ،
    اين هفته با نقد وبلاگ لبگزه (http://labgazeh.parsiblog.com)
    در خدمت شما دوست گرامي هستيم . لذا بدينوسيله از جنابعالي جهت شرکت در اين جلسه دعوت بعمل مي آيد. پيشاپيش ازحضور گرم و صميمي شما تشكر و قدر داني مي شود .
    وعده ديدار ما :
    يکشنبه 23/10/86 ساعت 17 الي 19 - خيابان سيد جمال الدين اسد آبادي ( يوسف آباد ) - خيابان 21 - پارک شفق - فرهنگسراي دانشجو - سراي کتاب
    با تشکر . روابط عمومي

    گنبد افلاك

    چگونه مي خواني حديث غربت حسين (ع) و عباس (ع) را در اين زمانه؟
    با چه کلامي؟
    با چه بياني؟
    که حسين (ع) هنوز هم علي اصغر(ع) را بر دستانش گرفته و فرياد ميزند...
    که هنوز عباس (ع) دستانش بريده مي شود...
    چگونه است که نمي سوزيم
    در قتلگاه اين روزگار که ما مي سازيم...
    قتلگاهي که هر روز حسين (ع) و يارانش در آن کشته مي شوند و ما را توان شنيدمان نيست
    چگونه است....
    کدامين حسين را با صدايي بلند مي خوانيم
    کدامين حسين را...

    سلام سيد بزرگوار ، فرا رسيدن ماه محرم رو حضورتون تسليت عرض ميكنم . سيد جان حال و هواي مطلبي كه نوشتم با مطلب شما يكيه . تشريف بياوريد ، البته من هم در مطلب قبلي تون دعوت گرفتم هم براتون پيام گروهي دادم ، نكنه از من ناراحتين؟؟ سيد جان برادر عزيزم خيلي دعام كنيد...

    اين متنتون خيلي عالي بود...

    اصلاً تكاندهنده...

    اصلاً با اين پستتون بايد به شما گفت تكاندهنده!

    كاشكي به مسائل يه جور ديگه نگاه مي كرديم...

    عزاداري به نظرم يه مساله ي احساسيه ؛ ولي به شكل تكليف نگاهش مي كنيم و به نظرم يه كمي خرابش مي كنيم...

    مي دونين عين چي مي مونه؟

    به نظرم مثل اينه كه به خاطر خدا و عشقش نباشن كاراي خوبت...بلكه براي اين باشن كه ثوابي كرده باشي...براي اينكه نري جهنم...بري بهشت...

    مثل اين مي مونه كه حقيقت زيبا رو با يه روزنامه يا اگهي كادوپيچ كني...

    الان تو وبلاگ يكي از بچه ها داشتم مي خوندم كه بايد تواين مدت چهره مون غمناك باشه و ... .البته فكر كنم تو احاديث هم باشن اين گفته ها...ولي يه كمي به دلم مي ياد...بازم البته من اشتباه زياد مي كنم معمولاً ؛ اينم احتمال داره از همون اشتباهاتم باشه...

    سلام و عرض ادب بزرگوار

    و جالبتر اينكه توي اين ده يازده روز مورد اشارتون اظهار مي كنيم كه آقا جان اگه توي كربلاتون و پاي ركابتون مي بوديم چنين مي كرديم و چنان مي كرديم !! اما به قول شما روز يازدهم همه فراموش ميشه و در حد همون حرف مي مونه.

    :.-:.-:.:.-:.-:.:.-:.-:.

    حسين (ع)هنوز مظلوم است

    چون وقتي محرم مي آيد...

    ستار گلمکاني صاحب بزرگترين

    بنگاه ملک و ماشين شهر

    ?ماه تکيه راه مي اندازد

    و خودش در روز تاسوعا

    سر مردم گل مي مالد

    و ?? ماه هم سرشان شيره!

    حسين (ع) هنوز مظلوم است

    چون وقتي محرم مي آيد...

    قدرت سامورايي!

    شب ها در تکيه لخت مي شود

    و ميانداري مي کند

    و روزها مردم را لخت مي کند

    و زورگيري ...!

    ادامه متن رو اينجا مي تونين ببينين .(خالي از لطف نيست )

    http://mahmoodsaremi.blogfa.com/post-94.aspx

    سلام سيدآقا...

    بابا سيد خوب دلمو گرفتوندين ديگه...اون پستي كه بهتون گفتمو برام مهم بود شما بخونين و نظر بدين ؛ هرچي خودمو كوفيدم به دروديوار خبري از شما نشد كه نشد...باشد كه صبا خبري از شما به ما برساند به گاه بي وفايي!

    سلام

    كاش ميتونستم حرفي رو كه دوست دارم بگم..بگم

    اما حيف كه از ناگفته هاست.......................................

    .......................................

    سلام ،

    دستتون روي زخم بزرگيه ،‏

    حيفه به اين درد عادت كنيم !

    آنان كه رفتند، كاري حسيني كردند و آنان كه ماندند بايد كاري زينبي كنند وگرنه يزيدي اند...

    سلام

    مي بينيد كار ما چه قدر سخت است آقا سيد؟ اين طور كه توصيف كرديد يزيدي مي شويم... و به همين خاطر است كه مي گويند كل يوم عاشورا و كل ارض كرب بلا. اما حسيني رفتن و زينبي زيستن،‏لباس سياه نمي خواهد،‏سر و سينه زدن نمي خواهد.

    فكر مي خواهد،‏شجاعت مي خواهد، زيركي مي خواهد...

    حرف زدن آسان است

    ببخشيد... من خيلي حرف مي زنم.

    خيلي جوان هاي خامي مثل من را دعا كنيد

    يا علي

    اين روزهاي عزيز بر شما دوست بسيار محترمم گرامي و بزرگ باد

    چقدر دلم براي اين فضا تنگ شده بود

    سلام.

    از وبلاگتون و نامش و مطالبش خوشم اومد

    با هم دوستيم.

    آپ كردي خبرم كن.

    تا بعد يا حق

    باشد تا كه اين چند روز را تا كه مشكي پوشيدنهايمان را فراموش نكنيم ...
    + حنيف 

    اول اينكه مگر اينكه گذري سري به ما بزنيدمن سعادت ديدار شما رو تو نقد وبلاگتون داشتم و از محضرتون استفاده كردم و از قضا بر ان شديم شما رو لينك كنيم

    دوم اينكه من تنگي نفس ميگيرم اگر برم تو وبي و نقد نكنم فلذا شما نيز مستثني نيستيد،از كي تا حالا حسيني شدن به معناي مشكي پوشيدن و استقبال محرم رفتنه؟كاش همه ما ياد بگيريم و به ياد اوريم كه حضرت براي چه چيزي جان فدا كردند ،هم جان خود و هم خانواده.انوقت محرم براي ما مي شودسالگرد يك ميثاق است ...ميثاق با حضرت كه پايبند پرچمي باشيم كه عاشورا به زمين افتاد و روزي بدست عزيزي دوباره برافراشته خواهد شد...اين روزها جوونها رو خيلي دعا كنيد

    سلام
    خدا كند همين چند روز هم بتوانيم كاروان را همراهي كنيم....
    كاروان رفت و تو در راه و بيابان در پيش ....
    ميگن شرط همراهي كاروان توبه و پشيماني است!
    گاهي وقتا فكر ميكنم عاشورا با اين همه درد و مصيبت براي اهل بيت يه جورايي نداي الرحيل براي شيعه هاست ...
    عجب امام حسين (ع)ي داريم!
    با رفتنشون هم انگار ميخواستن به ما بگن برگرديم ... «او منتظر است كه ما برگرديم!»
    يا حي
    بله! واقعاً شرمنده مي‏كنيم خودمون رو!
     <    <<    6   7   8      >