سلام
--------------------------------------------------
بركه خورشيد
" بركه خورشيد" در تاريخ نامي آشناست
شيعه جوشيده است از آن تاريخ ،آنجا غدير
فطرت حق جوي ما را ديد و عهدي تازه بست
رشته پيوند عترت با دل ما در غدير
دست در دست دعا دارند گلهاي اميد
تا بگيرد اين نهال آرزو،پا در غدير
گرچه در آن لحظه شيرين كسي باور نداشت
مي توان انكار دريا كرد حتي در غدير
باغبان وحي مي دانست از روز نخست
عمر كوتاهي است در لبخند گلها در غدير
ديده ها در حسرت يك قطره از آن چشمه ماند
اين زلال معرفت خشكيد آيا در غدير؟
دل درون سينه ها در تاب و تب بود اي دريغ
كس نمي داند چه حالي داشت زهرا در غدير