• وبلاگ : لبـــگزه
  • يادداشت : اردوي مشهد
  • نظرات : 4 خصوصي ، 70 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    اکنون چه بهتر که بقيه انتقادها رو هم همين جا خدمت خودتون عرض کنم. (انگار اين نوشته داره تبديل به اعتراف نامه ميشه!). جلسات گپ و گفتگو خيلي خوب بود اما ضعف هايي هم داشت که بهتره براي رفع شدن اونها رو بگم: يکي دور خوردن و چرخيدن بحث بود. مثلا در مورد بحث فيلترينگ يه حرف مساوي بارها از افواه مختلف شنيده شد و به نتيجه نرسيد! علتش هم اين بود که منظور آن خانم درک نشد. انتقاد ايشون به اصل وجود فيلترينگ بود اما چندين جنبه هم داشت. زيرا ايشون اعتقاد به اين داشتن که بچه مسلمون خودش ميتونه بفهمه و درست استدلال کنه و بايد اهل علم باشه. حال آنکه هر کسي در سطحي از رشد عقلي - علمي قرار داره که با ديگري فرق ميکنه و افرادي رو ديديم و يا حتي خودمون بارها توسط شبهه يا شايعه اي دچار ترديد شديم و حفاظي جلوي اون شبيهخون فرهنگي يا مذهبي نبوده که از ما محافظت کنه. (اگر اشتباه ميگم لطفا تصحيح بفرمايين) در جلسه دوم، ما بيشتر از هر چيز حرف شما رو شنيديم و از حرف دل يا تحليل منطقي ديگران (چه درست و چه نادرست) چيز زيادي نشنيديم. شايد بهتر بود اول همه نظرها مطرح ميشد و بعد وارد جمع بندي يا مباحثه براي کنار گذاشتن نظرات ناکامل يا نادرست ميشديم. اينجوري کيف بيشتري داشت. چون افراد نظريه هاي مختلفي راجع به زندگي، عشق، خدا و معنويت دارن و شنيدن شون غير از اينکه لطف زيادي داره نوعي انتقال تجربه و افزايش علم محسوب ميشه. شايد همه نتونن با نظريه منه رضاي کوچک به مفهوم عشق و خدا برسن اما شنيدن نظر ديگران و رسيدن به يک جمع بندي مشترک براي من يک اهميت خاصي داشت. يعني بي تعارف يه خورده بحث رو مطلق و محدود کرديد.