وبلاگ :
لبـــگزه
يادداشت :
يك غزل
نظرات :
8
خصوصي ،
101
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ياس
کاش مي شد زندگي لبخند بود زوردنيا هر کجايي ننگ بود مثل يک منشور اما بازتر هر کجايي خالي از نيرنگ بود مثل يک گل مي شکفت و مي شکفت هر زماني لحظه ي پيوند بود با نسيمش غنچه ها گل مي شدند مهر ان مرهم بروي درد بود هر کسي در فکر خود تنها نبود هر بهارش صفحه اي ارژنگ بود حرف گل بر قلب صحرا مي نشست زندگي با عاطفه يکرنگ بود با نسيمي غصه ها پر مي کشيد دوستي با زندگي همرنگ بود عمر گل هر چند کوتاه وکم است اري اما عشق او لبخند بود