سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 57
بازدید دیروز: 94
بازدید کل: 1372532
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



بارون درخت نشین

شنبه 92 دی 21

هفته‌ی گذشته رمان 320 صفحه‌ای "بارون درخت نشین" اثر "ایتالو کالوینو" با ترجمه‌ی مهدی سحابی را خواندم. کتاب در مورد اشراف‌زاده‌ی فرانسوی به نام "بارون کوزیمو"ست که از مقررات سفت و سخت خانواده‌ی اشرافی‌اش خسته می‌شود و در سن 12 سالگی در پی یک تصمیم ناگهانی از سرِ سفره قهر می‌کند و به روی درختان می‌رود و تصمیم می‌گیرد که تا همیشه آنجا بماند و هرگز پایش به زمین نرسد.

 

این شیوه‌ی کوزیمو که ابتدا فقط به خاطر فرار از خانواده صورت گرفته است، رفته رفته به عنوان یک شورش تمام عیار بر ضد فئودالیسم و بورژوازیسم مطرح می‌شود و ناگهان سبکی جدید از زندگی و مبارزه در راه اصلاح جامعه خودنمایی می‌کند و از او یک روشنفکر و مصلح اجتماعی برای نجات مردم و توجه دادن آنان به حقوقشان می‌سازد.

البته داستان عمری نزدیک 60 سال روی درختان و اتفاقاتی که برای او می‌افتد، گاه بسیار غیر منطقی جلوه می‌کند و باور پذیری آن را به شدت زیر سوال می‌برد. اما کالوینو بیشتر از توجه به استحکام پی‌رنگ داستان و ایجاد ارتباط منطقی بین اتفاقات آن، دنبال انتقال مفهومی به مخاطب بوده است؛ وگرنه ساختن کتابخانه روی درختان و استحمام به وسیله‌ی انتقال آب رودخانه به روی بلندی درخت‌ها چیزی نیست که به راحتی مورد قبول قرار گیرد. از این دست مسایل زیاد دارد و بدتر از همه روزی است که کوزیمو بیمار است و در حال احتضار، اما یک بالن از ناکجا آباد پیدا می‌شود که قلابی از آن آویزان است و این قلاب درست از کنار کوزیمو می‌گذرد تا او با یک جست ناگهانی و چابک آن را بگیرد که برود در دریا بیفتد و بعد از مرگش هم جنازه‌اش روی زمین نباشد.

همان‌طور که گفتم کالوینو بیشتر از منظر یک کمونیست ایتالیایی دنبال حرف‌های خودش بوده نه داستان‌سرایی و از همین‌جا می‌توان به نگاه وی و دیگر کمونیست‌ها پی برد که برایشان اهمیتی ندارد که یک مصلح اجتماعی به روابط اخلاقی فردی و اجتماعی پایبند باشد. چه آنکه در ارتباط عاشقانه‌ی کوزیمو، به جای یک ازدواج دائمی و اصولی، نمونه‌هایی از هرزگی و عشقبازی با هر زنی که دستش به او می‌رسد، به چشم می‌خورد؛ طوری که در آبادی بچه‌هایی که پدر نداشتند را به او نسبت می‌دادند.

با این حال داستان و نوع پرداختش طوری است که برای خواننده کشش دارد که تا آخرش را بخواند. شاید هم برای آن باشد که بیشتر از مفاهیم کمونیستی و ایده‌آل نگرانه‌ی آن،‌می‌خواهد ببیند عاقبت کوزیمو بر روی درختان چه خواهد شد.