خدا در تجربه ي باطني من است که نقاب از چهر ه برداشته و ظاهر مي شود . براي رسيدن به قاف قلهي ايمان / بايد از سپهر صاف و بي غش تجربه اي باطني بگذري.
(( استاد مسيحا برزگر مجله ي موفقيت شماره 118 ))
سلامي گرم چون شرجي نمور شهر هاي جنوبي به دوست خوب و مهربونم آقا سيد محمد گل
سفر خوش گذشت ايشالا / زيارت و سياحتتون قبول حق باشه . جاي ماهم خالي بود نه ؟!
سفر نامه ي جالب بود راستي خيلي ممنونم از اينكه قابل دونستيد و به وبم قدم رنجه كرديد . دوست دارم بيشتر از راهنماييهاتون بهره مند بشم . اميد وارم كه اين توفيقو ازم دريغ نكنيد .
يه دل نوشته از كتابچه ي بي شيرازه ي دلمو براتون مينويسم باشد كه مقبول طبع افتد . پرسشي بود در ذهنم كه ...
آيا شود به بندگي خود وفا کنم
آندم که من منيت خود را رها کنم
بر آستان بلندت نهم سري
و قتي که مرغک دل را هوا کنم
در يا و آسمان و زمين رو به سوي تو
من مفتخر به بندگيت هستم و صفا کنم
روزي هزار مرتبه يادت کنم ولي
گر نشنوم صداي تورا جان فدا کنم
عارف رسيد و وصل شد و دل به آب زد
کي مي شود در آب چشمه ي وصلت شنا کنم
عمرم تباه شد همه از جور روزگار
کنجي نشينم و آن گوشه جانپناه کنم
مردي بمرد و مهر و محبت ز دست رفت
بار سفر ببندم و عزم خدا کنم .
مدتيه كه فكر ميكنم خودمو يه جورايي گم كردم اينو توي وبم هم نوشتم دارم بايه چراغ موشي قديمي توي اين دنياي پر زرق و برق
و پر از انواع رنگها و نورها به دنبال خودم ميگردم .
شما ميتونيد كمكم كنيد ؟ اگه جوابتون مثبته يا علي رو بگيد .
منتظر حضور گرم و پراز نظرت هستم
يا علي
خدايتان نگهدار