سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی سایت
http://labgazeh.persiangig
.com/image/13lab.jpg

نقل مطلب از این وبلاگ با ذکر منبع موجب سپاسگزاری است .
بازدید امروز: 87
بازدید دیروز: 74
بازدید کل: 1369066
دسته بندی نوشته ها شعر گونه ‏هایم
بـی‏ خیال بابـا
دیار عاشقی ها
دل نوشتـــه ‏ها
شعــرهای دیگران
خاطـــرات
پاسخ به سوالات
فرهنگی‏ اجتماعی
اعتقـادی‏ مذهبی
سیاست و مدیریت
قــرآن و زنـدگــی
انتقــــادی
مناسبت ها
حکایــــات
زنانـه هـــا
دشمن شناسی
رمان آقای سلیمان!
همراه با کتاب
بازتاب سفرهای نهادی


اطلاع از بروز شدن

 



گزارش های خبری
گفت‌وگو با خبرگزاری فارس
بخش خبری شبکه یک
روایتی متفاوت از حضور خدا
باز هم خبرگزاری فارس
خدای مریم! کمکم کن
ارتش مهد ادب است
سوم شعبان. جهرم
خبرگزاری کتاب ایران
سوال جالب دختر دانشجو
رضا امیر خانی و آقای سلیمان
فعالیت قرآنی ارتش
خبرگزاری ایکنا
چاپ چهارم آقای سلیمان
برگزیدگان قلم زرین
گزارش: جهاد دانشگاهی
گزارش: سانجه مشهد و دادپی
مصاحبه: خبرگزاری ایسنا
مصاحبه: سبک زندگی دینی
گزارش: همایش جهاد دانشگاهی
مصاحبه: وظیفه طلاب
پیشنهاد یک بلاگر
شور حسینی ـ شهرزاد


زخمه بر دل.. ناله از جان



یک توضیح..

سه شنبه 91 آبان 30

در سفر حج و در مکه بودم که با چند روز تاخیر، نامه‌ای را که روز سه شنبه 16 اکتبر 2012 برابر با 25 مهرماه 1391 ساعت 10:34 از طرف دوستی به پست الکترونیکی ام ارسال شده بود، دیدم: 

استاد گرانقدر، جناب آقای واحدی

سلام بر شما

عارض هستم خدمت شریف شما، زیر نظر سازمان بسیج دانشجوئی کشور، مجمع ادوار بسیج دانشجوئی دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی را با حضور چهره های ماندگار بیست سال بسیج این دانشگاه، تشکیل داده ایم... از اونجائی که حضرتعالی هم فارغ التحصیل این دانشگاه هستین، با اجازه ی جنابعالی در جلسه ی شورای مرکزی این مجمع، حضرتعالی رو به عنوان مشاور ارشد فرهنگی و سیاسی این مجموعه معرفی کردم که انشاالله حضور حضرتعالی در این دانشگاه پر رنگ تر از همیشه باشه. متن خبر رو از روی سایت مجمع برای شما کپی می کنم تا مطالعه بفرمائید.

http://www.ana.ir/detail.aspx?id=61860
التماس دعا دارم از شما 

پس از خواندن نامه، به دلیل شرایط خاص سفر حج، هیچ واکنش مثبت یا منفی به آن نداشتم و با صرف نظر از موافقت یا عدم موافقتم با این کار، تصمیم داشتم که پس از بازگشت از سفر و اطلاع از کم و کیف ماجرا، به آن دوست عزیز بگویم که معمولاً پیش از هرگونه انتصاب، با فرد مورد نظر صحبت می کنند و نظر او را جلب می‌کنند و سپس حکم او را ابلاغ یا رسانه‌ای می‌کنند.

پس از بازگشت از سفر نیز چند روزی درگیر امور جاری و کارهای اولویت داری بودم که با غیبت 38 روزه نیاز به پی‌گیری داشت؛ تا اینکه توسط بعضی از دوستان از مطلبی تحت عنوان بیانیه‌ی مرکز مقاومت ثارالله(ع)بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی مطلع شدم. 

 اینک چند نکته را قابل ذکر می‌دانم:

-       من یک بسیجی ساده هستم و به این نوع بسیجی بودن خود افتخار می‌کنم و نیازی به انتساب به هیچ گروهی ندارم و هیچ‌وقت عضو گروه و تشکل سیاسی چه از نوع بسیجی و چه غیر آن نبوده و انشاءالله در آینده هم نخواهم بود.. اگر خدا و امام راحل ما را یک بسیجی ساده بپذیرند برای دو دنیا ما را بس...

 -       من یک عنصر فرهنگی هستم که رفیقی جز کتاب و دفتر و قلم ندارم و از هرگونه فعالیت‌های جناحی سیاسی دوری می‌کنم و سابقه‌ام گویای این طرز تفکرم است. گاهی هم که مطلبی سیاسی می‌نویسم از موضع فرهنگی و نگاه فرهنگی و اجتماعی و در راستای دیدگاه‌ها و اندیشه‌های مقام معظم رهبری است، نه از منظر کشمکش‌های مشمئز کننده‌ی سیاسی.

 -       اقدام فوق بدون مشورت و موافقت من بوده است و جز یکی از دوستان آن جمع، هیچ‌کدام دیگر از آنان را نمی‌شناسم و از انگیزه‌شان چه سیاسی باشد و چه غیر سیاسی، اطلاعی ندارم.

 -       من نه با رفتار گروه اول موافقم که بدون مشورت و موافقت حقیر چنین کاری کرده‌اند و نه با رفتار گروه دوم که در یک واکنش احساسی، بدون اینکه افراد (حد اقل حقیر ) را بشناسند، اتهاماتی عجیب و غریب وارد کرده‌اند که دور از انصاف و حقیقت ماجراست. البته هرچه گشتم این بیانیه را در سایت‌های معتبر و حتی در سایت اصلی مرکز مقاومت ثارالله پیدا نکردم و احتمالاً همه‌ی این اتفاقات مستند به وبلاگی بود که نوع تفکر و جهت گیری سیاسی صاحبش، نشان می‌دهد که اجازه‌ی هرگونه بی احترامی و توهین و افتراء را دارد.

 -       به نظر من اگر دغدغه‌ی اسلام و انقلاب باشد، می‌توان بدون باندبازی و ورود در مباحث تلخ و ناگوار سیاسی و بدون اتهام به یکدیگر در کنار هم نشست و گفتگو کرد. امام امت می‌فرمودند (نقل به مضمون): تمام اختلافات از هوای نفس و خودخواهی است. به خاطر همین اگر تمام انبیای الهی در یک زمان و در یک منطقه‌ی جغرافیایی هم جمع شوند، هرگز با هم دچار اختلاف نمی‌شوند؛ چون هدفشان خداست نه هوای نفس...