سلام به آقا سيد بزرگوار
نكته اي كه بهم گفته بودين رو خوندم و امرتون رو هم اطاعت كردم
راستش رو بخواين خيلي در موردش فكر كردم، خيلي فلسفي بود
نمي دونم چقدر برداشتم درست بوده، ولي به نظرم يه جورايي در مورد تصميم جديد من مي شد،اينكه زياد خودم رو درگير نكنم ،درسته ؟
اشاره تون طوري بود كه هيچوقت از ذهنم بيرون نميره. مثل اثر ساعتهاي روان دالي هميشه توي ذهنم مي مونه .
ازتون ممنونم .
خدا نگهدارتون باشه.
پي نوشت-1 : زمان نوشتن اين مطلب با فرستادنش فرق ميكنه، حتي امروزم كه مي خوام براتون بفرستمش هم دارم در موردش فكر ميكنم ...
پي نوشت-2 : يادم رفت راجع به عكسهاي سفرتون بگم ،فوق العاده بودن. چه دسته گلهاي قشنگ و نازي دارين ، خدا اونها رو براي شما و همسر مهربونتون حفظ كنه . ولي آقا سيد نمي دونم چرا عكس امامزاده مظفر اصلا باز نميشه،حتي لينكش رو هم سعي كردم جداگانه باز كنم،ولي اصلا باز نميشه . احتمالا اشكال از سيستم منه ...